دوراهی اجتماعی و عوامل موثر بر رفتار مردم در اين موقعيت

رساله دکتری جامعه‌شناسی: محمدرضا جوادی يگانه         استاد راهنما: دکتر مسعود چلبی

دانشگاه تربيت مدرس، گروه جامعه‌شناسی، تير 1383

 

 

يكي‌ از مسائل‌ اساسي‌ در جامعه‌ ما، پايين‌ بودن‌ ميزان‌ مراعات‌ ديگران‌ و جمع‌گرايي‌ در رفتارهاي‌ اجتماعي‌ است‌، در حاليكه‌ در رويكرد نظم‌ اجتماعي‌، وجود حداقلي‌ از جهت‌گيري‌هاي‌ جمع‌گرايانه‌ براي‌ هر جامعه‌ ضرورت‌ دارد. بسياري‌ از مشكلات‌ اجتماعي‌ نيز ريشه‌ در كمبود جهت‌گيري‌هاي‌ِ جمع‌گرايانه‌ در سطح‌ كلان‌ (معطوف‌ به‌ گروه‌هاي‌ثانويه‌) و تعهدات‌ جمعي‌ دارد. در اين‌ رساله‌، ما به‌ دنبال‌ پاسخ‌ به‌ اين‌ سئوال‌ هستيم‌ كه‌ اولا ميزان‌ واقعي‌ (يا تقريبا درست‌) رفتارهاي‌ هميارانه‌ مردم‌ در موقعيت‌های دوراهی اجتماعی چه‌ اندازه‌ است‌، و ثانيا چه‌ عواملي‌ بر رفتار آنان‌ در اين‌ موقعيت‌ها اثر مي‌گذارد.

1- مبانی نظری: رفتار جمعي‌ و در نظر گرفتن‌ مصالح‌ ديگران‌ را مي‌توان‌ با دو رويكرد عمده‌ تبيين‌ كرد. يك‌ دسته‌ از اين‌ رويكردها، بر خير جمعي‌ و عمل‌ اخلاقي‌ تاكيد دارند و دسته‌ ديگر بر عمل‌ عقلاني‌. در نظريه‌هايي‌ كه‌ به‌ عمل‌ اخلاقي‌ يا توليد خيرجمعي‌ مي‌پردازد، از افراد جامعه‌ مي‌خواهد كه‌ جمع‌گرايانه‌ رفتار كنند، چون‌ خوب‌ و پسنديده‌ است‌ و اخلاق‌ آن‌ را توصيه‌ مي‌كند. اما انتخاب‌ عقلاني‌ مي‌گويد مردم‌ به‌ رفتارهايي‌ تمايل‌ دارند كه‌ نفع‌ آنها در آن‌ رفتار بيشتر تامين‌ مي‌شود. اين‌ نظريه‌ معتقد است‌ كه‌ نفع‌ عمومي‌ جامعه‌ نيز از طريق‌ تعقيب‌ نفع‌ فردي‌ توسط‌ افراد جامعه‌ زودتر و بهترقابل‌ حصول‌ است‌. بر اساس‌ مدل‌ انتخاب‌ عقلاني‌، هر كنشگر عاقل‌ ممكن‌ است‌ در موقعيت‌هايي‌ قرار گيرد كه‌ عقلانيت‌ ابزاري‌ به‌ وي‌ حكم‌ مي‌كند كه‌ نفع‌ فردي‌ (آني‌) را انتخاب‌ كند. اما منطق‌ آن‌ نوع‌ خاص‌ از موقعيت‌، به‌ گونه‌اي‌ است‌ كه‌ انتخاب‌ِ گزينه‌ نفع‌ فردي‌ توسط‌ او (و كثيري‌ ديگر از كنشگران‌ عاقل‌)، نتيجه‌اي‌ را به‌ دنبال‌ دارد كه‌ به‌ زيان‌ همگاني‌ (از جمله‌ آن‌ كنشگران‌ عاقل‌) است‌. با استفاده‌ از نظر صاحب‌نظران‌، دوراهي‌ اجتماعي‌، را مي‌توان‌ موقعيتي‌ تعريف‌ كرد كه‌ در آن‌ هر كنشگرِ عضو يك‌ گروه‌ يا جامعه‌، در آن‌ موقعيت‌ با دو گزينه‌ روبرو است‌ و يكي‌ از اين‌ دو گزينه‌ را (تقريبا اجباري‌) بايد انتخاب‌ كند: غيرهميارانه‌ (defective،كه‌ جستجوي‌ نفع‌ فردي‌ است‌) و هميارانه‌ (cooperative، كه‌ جستجوي‌ نفع‌ جمعي‌، يا جستجوي‌ نفع‌ فردي‌ از طريق‌ نفع‌ جمعي‌ است‌). شرايط‌ اين‌ موقعيت‌ به‌ گونه‌اي‌ است‌ كه‌:

- براي‌ هر كنشگر (بي‌توجه‌ به‌ اينكه‌ ديگران‌ چه‌ مي‌كنند)، انتخاب‌ گزينه‌ غيرهميارانه‌، نفع‌ بيشتري‌ را براي‌ فرد به‌دنبال‌ دارد.

- چنانچه‌ تعداد قابل‌ توجهي‌ از كنشگران‌ در آن‌ گروه‌ يا جامعه‌، گزينه‌ غيرهميارانه‌ را انتخاب‌ كنند، همه‌ (از جمله‌ خود آن‌ كنشگران‌) زيان‌ بيشتري‌ مي‌برند، در مقايسه‌ با وضعيتي‌ كه‌ گزينه‌ هميارانه‌ را انتخاب‌ مي‌كردند.

دو نوع‌ اصلي‌ دوراهي‌ اجتماعي‌ از حيث‌ نوع‌ دوراهي‌، دوراهي‌ كالاي‌ همگاني‌ و دوراهي‌ منابع‌ عمومي‌ (يا مشترك‌) است‌.

 

2- فرضيات‌: جستجوي‌ ادبيات‌ نظري‌ و تجربي‌ دوراهي‌ اجتماعي‌ (كه‌ بسيار گسترده‌ است‌) نشان‌ مي‌دهد كه‌ سه‌ دسته ‌اصلي‌ عوامل‌ بر رفتار كنشگران‌ در موقعيت‌هاي‌ دوراهي‌ اجتماعي‌ اثر مي‌گذارند: اول‌ عوامل‌ شخصيتي‌ كه‌ شامل ‌شخصيت‌ (جهت‌گيري‌ ارزش‌هاي‌ اجتماعي‌)، جنسيت‌، جهت‌گيري‌ مذهبي‌، عقلانيت‌ ابزاري‌، و اعتماد تعميم‌يافته‌ است‌. دوم‌ عوامل‌ موقعيتي‌ كه‌ عبارتند از: اعتماد به‌ همكاري‌ ديگران‌، اثربخشي‌ عمل‌ جمعي‌، نفع‌ جمعي‌ درازمدت‌، پاداش‌ عمل‌ جمع‌گرايانه‌ و تنبيه‌ عمل‌ فردگرايانه‌، شرايط‌ رقابتي‌ يا هميارانه‌ موقعيت‌، ارتباطات‌ با ديگر كنشگران‌، آگاهي‌ از دوراهي‌ اجتماعي‌ و پيامدهاي‌ رفتار غيرهميارانه‌ در آن‌، و تاثير تجربه‌ قبلي‌. سوم‌ فضاي‌ كنش‌ است‌ كه‌ براساس‌ مدل‌ مناطق‌ حدي‌ چهارگانه‌ پارسونزي‌، پيش‌بيني‌ مي‌كند كه‌ در فضاي‌ كنش‌، منطق‌ هر حوزه‌ همراه‌ با هنجارها و روابط‌ مربوط‌ به‌ هر حوزه‌ از فضاي‌ كنش‌ روي‌ رفتار در موقعيت‌ هاي‌ دوراهي‌ اجتماعي‌ در آن‌ حوزه‌ اثر دارند. اين‌ الگو بر اساس‌ نظر چلبي‌ ارايه‌ شده‌ است‌. عوامل‌ فضاي‌ كنش‌ كه‌ بر رفتار در دوراهي‌ اجتماعي‌ اثر مي‌گذارند، عبارتند از: هنجارهاي‌ حاكم‌ بر كنش‌، نوع‌ روابط‌ حاكم‌ بر كنش‌، موقعيت‌هاي‌ كنش‌، و ترجيحات‌ رفتاري‌.

 

3- روش‌ تحقيق‌: در اين‌ پژوهش‌ از دو روش‌ متفاوت‌ براي‌ اندازه‌گيري‌ فرضيات‌ و گردآوري‌ داده‌ها استفاده‌ شده‌ است‌:پيمايش‌ و شبيه‌سازي‌. الف) روش‌ پيمايشي‌:  واحد تحليل‌ اين‌ پژوهش‌ «فرد» است‌. براي‌ انجام‌ پژوهش‌ از پرسشنامه‌ استفاده‌ شده‌ است‌. جامعه‌ آماري‌ آن‌ شامل‌ مجموعه‌ ساكنان‌ پانزده‌ ساله‌ و بالاتر ساكن‌ در شهر تهران‌ بزرگ‌ بود. روش‌ نمونه‌گيري‌ آن‌ نيز، طبقه‌بندي‌ متناسب‌ با حجم‌ جمعيت‌ هر يك‌ از طبقات‌ و انتخاب‌ نمونه‌ به‌صورت‌ تصادفي‌ سيستماتيك‌ بوده است.تعداد نمونه‌ 730 نفر بوده است. براي‌ سنجش‌ دوراهي‌ اجتماعي‌، كه‌ متغير وابسته‌ اين‌ پژوهش‌ است‌، از آزمون‌ موقعيت‌ استفاده‌ شده‌ است‌. براي ‌بررسي‌ رفتار در دوراهي‌ اجتماعي‌، شش‌ موقعيت‌ طراحي‌ شد. در اين‌ موقعيت‌ها، افراد مخير بودند بين‌ صرف‌نظركردن‌ از منافع‌ فردي‌ِ كوتاه‌مدت‌ و در نظر گرفتن‌ نفع‌ جمعي‌ (گزينه‌ هميارانه‌)، و عمل‌ بر اساس‌ نفع‌ فردي‌ آني‌ و بي‌توجهي‌ به‌ منافع‌ جمعي‌ (گزينه‌ غيرهميارانه‌). اين‌ شش‌ موقعيت‌ عبارت‌ بود از: موقعيت‌ رعايت‌ نوبت‌ در ايستگاه‌ اتوبوس‌، موقعيت‌ ريختن‌ زباله‌ در پارك‌، موقعيت‌ پول‌ دادن‌ براي‌ آسفالت‌ كردن‌ كوچه‌، موقعيت‌ رشوه‌ گرفتن‌ مامورگمرك‌، موقعيت‌ تمديد گذرنامه‌، و موقعيت‌ استخدام‌ در اداره‌.

ب) شبيه‌سازي‌: در اين‌ شبيه‌سازي‌ يك‌ آزمودني‌ با كامپيوتر بازي‌ مي‌كند، در حالي‌ كه‌ تصور مي‌كند كه‌ طرف‌ مقابل‌ وي‌، كه‌ او را نمي‌بيند، يك‌ آزمودني‌ ديگر است‌. براي‌ كامپيوتر دو نوع‌ رفتار طراحي‌ شده‌ است‌: هميارانه‌ وغيرهميارانه‌. دوراهي‌هاي‌ طراحي‌شده‌ در اين‌ شبيه‌سازي‌ نيز عبارت‌ است‌ از: دوراهي‌ كالاي‌ همگاني‌ و دوراهي‌ منابع‌ مشترك‌. آزمودني‌هاي‌ اين‌ شبيه‌سازي‌ 50 دانشجوي‌ دانشگاه‌ علوم‌ بهزيستي‌ و توانبخشي‌ بودند. در اين‌ شبيه‌سازي‌، بر اساس‌ برخي‌ عوامل‌ مهم‌ و موثر بر رفتار در دوراهي‌ اجتماعي‌، كه‌ قابليت‌ بررسي‌ بصورت‌ شبيه‌سازي‌ را داشتند، 5 عامل‌ انتخاب‌ شد، كه‌ براي‌ هر يك‌ از آنها نيز يك‌ آزمايش‌ يا مدلي‌ در شبيه‌سازي‌ (علاوه‌ برآزمايش‌ اصلي‌) طراحي‌ شد تا بتواند رفتار آزمودني‌ها را در حالت‌هاي‌ مرتبط‌ با آنها بررسي‌ و مقايسه‌ نمايد. اين‌ 5عامل‌ و مدل‌هاي‌ِ بر اساس‌ آنها عبارت‌ بودند از: نفع‌ شخصي‌، نفع‌ جمعي‌، نفع‌ جمعي‌ درازمدت‌، ارتباطات‌، و تاثيرتجربه‌ قبلي‌.

 

4- يافته‌ها  الف)اندازه‌گيري‌ ميزان‌ رفتار هميارانه‌ افراد: ميزان‌ رفتار هميارانه‌ در دوراهي‌هاي‌ اجتماعي‌ِ ذكر شده‌ توسط‌ خود آزمودني‌ها در پيمايش‌، در سه‌ موقعيت‌ اجتماعي‌ (ايستگاه‌ اتوبوس‌، زباله‌ ريختن‌ در پارك‌، و آسفالت‌ كردن‌ كوچه‌)،بيش‌ از 85 درصد و در موقعيت‌هاي‌ اقتصادي‌ (تمديد گذرنامه‌، و مامور گمرك‌) و سياسي‌ (استخدام‌ در اداره‌) بين‌ 65 تا 80 درصد است‌. البته‌ بنا بود كه‌ از شبيه‌سازي‌ عمدتا براي‌ سنجش‌ ميزان‌ كاربرد موقعيت‌هاي‌ دوراهي‌ اجتماعي‌ استفاده‌ شود. بر اين‌ اساس‌، و بر خلاف‌ آنچه‌ در يافته‌هاي‌ پيمايش‌ براي‌ رفتار در موقعيت‌هاي‌ دوراهي‌ اجتماعي‌ ذكرشد، در موقعيت‌هاي‌ دوراهي‌ اجتماعي‌ در شبيه‌سازي‌، در حالت‌ عادي‌ و بدون‌ لحاظ‌ كردن‌ عامل‌ ارتباطات‌ يا نفع‌جمعي‌ چشمگير، حداكثر ميزان‌ رفتارهاي‌ هميارانه‌ 40% است‌. همچنين‌ تصور افراد از ميزان‌ رفتارهاي‌ هميارانه‌ ديگران‌ (كه‌ فرافكني‌ رفتار خود فرد نيز هست‌)، حداكثر 40% است‌.

ب) آزمون‌ فرضيات‌: آزمون‌ دومتغيري‌ فرضيات‌، هر سه‌ فرضيه‌ را تاييد كرد. از آنجا كه‌ متغير وابسته‌ اين‌ تحقيق‌، يك‌ متغير اسمي‌ يا مقوله‌اي‌ و به‌ صورت‌ دوجزيي‌ (داشتن‌ يا نداشتن‌ رفتار هميارانه‌ در هر موقعيت‌) است‌، از رگرسيون‌ لوجستيك‌ استفاده‌ شد. عوامل‌ موثر بر رفتار هميارانه‌، در موقعيت‌هاي‌ دوراهي‌ اجتماعي‌ عبارت‌ بود از: شرايط‌ رقابتي‌ يا هميارانه‌ موقعيت‌، نفع‌ جمعي‌ درازمدت‌، اعتماد به‌ همكاري‌ ديگران‌، ترجيحات: دوراهي‌ زنداني‌، ترجيحات‌: بازي‌ اعتماد، هنجار كارايي‌ فني‌، هنجار وفاداري‌، اعتماد تعميم‌يافته‌، مذهب‌، وجنسيت‌.

ج) يافته‌هاي‌ شبيه‌سازي‌: در دوراهی منابع مشترک، ميزان‌ از دست رفتن منبع مشترک (تخريب‌ پل)‌، در حالتي‌ كه‌ كامپيوتر رفتار غيرهميارانه ‌داشت‌، حدود 80 درصد و در حالتي‌ كه‌ كامپيوتر رفتار هميارانه‌ داشت‌ ، حدود 14 درصد است‌. اما ميزان‌ رفتار هميارانه‌ آزمودني‌ها در دو حالت‌ِ رفتار كامپيوتر،تفاوت‌ چنداني‌ ندارد و بين‌ 21 تا 24 درصد در نوسان‌ است‌. بيشترين‌ ميزان‌ همكاري‌ در وقتي‌ است‌ كه‌ همكاري‌ ميان ‌افراد، نفع‌ جمعي‌ درازمدت‌ را به‌ دنبال‌ دارد (يعني‌ وقتي‌ افراد يك‌ گروه‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ يك‌ سود گروهي‌ زياد، رفتارغيرهميارانه‌ طرف‌ ديگر و حتي‌ سود بيشتر وي‌ را تحمل‌ مي‌كردند) (38% همكاري‌)، و نيز وقتي‌ كه‌ امكان‌ ارتباط‌ ميان‌ آزمودني‌ها وجود داشته‌ باشد (44% همكاري‌).

يكي‌ از مهمترين‌ واكنش‌هاي‌ افراد در برابر رفتارهاي‌ غيرهميارانه‌ ديگران‌، انتقام‌ گرفتن‌ است‌، در صورتي‌ كه ‌امكان‌ آن‌ را داشته‌ باشند. مشاهده‌ مي‌شود كه‌ افراد در آزمون‌ نفع‌ فردي‌ (براي‌ نمونه‌)، در حالتي‌ كه‌ كامپيوتر رفتار غيرهميارانه‌ دارد و در هر حال‌ از روي‌ پل‌ عبور مي‌كند، با درصد نسبتا بالايي‌ از همكاري‌ (حدود 40 درصد) شروع‌ مي‌كنند و آنگاه‌ كه‌ از سوي‌ طرف‌ مقابل‌ نشاني‌ از همكاري‌ نمي‌بينند، آنها نيز دست‌ به‌ انتقام‌گيري‌، مي‌زنند و در نوبت‌هاي‌ انتهايي‌ بازي‌، هيچ‌ همكاري‌ را از خود نشان‌ نمي‌دهند.

رفتارهاي‌ افراد در مواجهه‌ با دوراهي‌ كالاي‌ همگاني، بگونه‌ای است که  كمترين‌ ميزان‌ ايجاد كالاي‌ همگاني‌،وقتي‌ است‌ كه‌ نفع‌ گروهي‌ وجود دارد، و نيز وقتي كه ارتباطات‌ ميان آزمودني‌ها وجود دارد و طرف ديگر (كامپيوتر) رفتار غيرهميارانه‌ دارد. بيشترين‌ ميزان‌ ايجاد كالاي‌ همگاني‌ نيز وقتي‌ است‌ كه‌ اين‌ ميزان‌ وجود دارد و طرف‌ ديگررفتار هميارانه‌ از خود نشان‌ مي‌دهد.

 

5- کاربردها و نتايج: در مجموع‌ بر اساس‌ پيمايش‌ و شبيه‌ سازي‌، مي‌توان‌ عوامل‌ زير را از مهم‌ترين‌ عوامل‌ موثر بر رفتار افراد در موقعيت‌هاي‌ دوراهي‌ اجتماعي‌ دانست‌: فضاي‌ كنش‌ (هنجارها، روابط‌ و موقعيت‌ها در هر منطقه‌ حدي‌)، اعتماد، نفع‌، دين‌، توان‌ انتقام‌، و ارتباطات‌.

الف) پيشنهادات‌ براي‌ افزايش‌ همكاري‌ اجتماعي‌

- آگاهی دادن به کنشگران در باره اين‌ كه‌ درگير دريك‌ دوراهي‌ اجتماعي‌ هستند؛

- افزايش‌ موقعيت‌هاي‌ اجتماعي‌، مانند تاكيد برنقش‌هاي‌ محلي‌ و اجتماعي‌، و درگير كردن‌ افراد در محيط‌هاي‌ كوچك‌تر (كه‌ به‌ آشنايي‌ آنها منجر خواهد شد)، محلي‌ كردن‌ تصميمات‌ و حتي‌ ادارات‌ (و منتخبين‌) و سپردن‌ اداره‌ آنها به‌ خود ساكنان‌ محله‌، و تاكيد بر محلات‌ و فضاهاي‌ محله‌اي‌، و تمايز بخشيدن‌ بين‌ محله‌ها؛

- توسع‌ در مفهوم‌ دينداري‌ و تاكيد بر جنبه‌هاي‌ پيامدي‌ دين‌، و از جمله «حق‌الناس‌»؛

ـ درنهايت‌، آنچه‌ از فضاي‌ كنش‌ مي‌توان‌ استنباط‌ كرد، اين‌ است‌ كه‌ در مناطق‌ L و I موقعيت‌هاي‌ دوراهي‌اجتماعي‌، عناصر اجتماعي‌، از قبيل‌ هنجارها و روابط‌ تاثير زيادي‌ بر رفتارهاي‌ هميارانه‌ افراد در اين‌ موقعيت‌هادارد. لذا پيدا كردن‌ راه‌حل‌ براي‌ افزايش‌ همكاري‌ اجتماعي‌ در اين‌ موقعيت‌ها، بايد بر اساس‌ افزايش‌ تمايل‌ افراد به‌هنجار وفاداري‌ به‌ آداب‌ اجتماعي‌ و افزايش‌ ارتباطات‌ اجتماعي‌ آنها با هم‌ باشد. تفكيك‌ مناطق‌ I و L از مناطق‌ A وG و ارايه‌ راه‌حل‌هاي‌ اجتماعي‌ براي‌ دو منطقه‌ اول‌، از نتايج‌ اصلي‌ اين‌ تحقيق‌ است‌ كه‌ بايد مورد توجه‌دست‌اندركاران‌ و برنامه‌ريزان‌ امور اجتماعي‌ و فرهنگي‌ باشد.

     - دوراهي‌هاي‌ اجتماعي‌ انواع‌ گوناگوني‌ دارد. در برخي‌ از دوراهي‌هاي‌ اجتماعي‌، اندازه‌ سود فردي‌ آني‌ زياد است‌ و در كنار آن‌، سود جمعي‌ درازمدت‌ نيز در زمان‌ طولاني‌تري‌ حاصل‌ مي‌شود. اما در برخي‌ ديگر از دوراهي‌ها، زمان‌ حصول‌ سود جمعي‌ اين‌ اندازه‌ طولاني‌ نيست‌، يا اندازه‌ سود فردي‌ِ ناشي‌ از رفتار غيرهميارانه‌ زياد نيست‌. آموزش‌ و تبليغ‌ براي‌ انتخاب‌ گزينه‌ هميارانه‌ در اين‌ موقعيت‌ها، مي‌تواند اين‌ نوع‌ رفتارها را افزايش‌ دهد. اما براي‌ افزايش‌ رفتارهاي‌ هميارانه‌ در دوراهي‌هايي‌ از نوع‌ اول‌، بايد مجموعه‌اي‌ از قواعد و قوانين‌ كنترل‌كننده‌ به‌ همراه‌ شفاف‌سازي‌ تصميمات‌ و نتايج‌ تصميم‌ هر فرد، و نيز آگاهي‌ دادن‌ به ‌قربانيان‌ و زيان‌ديدگان‌ احتمالي‌ انتخاب‌ِ غيرهميارانه‌ ديگران‌ در باره‌ زيان‌هايي‌ كه‌ آنها از سود ديگران‌ مي‌بينند، مي‌تواند موثر باشد.