منو سایت
تاريخ:بيستم و پنجم ارديبهشت 1386 ساعت 18:07   |   کد : 91
يادداشت
علل پايين بودن ميزان مطالعه در ايران
اين مطلب بخشي از مقاله مشترك با دكتر سيد ضياء هاشمي است كه با عنوان 'جاي خالي كتاب در اوقات فراغت' در همايش 'معماري اوقات فراغت در شهر تهران' ارائه شد و اكنون براي بحث در كلاس درس جامعه شناسي ادبيات در اينجا آورده مي شود و البته هنوز كامل نشده است

دلايل متعددي براي پايين بودن ميزان مطالعه ذکر شده است. برخي از اين دلايل چنين است:

الف) در سطح فردي و نظام آموزشي

فقدان آموزش در باره کتاب از کودکي در خانه و در نظام آموزشي و دانشگاهي.

فقر فرهنگ مطالعه.

نظام آموزشي و دانشگاهي ساز خود را مي زند.

لزوم آموزش كتاب خواندن از دوره كودكي. عادت به مطالعه همانند بسياري از عادتهاي ديگر در دوران كودكي شكل ميLگيرد و به همين دليل آموزش مطالعه كتابخواني به مثابه امري سرنوشت ساز مي باشد.

نبود بستر آموزشي و بها ندادن به مطالعات و تحقيقات خارج از آموزش هاي رسمي. سيستم نمرهLاي و مدرک محوري به جاي ارتقاي آگاهي و تخصص باعث شده که حتي بسياري از فارغ التحصيلان دانشگاهي در رشته اي مربوطه خود هيچ توانايي و خلاقيتي خارج از آموزش هاي رسمي نداشته باشند . شرايط آموزش در دانشگاه هاي ما به گونه اي است كه دانشجويان بيشتر به جزوه نويسي و مطالعه و رجوع كمتر به كتاب سوق پيدا مي كنند.

درس هاي مدارس به گونه اي نيست كه دانش آموز به كتب ديگر مراجعه كند. همچنين تحقيق از دانش آموز كم خواسته مي شود و همه اينها براي كشور خسارت است.

درس انشاء در مدرسه ها مهم تلقي نمي شود، تا وقتي كه درس انشاء كه با انديشه سر و كار دارد و قدرت ابداع و تفكر دانش آموزان را رشد مي دهد در حاشيه باشد، كتاب و كتاب خواني هم قوت نميگيرد

عدم تربيت در كودكي براي كتابخواني: پدر و مادر ميتواند عامل بسيار مهمي در شكلگيري عادت به مطالعه در كودكان و جوانان (دانش آموزان، دانشجويان) خود داشته باشند.

پايين بودن سطح سواد در فرهنگ، بويژه سطح سواد ادبي، براي فهم آثار ادبي. در غير اين صورت، مصرف کتاب ساده مانند داستان هاي عامه پسند رواج پيدا مي کند. ضعف فرهنگ كتابخوانى، و شنيداري بودن و حداكثر ديداري بودن ايراني ها

اشتغالات فراوان و گرفتاري هاي معيشتي. اشتغالات ذهني وفكري جامعه

ب) در سطح حکومت و نظام سياسي

عدم اعتماد متقابل نويسندگان و ناشر با حکومت: کتاب کمتر از ديگر صنايع فرهنگي، با اقتصاد ارتباط دارد و لذا نويسندگان وحکومت (و نظام اقتصادي که بسيار متاثر از حکومت است) با هم رابطه تنگاتنگي ندارند و به هم وابسته نيستند. بويژه اينکه نويسندگان ما حرفه اي نيستند و از محل ادبيات ارتزاق نمي کنند (بر عکس سينماگران). از آنطرف فقدان کتاب باعث بحران جدي (در ظاهر) در نظام فرهنگي نمي شود ولي فقدان فيلم به سرعت خود را در سينما و تلويزيون نشان مي دهد. لذا هر دو طرف در نظرات خود مصر هستند. نه اهالي ادبيات ذره اي نرمش نشان مي دهند و نه نظام سياسي اعتماد مي کند. ديگران يک نمازي در فيلم هاي خود نشان مي دهند، ولي اهالي ادبيات که با رژيم شاه ساختند، الان کوتاه نمي ايند.

مانند نمايشگاه کتاب يا جايزه کتاب سال

بسته بودن فضاي فرهنگي جامعه: همين مساله سبب ميشود قدرت مانور از نويسندگان سلب شود. نويسندگان و اهل قلم ما، از فرهنگي بهره ميبرند كه در محيط بسته شكل گرفته و اين فرهنگ قدرت پيگيري و پويايي را از آنان سلب كرده است و ميكند. بسته بندي فرهنگ سبب شده است نويسندگان نتوانند در حيطه عمل خود بخوبي مانور دهند و رفته رفته خنثي نويس ميشوند و اين خنثي شدگي سبب ميشود كه هميشه مخاطب، جلوتر از نويسنده و اهل قلم حركت كند

برنامه ريزي هاي نادرست حمايتي براي تغيير فرهنگ: کتاب هايي مورد حمايت هستند که فرهنگ رسمي را ترويج مي کنند. اما در جامعه نوعي اعتراض به اين ترويج و آن فرهنگ وجود دارد و لذا کتاب هاي آن دسته خوانده نمي شوند. مردم از واقعيت پيراموني فرار مي كنند و اعتراض خود را به فرهنگ اشرافي و متعالي نشان مي دهند. يعني اعتراض به كتاب ديني و دانشگاهي و ارشادي و حمايتي

ج) نظام فرهنگي

هماهنگ نبودن و فقدان «نظام برنامه ريزي» فرهنگي در کشور. هنوز بخش هاي مختلف فرهنگي و آموزشي در جامعه با هم سازگار نيستند. کتاب چهل تن در کتاب سال امسال. شبکه هاي مختلف تلويزيون. هر کسي فقط موفقيت خود را مي بيند و نه موفقيت نظام را. يعني خودخواهي. شايد شب بايد بچه کتاب بخواند يا انتهاي شب نبايد برنامه جذاب پخش شود.

نقش مخرب رسانه در پركردن اوقات فراغت: شكم جاي .... امروزه با ورود رسانهLهاي نوين ارتباطي، (بعد از تلويزيون) چون كامپيوتر و ماهواره اين وضعيت اسفناكتر شده است. گسترش فناوري اطلاعات در سطح جامعه (اينترنت و ماهواره) و گذران اوقات فراغت از راههايي غير از مطالعه.(حاکميت رسانه هاي تصويري از جمله شبکه هاي مختلف تلويزيوني و ماهواره و اينترنت و ... بر جامعه به دليل جذابيتي که در آنها وجود دارد باعث شده است تا مردم بيشتر به سوي آنها تمايل پيدا کنند). نظريه پستمن.

عدم ارتباط معني دار بين ورزش با تماشاي تلويزيون. يعني از ابزارهاي ديگر فراغتي کاسته مي شود.

نشر خارج از برنامه و انبوه کتاب. حمايت هاي نادرست و بي رويه از چاپ کتاب، باعث وجود انبوهي از کتاب هاي بدون خواننده شده است. اين مساله در درازمدت به بي اعتمادي خواننده به کتاب چاپ شده منجر شده است.

دوره هاي اثرگذار ترجمه در ايران

كتابهايي انبوهي كه بدون اين كه مخاطب داشته باشد به بازار سرازير ميشود و اين به بازار كتاب خيلي ضربه ميزند. يعني اين توليد انبوه باعث سردرگم شدن مخاطب ميشود.

فعاليت نويسندگان و مترجماني كه حرفه اي نيستند و در اين عرصه ماندگار نميشوند باعث ميشود به بحران مخاطب دامن زده شود خيلي از ناشران اگر اثر ارزشمندي را چاپ ميكنند صرفا هدف آنها چاپ كردن كتاب است و ارزشمند بودن آن كتاب برايشان اهميتي ندارد. در نتيجه وقتي خواننده آثار دلخواه خود را در بازار كتاب پيدا نميكند از كل بازار دلسرد ميشود

نداشتن كتاب نويس و بي توجهي به نياز مخاطب: اگر كتاب نويس و محقق و مولف داريم چرا نميتوانيم چند روز، چند هفته و حتى چند ماه پس از هر حادثه اى بزرگ و تعيين كننده در كشورمان كتابى براى فهم مخاطبان عام و خاص تهيه كنيم؟ در اغلب ممالك جهان معاصر بعد از هر حادثه اى براى تصميم گيرى درستتر و بهتر متفكران و محققان به داورى نسبت به آن ميپردازند. با مراجعه به روزها و هفته ها و ماه هاى بعد از حادثه يازدهم سپتامبر ديده ميشود كه بيشتر شركتهاى انتشاراتى به چاپ تحليل هاى تهيه شده در مورد آن حادثه و فضاى ايجاد شده اقدام كردند. وقتى حادثه اى چون زلزله پيش آمد مردم انتظار فهم دلايل، نتايج و آينده اين نوع حادثه را دارند. اگر كتابى نوشته نشود و نيازها بيپاسخ گذاشته شود، كتابخوان تربيت نميشود. (آزاد ارمکي، 1385)

مانند کتاب جامعه شناسي نخبه کشي

فقدان مساله در کتاب هاي نوشته شدن و پايين بودن سطح آنها: هر کسي با هر سطحي از دانش و جنون دست بکار نوشتن و شعر شده است.

د) صنعت کتاب

كم بودن تعداد كتابفروشي در سطح كشور و توزيع نامناسب آنها در سطح شهر. با وجود توليد ساليانه پنجاه هزار عنوان کتاب در کشور. يكي از راههاي رونق کتاب در کشور ، ايجاد کتابفروشي هاي زنجيره اي است که اگر ايجاد شود بسيارمي تواند در اين زمينه موفق باشد .يکي ديگر، ايجاد کتابفروشي هاي تخصصي است.

فقدان تبليغات در باره کتاب: كتاب كالايي است كه حداقل تبليغات در موردآن انجام ميشود. درباره همه مسائل ارقام نجومي براي تبليغات خرج ميشود. از رب گوجه فرنگي گرفته تا سينماي مردم پسند، ميليون ها و گاهي ميلياردها تومان پول براي تبليغات اين موارد خرج ميشود، ولي در مورد كتاب اين اتفاق نميافتد.

کيفيت پايين آثار چاپ شده: سواد پايين نويسنده، ويراستاري نامناسب، چاپ بي کيفيت. مقايسه با کتاب هاي ديني كه مناسب است.

چاپ نامناسب كتاب در قطع هاي متفاوت و قابل حمل

گراني کتاب: يا توهم گراني کتاب. يا اينکه کتاب خريدن با توجه به هزينه آن، براي مخاطب صرفه اقتصادي ندارد.

كم بودن كتاب

عدم توجه به امكانات جديد اطلاعاتي و ارتباطي براي ترويج کتابخواني و اطلاع رساني در باره کتاب ها. اينترنت ميتواند نقش مؤثري در ترويج فرهنگ كتابخواني ايفا كند و در كنار توصيف و نقد و شناسايي كتابهاي مختلف به افراد، امكان دسترسي همگاني به كتابهاي گوناگون را فراهم سازد. اينترنت نه تنها اطلاعات كتاب را به طور مفصل در مورد نويسنده و ناشر ارايه ميدهد، بلكه ذهن افراد را براي آن انتخاب باز ميكند و به همين دليل نقش آن بسيار مؤثرتر از ناشري است كه تنها قادر است يك بروشور بسته را ارايه دهد

عدم برنامه ريزي براي گروه هاي متفاوت براي انتشار و عرضه كتاب مناسب براي هر گروه

ناکارآمدي كتابخانه هاي عمومي و عدم مجهز شدن آنها به امکانات روز

 

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان  
 


 
 
سجاد
 
تاريخ: بيستم و دوم ارديبهشت 1393 ساعت 05:40
پاسخ
0
0
  توضيحات: با سلام از شما بسیار سپاسگزارم که متن را آنلاین آوردید. برای نوشتن مقاله ام خیلی سودمند بود.