منو سایت
تاريخ:دهم اسفند 1394 ساعت 22:47   |   کد : 7738
نگاهی به نیم رخ فرهنگی ایرانیان
دکتر مسعود موحدی/ شورای عالی انقلاب فرهنگی
 منتشرشده در باشگاه اندیشه. 23 خرداد 1386 (اینجا) فایل pdf را هم از اینجا بگیرید.

مقدمه: 
بنابر نظر صاحبنظران، دستیابی به ویژگیها و مختصات رفتاری افراد یک گروه(جامعه،سازمان)‌، می تواند ما را در رسیدن به مبانی فرهنگی آن گروه یاری رساند و از این راه در جهت دستیابی به برنامه ریزیهای درست و منسجم، و نیز شناخت هر چه بهتر و صحیحتر فرهنگ، اقدام گردد. 
در مورد فرهنگ جامعة ایرانی نیز از مدتها پیش و آن هنگام که سفرنامه نویسان مشهوری چون "شاردن"،"ویلز"،"فریزر"، "گوبینو" و .... به ایران آمدند، توجه به رفتارهای عینی ایرانیان توسط افراد غیرایرانی، دیده می شود و سپس از نیمة دوم سدة بیستم میلادی شاهد انجام پژوهشهای متعدد تجربی و کتابخانه ای در جهت شناخت فرهنگ بسیاری از کشورها از جمله ایران، که هم در برگیرندة بیان رفتارهای عینی افراد، و هم نظریه پردازی و مختصات بندی در مورد مبانی فرهنگ می شد، بوده ایم که توسط افراد خارجی(و ایرانی) صورت گرفته اند. در سالهای اخیر نیز پژوهشهای تجربی و کتابخانه ای داخلی متعددی چه به طور مستقل و چه به منظور بررسی و نقد مشاهدات و دستاوردهای دیگران صورت گرفته است. 
در این مقاله، نویسنده سعی دارد جمع بندی خویش را از مهمترین این پژوهشها و سفرنامه ها تحت عنوان"نیمرخ فرهنگی ایرانیان" ارائه دهد و به نحوی نتیجه و فشردة کار دیگران را- البته در حد توانایی یک مقاله- عرضه نماید. 

بحث و بررسی: 
آنچه که می توانیم به عنوان مشخصه های اصلی ایرانیان از مطالعات گوناگون صورت گرفته به دست آوریم، شامل دوازده مورد زیر می شوند: 
1-دینداری 
2-پذیرش ابهام در زندگی(قبول تردید) 
3-گرایش کم به عقلانیت و قاعده مندی 
4-زنانگی(در برابر مردانگی) 
5-فاصلة قدرت بالا 
6-بی اعتمادی و بدبینی 
7-جمع گرایی(در برابر فردگرایی) 
8-خاص گرایی( در برابر عام گرایی) 
9-تجددگرایی، نوگرایی 
10-بی‌توجهی به زمان 
11-تقدیرگرایی 
12- انگیزة موفقیت 

اکنون به شرح مختصری دربارة این دوازده مشخصة ذکرشده برای ایرانیان، و اینکه کدام یک از پژوهشگران بر هر کدام از این ویژگیها تأکید کرده است، می پردازیم: 

1-گرایش کم به عقلانیت و قاعده مندی: مبنای عقلانیت در قاعده مندی رفتار و شخصیت و سپس افکار و گرایشهای فکری است و هیچ ملتی با هر پیشینة تاریخی و ساختار فرهنگی، نمی تواند برای پیشرفت و توسعه یافتگی از این مبنا فاصله بگیرد.(سریع القلم،1380) 
سریع القلم،صحیح و منطقی فکر نکردن، فرهنگ شفاهی و هیجانی(سریع القلم،1380: 17) قاعده مند نبودن شخصیت، رفتار و افکار ایرانی وغیرقابل پیش بینی و غیرقابل مدیریت بودن او به این دلایل(پیشین: 22) را مشکل اساسی می شناسد. 
پایا از این موضوع ابراز نگرانی می کند که در نظام معرفتی ما جایگاه مثلث عقلانیت، عینیت(واقعگرایی) و حقیقت(صدق) با مثلث هزل، امکان(ذهنیت گرایی) و همبستگی عوض شده است. 
درحقیقت، زیست بوم عقلانیت در کشور ما تنک مایه است(پایا،1382). طباطبایی، کمبود خرد تکنولوژیک به مفهوم بهره برداری عقلایی از منابع و استفاده فعال و کاربردی از تکنولوژی امروز در بخش های مختلف اقتصادی، فرهنگی و علمی، و خرد دمکراتیک به مفهوم به کارگیری عقل مردمی در امور معیشتی، روابط، مناسبات و فرهنگ مردم را مشکل عمده می شناسد(طباطبایی، 1373). توسلی یک آسیب عمده فرهنگی کنونی را خردگریزی می داند(توسلی،1378). 
این مطلب، در مطالعات صورت گرفته توسط غیرایرانیان نیز مطرح شده است. برای نمونه، به صورت کلی در مورد شرقیان، مینتزبرگ گرایش شهودی و عاطفی را به عنوان ویژگی غالب آنها، در برابر گرایش منطقی و استدلالی غربیان قرار می دهد.(Mintzberg 1979)
در مطالعة باتسن و همکاران نیز به "احساساتی بودن" به عنوان یکی از ویژگیهای روانشناختی ایرانیان اشاره شده است.(چلبی، 1381: 28) در این مطالعه که با نام"صفای باطن، مطالعة رابطة متقابل مجموعه ای از انواع شخصیتهای ایرانی" انجام شده است، به ابعاد"لوطی گری" و"درویشی" به عنوان مشخصه های شخصیت ایرانی اشاره شده است که "لوطی گری" شامل موارد چندی از جمله در معرض هیجان شدید بودن و ابراز شدید آن می گردد. (البته، در این مطالعه به شخصیت "درویش" نیز اشاره شده است که توسط ایرانیان برای اشاره به شخص به کار می رود تا گروهی خاص و قابل توجه؛ و یکی از ویژگیهای این شخصیت یا بعد، آرامش و متانت می باشد.)(باتسن و دیگران، به نقل از چلپی،1381) 
از سوی دیگر، در مطالعة آقای دکتر چلبی با نام"بررسی تجربی نظام شخصیت در ایران" که در سالهای 78-1375 بر مبنای الگویAGIL پارسونز (شناسایی چهار علقة اصلی مادی، امنیتی، اجتماعی(ارتباطی) و شناختی برای انسان) صورت گرفته است، در بعد شناختی(L) نشان داده شده است که درصد بالایی از پاسخگویان(بیش از 70 درصد) مایلند قبل از انجام هر کاری سود و زیان آن را بررسی کنند(چلبی،1381: 152) و نزدیک به 80 درصد، برای حل مشکلات خود، راه حل منطقی را، هر چند به سودشان نباشد، برمی گزینند(پیشین). همچنین این مطالعه نشان می دهد که نزدیک به 70 درصد پاسخگویان میل به تجربه گرایی دارند(پیشین). 

2-زنانگی (در برابر مردانگی ): در جامعه ای که در آن ویژگیهای زنانه مطرح هستند، جاه طلبی و برتری جویی و توفیق گرایی کمتر بوده و در مقابل میل به همکاری و توجه به محیط بالاتر است. البته بروز ویژگیهای زنانه یا مردانه در یک جامعه با ویژگی عقلانیت در ارتباط است. بنابر مطالعات موجود، در ایران ویژگیهای زنانه برقرار است و در این زمینه بنابر مطالعة هافستد شاخص مردانگی در ایران 43 می باشد که از میانگین 39 کشور که 51 می باشد کمتر است. 
بالاترین شاخص مردانگی مربوط به ژاپن (95) بوده و پس از آن اتریش (79) و ونزوئلا(73) قرار دارند(Hofstede,1980: 221) 
این امر در توافق با یافته های مک کله لند درباره انگیزه نیاز به موفقیت در ایران می باشد. در این مطالعه(که با عنوان منش ملی و رشد اقتصادی در ایران و ترکیه صورت گرفت) به بررسی 21 داستان از مجموعة داستانهای کتابهای درسی 23 کشور در دهة 1920م و 40 کشور در دهة 1950 م پرداخته شده است و در مطالعة موردی- مقایسه ای، ایران و ترکیه با توجه به شرایط تقریباً برابر در زمینه های منابع طبیعی و ویژگی های پیشینه ای، برگزیده شدند. در این مطالعه، نمرة استاندارد "نیاز به موفقیت" به صورت زیر معین شد: 
ایران:08/1- ترکیه:16/2+ 
به این ترتیب، همچنان که انتظار می رود، به بروز عواطف و احساسات در جامعه ایران بیش از برخوردهای خشک استدلالی توجه می شود و از مدیران نیز به جای رقابتگری، ثبات قدم، مرزشکنی و روراستی، انتظار نرمی و مسالمت، و به جای پیگیری پیشرفت و ازدیاد درآمد، انتظار توجه بیشتر به جنبه های اجتماعی و شرایط کار می رود. در چنین جامعه ای، ممکن است تمرکز برکار و کارآمدی اهمیت کمتری داشته باشد و این در توافق با مطالعة مؤلف این مقاله در زمینه پایین بودن نمره تمرکز برکار در صنعت ایران است(موحدی،1382). 
این مطالعه با عنوان" مشخصه های فرهنگی در سازمانهای صنعتی ایران" در سازمانهای صنعتی برتر ایران در سال 1381(در 15 سازمان با حجم نمونة 435 نفر) صورت گرفته است و بنابر آن در حوزة ارزشها کمترین میانگین به دست آمده(در میان مواردی از قبیل، نیاز به اقتدار، نیاز به امنیت و تمرکز به کار) مربوط به متغیر تمرکز بر کار می باشد که نشانگر کم توجهی به کار و کم ارزش بودن آن در نمونه است.(موحدی،1382) 
عدم رعایت شرایط و مقتضیات کار مطلوب در مطالعة آقای محمد حبیبی نیز مطرح شده است. این مطالعه با عنوان"بررسی تجربی اخلاق کار در ایران" در سال 1376 صورت پذیرفته است و نشان می دهد که اکثر پاسخگویان معتقدند که مردم، اکثر شرایط و مقتضیات کار مطلوب را در حد متوسط نیز مراعات نمی کنند(حبیبی، 1377: 155) 
موضوع مردانگی- زنانگی را از جنبه دیگری نیز می توان مورد بررسی قرار داد که میزان اهمیت دادن و زمینه سازی برای حضور زنان می باشد. در این زمینه، مطالعة آقای دکتر منوچهر محسنی و همکاران با عنوان"بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی- فرهنگی در ایران"که نتایج توصیفی آن در سال 1379 منتشر شده است، بیان می دارد که 9/59 درصد پاسخگویان معتقدند جامعه به مردان بیشتر از زنان اهمیت می دهد و فقط 4/13% اهمیت زن را بیش از مرد می دانند. 4/51% از پاسخگویان در صورت امکان تولد مجدد، ترجیح می داده اند که مرد به دنیا بیایند و 5/23% مایل به تولد مؤنث بوده اند. از سوی دیگر، 1/53% از پاسخگویان موافق کارکردن خانم ها در بیرون از خانه و 4/39% مخالف بوده اند(محسنی، 1379: 39-232) 
در مطالعة انجام شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که به نام"طرح ملی سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان"(طی سالهای 80-1379) صورت گرفت مشخص شد که 8/39% از پاسخگویان امکان پیشرفت را برای مردان و تنها 4/10% برای زنان بیشتر می دانسته اند و 8/41% معتقد بوده اند که این امکان برای هر دو جنس برابر است‌(وزارت ارشاد،1381: 123) 

3-فاصلة قدرت بالا: در جوامع دارای فاصله قدرت بالا، کسب قدرت بسیار مهم بوده وصاحبان قدرت از امتیازات خاص برخوردارند و زیردستان در معرض سرزنش ها قرار دارند. مدیران حالتی مستبدانه و پدرمأبانه دارند و گروه کوچکی از نخبگان و به اصطلاح هزار فامیل، ثروت ها در دست خود متمرکز کرده اند.(Hofstede,1980: 104) 
بنابر مطالعه هافستد، شاخص فاصله قدرت در ایران برابر 58 می باشد که در مقایسه با میانگین 39 کشور (51)، نشان دهنده بالابودن فاصله قدرت در ایران است. فیلیپین دارای بالاترین شاخص فاصله قدرت(94) بوده و اتریش با شاخص فاصله قدرت 11 کمترین مقدار را دارا می باشد(Hofstede,1980: 104) 
سریع القلم به دیرینه بودن فرهنگ استبدادی که منجر به بی توجهی به علم و روش علمی و تفکر علمی شده به عنوان یکی از دلایل مهم عدم درک شرایط و روش های دستیابی به مطلوبیت ها اشاره می کند(سریع القلم،1380: 17) از نظر وی بسیاری از رفتارهای ما در غیرعقلایی عمل کردن و اصرار بر تداوم آن، ریشه در فرهنگ قبیله ای و استبدادی دارد(پیشین: 23). افکار ما مدرن است ولی شخصیت و خلاقیت ما ریشه در تاریخ استبداد دارد(پیشین: 27). 
از نظر مفتخری در فرهنگ آمریت، تسلیم پذیری در برابر قدرت برتر، قاعده اصلی است و فرد می کوشد تا به هر نحو ممکن، رضایت حاکم را به دست آورد و به حریم او نزدیک شود و بدین سبب، فضای فرصت طلبی، چاپلوسی و کلبی مسلکی گسترش می یابد و شایسته سالاری جای خود را به ارادت سالاری می دهد.(مفتخری،1380: 255)از دید رفیع پور نیز عواقب استبداد منجر به کاهش انتقادپذیری و افزایش چاپلوسی و تملق شده است(رفیع پور،1379: 399-390) 
از نظر نگارندة این مقاله می توان گفت که به دلیل وقوع انقلاب اسلامی، احتمال بروز تغییرات در این شاخص بعید نیست و وجود مطالعه جدید را ضروری می نماید. 

4-بی اعتمادی و بدبینی: یک هنجار مورد انتظار در جامعه ای کا فاصله قدرت در آن بالاست، 
بی اعتمادی به دیگران است. در چنین جامعه ای، هر فرد دیگری یک تهدید بالقوه است و به ندرت می توان به کسی اعتماد کرد.(Hofsted,1980: 119) 
مطالعات انجام شده نشان دهنده نوعی از بی اعتمادی و سوء ظن به یکدیگر و به نظام اجتماعی است. به عنوان نمونه، مطالعه حبیبی نشان می دهد که درصد قابل توجهی از مردم، احساس مناسبی از وضعیت عدالت اجتماعی در جامعه ندارند. مثلاً 1/66% پاسخگویان داشتن پول و پارتی را برای احقاق حق افراد لازم می دانند( و فقط 4/16با این موضوع مخالفند) و 7/69% پاسخگویان رابطه مستقیمی با تلاش افراد و ارتقای وضعیت آنها نمی بینند( وفقط 3/18% با این موضوع مخالفند(حبیبی،1377: 4-163). در حوزة عدالت سازمانی، اگر چه برداشتهای مطلوبی وجود ندارد، اما وضع کمی بهتر است(پیشین: 159). در مطالعه محسنی، مشخص گردید که 4/50% از پاسخگویان مایل نیستند در صورت امکان زندگی دوباره، بار دیگر به دنیا بیایند(محسنی،1379: 273). در همین مطالعه مشخص گردید که 7/34% از پاسخگویان، هموطنان خود را خیلی دو رو 3/13% تا حدودی دورو می دانند و 9/42% آنها هموطنان خود را خیلی متقلب و 7/26% تا حدودی متقلب می دانند‍ ( پیشین:5-314). تنها 6/7% از پاسخگویان با این اعتقاد مخالفند که همه ایرانیان به دنبال پولند و در مقابل91% یا کاملاً و یا تا حدی با این اعتقاد موافقند(پیشین:347). 1/65% پاسخگویان موافق، و 2/16 تا حدی موافق این نظر هستند که بدون پارتی بازی نمی توان کاری کرد(پیشین:351) 4/84% آنها موافق این عقیده اند که مشت خود را نباید پیش هر کس باز کرد و 7/5% تا حدودی با این نظر موافقند(پیشین: 354). 4/74% معتقدند که به سختی می توان دوست صمیمی یافت و 4/11% تا حدودی با این عقیده موافقند(پیشین:356) 
در مطالعه وزارت ارشاد، 5/63% افراد وجود اختلاف و چند دستگی در جامعه را زیاد می دانند و 7/21% آن را در سطح متوسط ارزیابی می کنند(وزارت ارشاد،1381: 63) 1/87% مسأله پارتی بازی را در جامعه خیلی جدی و مهم می دانند(پیشین:64) 6/58% وجود ظلم و تبعیض را در جامعه خیلی جدی و مهم و 9/23% اهمیت آن را در سطح متوسط می بینند(پیشین: 66). 6/64% وجود تملق و چاپلوسی را زیاد می دانند و 3/17% آن را در حد متوسطی ارزیابی می کنند(پیشین: 54) و تنها 7/19% از پاسخگویان پای بندی به قول و قرار را در میان ایرانیان زیاد می دانند(پیشین: 51). در رابطه خصوصیات دیگری چون انصاف، صداقت، امانتداری و گذشت نیز برداشتهای نسبتاً مشابهی وجود دارد(پیشین: 50-46). 
باتسن و همکاران نیز بد گمانی را خصوصیت فراگیر و مهم ایرانیان می دانند(چلبی، 1381، 26) 
مطالعة چلبی نیز(برمبنای الگویAGIL پارسونز) در بعد نژندی G ( دربخش میل به بی اعتمادی شخصی(Gt) نشان می دهد که هر چه از خویشان نزدیک(مثل پدر و مادر) دورتر می شویم، اعتماد کاهش می یابد و درصد بالایی از افراد(بیش از 65 درصد) به افراد غریبه بی اعتمادند(چلبی،1381: 213). 
چنین مواردی، اگرچه ممکن است فی نفسه به مفهوم وجود برخی مشکلات در نظام اجتماعی و با انتظارات بالا و ایده آلی اعضای جامعه باشد، در جوهرة خود نوعی بی اعتمادی به دیگران را نهفته دارد. 

5-جمع گرایی (دربرابر فردگرایی) : باید توجه داشت که از نظر جامعه شناسان، فردگرایی دارای ابعاد مثبت و منفی می باشد. فردگرایی مثبت ، که افرادی چون دورکیم، تودوکویل و مرتون به آن توجه داده اند، معمولاً یکی از مهمترین شاخصهای توسعه یافتگی تلقی می گردد و معطوف به خودباوری، خودشکوفایی، اعتماد به نفس، استقلال فردی، خود اثربخشی و احترام به فرد است که همگی دارای بار ارزشی مثبتی هستند. فردگرایی منفی ، که افرادی چون تونیس و رایزمن به آن توجه داشته اند، معطوف به خودمداری ، کسب سود شخصی به قیمت متضرر شدن دیگران، اتکای افراطی به خود و داشتن شخصیت اقتدارگرا می باشد. 
منظور از فردگرایی مثبت، اهمیت دادن به استعدادهای انسانها با هدف اعطای شخصیت و تفکر و خلاقیت به آنهاست، درحالی که مراد از فردگرایی منفی، خودپرستی و خود محوری و تقدم مطلق منافع شخصی برهمه چیز است. کمپل(1996) و ریف(1987)، این دو وجه را تحت عنوان"فردگرایی بیان گر" و "فردگرایی سودگرایانه" نامگذاری کرده اند، که وجه مثبت فردگرایی تأثیر بسزایی در توسعه جوامع دارد، اما وجه منفی تأثیری تخریبی و ضد توسعه ای از خویش برجای می نهد.(میرزایی،1380: 19) 
در مطالعات هافستد، نمره فردگرایی در ایران برابر 41 محاسبه شده است که در مقایسه با میانگین نمره فردگرایی 39 کشور که برابر 51 می باشد و در مقایسه با نمره 91 آمریکا، 90 استرالیا، 89 انگلستان و 80 کانادا و هلند، ایران را یک کشور بالنسبه جمع گرا نشان می دهد(Hofsted,1980: 234) 
در مقابل، در متون مربوط به شرق شناسان و مطالعات داخلی زیادی بر روحیه فردگرایانه ایرانیان تأکید شده است. به عنوان مثال، یزدانی بروجنی، یک ضعف عمده جامعه را نداشتن روحیه کار و به خصوص کار جمعی می داند که نمود آن را چه در فعالیت های اقتصادی(مانند نبود شرکت های سهامی خصوصی با سهام داران زیاد) و چه در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی می توان مشاهده کرد.(یزدانی بروجنی،1373). معیدفر به تجربة تاریخی ایران و بی ثباتی همیشگی در گذشته های دور و نزدیک اشاره می کند که در نتیجه آن، ایرانی ها بیش از هر ملتی، شیوه های حل فردی دسترسی به اهداف و ارزش های اساسی را آموخته اند. شاید پویایی نظام اجتماعی ایران نیز به قول گلدنر در همین واقعیت اساسی تاریخی جامعه ما بوده است. زرنگی های جماعت ایرانی برای حل مشکلات به شیوه فردی و زبانزد و معتبر بودن آن در میان مردم نیز نمونه ای دیگر است. رواج شیوه های فردی حل مسئله و دسترسی به اهداف و ارزش های اساسی در جامعه، هم حکایت از توان های فوق العاده قوم ایرانی برای بقا و استقلال در میان سایر اقوام و ملل را دارد و هم از بحران ارزش ها و هنجارهای اجتماعی در درون نظام اجتماعی ایران حکایت می کند:در سدة اخیر کلیه نظام های اجتماعی شکل گرفته در ایران به جز در مقاطع کوتاهی نتوانسته اند تا اعتبار لازم را یافته و شیوه های حل جمعی را جایگزین شیوه های حل فردی کنند(معیدفر،1380) تائب براین نکته تأکید می کند که ایرانیان، مهارتی در همکاری های گروهی و کارهای تیمی ندارند. کیانی و لطیفی معتقدند که ایران را باید در شمار کشورهای فردگرا به حساب آورد.(فرهنگی، 1377) 
همچنین به این مطلب اشاره شده است که وضع کنونی جامعه به گونه ای است که افراد براساس نیازها و علایق فردی خودشان در جامعه رفتار می کنند و در حقیقت می توان گفت که نوعی فردگرایی منفی در جامعه گسترش یافته است.(قانعی راد،1382). در مورد تکروی، منفعت طلبی، خودمحوری ایرانیان و تقدم دادن منافع فردی بر منافع جمعی، نیز اظهار نظرهای زیادی شده است.(مفتخری،1380) 
از نظر نگارنده، اگر چه این جنبه خود محوری به طور واقعی و عملی در سطح جامعه وجود داشته و به چشم می خورد، اما در مقابل آن جلوه های حرکات جمعی، به صورت مذهبی(نظیر هیأت های عزاداری که جنبه ساختاری نیز به خود گرفته، نماز جماعت و.....)، اقدامهای خیرخواهانه(جمعیتهای خیریه رسمی و غیررسمی، صندوق های قرض الحسنه)، و حرکت ها و جنبش های گسترده ملی در مواقع حساس(نظیر تعاون چشمگیر اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی یا بحران هایی نظیر سیل و زلزله)و ... وجود بنیان های اجتماعی را برای جمع گرایی مطرح می سازد. به نظر می رسد در مواردی که جامعه از سنت های مثبت خویش فاصله گرفته و یا یک روش، فن و یا تکنولوژی پرورده شده در فرهنگی دیگر را بدون اتخاذ تمهیدات قبلی وارد زندگی اجتماعی خویش ساخته است، جنبه های بارزتری از این فردگرایی منفی به چشم می خورد، در حالی که در حوزه چارچوب ها و سنت های متداول ملی، جنبه های بارزی از جمع گرایی وجود دارد. 
به عنوان نمونه،مطالعة صفری شالی که با عنوان"بررسی فرهنگ مشارکتی زنان در جوامع روستایی و متغیرهای تأثیرگذار برآن(مورد استان زنجان)،(1382)صورت گرفته است،نشان می دهد که در جامعه زنان روستایی استان زنجان،32 درصد آنان دارای فرهنگ مشارکتی بالا، 52 درصد دارای فرهنگ مشارکتی متوسط و 16 درصد دارای فرهنگ مشارکتی پایین بوده اند(صفری شالی،1382) به گونه ای که به قول یک محقق مسائل اجتماعی، اشتراک مساعی، خودیاری و تعاون اجتماعی از مظاهر بارز هر روستایی ایرانی است و بسیاری از امور اجتماعی با استفاده از روحیه تعاون اجتماعی انجام می شود(فرهادی،1380: 8-237). در مورد عشایر ایران نیز، این روحیه تعاون جمعی به شکل فعالی به چشم می خورد(پیشین:239) بنابر تخمین فرهادی، تنها در زمینه کشاورزی، در مقطع زمانی 1335 که ایران 18 میلیون جمعیت داشته است، بیش از یک میلیون کشاورز در "بنه" ها که سازمانی خود انگیخته وتعاونی برای تولید کشاورزی بوده عضو بوده اند که در حدود 5 میلیون ایرانی را زیر پوشش داشته است. در همین مقطع، حدود دو میلیون زن در"واره ها" که نوعی سازمان تعاونی گردآوری شیر و تهیه لبنیات بوده و در حدود ده میلیون نفر را تحت پوشش داشته عضویت داشته اند(پیشین:240). مشارکت فعال مردم در انقلاب اسلامی و دوران جنگ تحمیلی نمونه هایی از مشارکت فعال مردم در حیات اجتماعی به گونه ای هماهنگ با فرهنگ بومی خویش است و زایش نوعی از"واره" های جدید با عنوان صندوق های قرض الحسنه نمونه ای از بازآفرینی فرهنگی قلمداد می شود(فرهادی:241). 

6-خاص گرایی (در برابر عام گرایی) : مشخصه دیگری که به نوعی با فردگرایی مرتبط است خصوصیت خاص گرایی در برابر عام گرایی می باشد. از نظر رزاقی، منش اجتماعی یا نظام شخصیتی اغلب افراد جامعه ایران، در محمل شرایطی که مارکس تحت عنوان"استبداد آسیایی"، دورکیم تحت عنوان"همبستگی اجتماعی مکانیکی" و ماکس وبر تحت عنوان "اقتدار سیاسی سنتی پدرسالارانه و سلطانی" معرفی کرده اند، سمت و سویی خاص گرایانه، قوم و خویش گرایانه، غیرفردگرایانه و معطوف به پذیرش زور و تسلیم، سلطه پذیر، قیم پذیر و کم و بیش یک دست و دارای تشابه و همگونی بالا داشته است(رزاقی، 1381) 
محمدی به این پدیده تحت عنوان"خویشاوند گرایی" اشاره می کندو آن را یکی از ویژگی های بارز فرهنگی که با توجه به میزان گستردگی و فراگیری می توان آن را در زمره بارزترین الگوهای فرهنگی جامعه برشمرد، معرفی می نماید(محمدی،1374) وی، نمونه هایی از رواج این ویژگی را بر می شمارد: در حالی که روحیه کم توجهی به مراجعان در ادارات دولتی شایع است، اگر ارباب رجوع یک کارمند کم کار و بی توجه، یک دوست یا آشنا یا همکلاسی قدیمی باشد، کارمند مزبور بلافاصله کار او را به جریان می اندازد و از خود مایه می گذارد. مصداق دیگر این طرز فکر را می توان در بی توجهی به مقررات راهنمایی و رانندگی و ناشکیبایی در برابر عابران و سایر رانندگان از یک سو و تعارفات و تشریفات بیش از حد در مهمانی ها و روابط دوستانه از سوی دیگر، به وضوح ملاحظه کرد(پیشین). از دیگر عوارض این پدیده، توسعه روابط چهره به چهره است. نمونه آن این است که در انجام کارهای اداری، استفاده از تلفن(و تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی) کاربرد زیادی ندارد و با مراجعه شخصی، کارها بهتر انجام می شود. رواج پارتی بازی، یعنی انجام بهتر و سریعتر کار در صورت معرفی از طریق یک آشنا، نمونه مشخصی از این ویژگی است(پیشین). 
طائفی به رواج نوعی قوم مداری اشاره می کند که از جمله به نوعی قضاوت قوم مدارانه در میان اقوام ایرانی منجر شده است به گونه ای که مثلاً تهرانی علیه اصفهانی، رشتی و تبریزی موضعگیری می کند.(طائفی، 1374) 
اما مطالعه ای تجربی که عبدالهی انجام داده است به تفاوت هایی در مورد عام بودن این پدیده اشاره می کند.طبق نتایج این مطالعه، اکثریت قریب به اتفاق رؤسای خانوارهای جامعه عشایری(97%) و بیش از نیمی از رؤسای خانوارهای جامعه روستایی(57%) دارای نظام شخصیتی خاص گرا هستند؛ ولی در جامعه شهری، بیش از 70 درصد رؤسای خانوارها از نظام شخصیتی عام گرا برخوردارند.(عبدالهی،1376) 
یافته های پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان در 28 استان کشور(که البته با توجه به این که نمونه گیری آن در مراکز استان ها انجام شده، فقط نمایشگر وضعیت خانوارهای شهری می باشد)، نشان می دهد که در امور اداری، حدود27 درصد در وضعیت بینابین بوده اند، درحالی که در هنگام نقض ضوابط اجتماعی(عبور از چراغ قرمز)، این وضعیت برعکس شده و حدود 27 درصد از پاسخگویان، پاسخی عام گرا و بیش از 53 درصد آنان پاسخی خاص گرا داده اند(وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1381). مطالعه چلبی نیز نشان می دهد که تمایلات عام گرایانه قوی است و در حدود 70 درصد پاسخگویان را در بر می گیرد.(چلبی،1381) 
سریع القلم معتقد است که ویژگی هایی چون خویشاوندگرایی، هزارفامیلی، بی قانونی، فردگرایی منفی، بی اعتمادی، فقدان اجماع و نهادگریزی تا حد زیادی ریشه در فرهنگ عشیره ای حاکم بر ایران دارد. عشیره ها در طول تاریخ ایران، نقش مهم و اساسی در شکل گیری فرهنگ سیاسی- اجتماعی داشته اند و به قدرت رسیدن یک ایل به مفهوم حذف ایل دیگری بوده است که دوران رشد، اشباع و انحطاط را طی کرده بود. ایل به قدرت رسیده با استفاده از زور و ارعاب، ایلات دیگر را تحت سلطه قرار می داد و وحدت را با مبانی فکری و رفتاری خود بنا می نهاد. به این ترتیب هر عشیره ای می کوشید قدرت بیشتری از نظر توان نظامی فراهم کند و با دیگر عشایر برای حذف قدرت مرکزی و کسب قدرت،رقابت و مبارزه نماید. تداوم چنین فرهنگی باعث می شود که عنصر خویشاوندی نقش محوری بیابد. ارزیابی فرد منوط به موقعیت خانوادگی اوست و نقش هایی که به وی تعلق می گیرد منحصر به وی نبوده وکل خانواده را شامل می گردد. این خصلت عشیره ای در حوزه سیاست و اقتصاد ایران همچنان ادامه یافته است(سریع القلم،1376) 

7-تجدد، نوگرایی: برخی معتقدند می توان گفت که جامعه ایران به عنوان یک جامعه پیشامدرن به نحو نادرست وارد عرصه مدرن شده است. نتیجه این امر آن است که جامعه ما، جامعه ای ظاهرپرست و متظاهر شده است. در معماری پیشامدرن اندرونی خانه بیش از بیرونی دارای اهمیت بود، اما در معماری مدرن و وضعیت برعکس شده است و ظاهر خانه مهمتر از درون آن شده است. در واقع ما به ظواهر بها می دهیم و به آنچه دیده نمی شود کاملاً بی اعتنا هستیم و این ظاهرگرایی در همة عرصه های زندگی ما مستولی است. مردم به معنای کاذب تنوع طلب شده اند و می خواهیم خودمان را چیزی به غیراز آن که هستیم نشان دهیم(پاینده،1382). به گونه ای می توان گفت ما از بیرون غربی و از درون شرقی هستیم.(غفاری،1381). به عبارت دیگر، افکار مدرن داریم، ولی شخصیت غیرمدرن(سریع القلم،1380: 18). 
این مسألة نحوه تلقی و برخورد ایرانیان با مدرنیته، که در برخی از مکاتب توسعه، همزاد و همراه توسعه تلقی می شود، موضوعی است که مورد بحث بسیار واقع شده است. برخی معتقدند که از آنجا که نخستین رویارویی ایرانیان با مدرنیته، تماس با وجه مادی و ابزاری آن بوده، توجه اصلی آنان به این وجه معطوف شده و تمامی تلاش ها در جهت کسب ابزارهای جدید نظامی و تأسیسات مدرن انجام گرفت. به همین دلیل، توجه به مدرنیته غربی نتیجه ضروریات بیرونی بوده است و نه تحولات داخلی و توجه به وجه فکری آن.(اشراقی،1380). پا نگرفتن تحول فکری و ظاهر فریبنده محصولات مدرنیته غربی، باعث گردید که مدرنیته در ایران عصر مشروطه در دو عامل مذهب ستیزی و باستان گرایی خلاصه شد و مفاهیم محوری آن یا درک نشد و یا دچار فراموشی گردید(پیشین). نتیجه آن امر این شد که"به دریوزگی صنعت و تکنیک به پیشگاه غرب رفتیم و خود را نفی کردیم و این خود نفی کردن هنوز با ماست. سؤالمان عوض شد و درد ما این شد که چگونه مثل غرب بشویم." (رجایی،1373 به نقل از پیشین). به این دلایل، تجدد گرایی جای توسعه گرایی را گرفت. 
پاینده با برشمردن تحولاتی که به نام انقلاب سفید صورت گرفت که با کشاندن نیروی کار روستاها به شهر به نحوی کاملاً تصنعی و جبری، کارخانه ها گسترش یافتند، نتیجه می گیرد که مدرنیته بر جامعة ما تحمیل شده است و این تحمیل نیز نه به دلیل منافع ملی کشور، بلکه به دلایل منافع قدرتهای استعماری صورت گرفته است. در چنین حالتی طبیعی است که پدیده های مدرن در کشور کارکرد طبیعی خود را نداشته باشد. به طور مثال آپارتمان در شهرهای بزرگ ایران به مقدار زیاد گسترش یافته است اما فرهنگ آپارتمان نشینی وجود ندارد(پاینده،1382). 
مطالعه زکی روی 100 نفر از دانش آموزان مدارس فولاد شهر اصفهان نشان می دهد که 82% از دانش آموزان به میزان زیاد غرب گرا و 16% به طور متوسط غرب گرا بوده اند. اما 7% به میزان زیاد غربزده و 28% به طور متوسط غربزده بوده اند(زکی،1378: 161). در حقیقت، گرایش به غرب، ویژگی مهمی در میان جوانان است. 

8- بی توجهی به زمان: در مقایسه ای میان دو نوع" فرهنگ شرقی" و "فرهنگ غربی"، متوجه می شویم که آنچه فرهنگ غربی می نامیم،بر"آینده گرایی" و "زمان تک بعدی" استوار است، و در مقابل، فرهنگ شرقی بر"حال گرایی" یا "گذشته گرایی" و تکیه بر "زمان چند بعدی" و"چرخه ای" تأکید دارد.(schein,1984) 
در این مورد توجه کنیم که در متون زیادی به وقت ناشناسی و بی توجهی ایرانیان به زمان اشاره شده است. توسلی، وقت کشی به جای وقت شناسی را یکی از آسیبهای فرهنگی کنونی می داند(توسلی،1378). طائفی یکی از خصوصیات ایرانیان را بی توجهی به وقت می بیند(طائفی،1374) 
مسأله زمان در چارچوب گرایش زمانی(به حال، گذشته یا آینده) نیز قابل طرح است. مطالعة فرجی ارمی به نام"شاخصهای عمدة فرهنگ ایران" که در سال 1378 در دسترس گرفته است، یکی از شاخصهای فرهنگ ایرانی را که از راه جستجو در کتابهای فرهنگی - تاریخی و سفرنامه ها تهیه کرده است- غم آینده نداشتن وفقدان دیدگاه تحلیلی راجع به قضایای گذشته، و نیز بی توجهی به وقت و زمان و اهل حساب و آمار نبودن، برشمرده است.(فرجی ارمی،1378: 270-237) 
همچنین، در مطالعة انجام شده توسط نگارندة این مقاله در سازمانهای صنعتی برتر ایران(1381)، نشان داده شده است که در نمونة مورد مطالعه، آینده گرایی یک گرایش غالب است، و علاوه بر این، گرایش به تفکر چند بعدی(در برابر تفکر تک بعدی) در نگرش به زمان وجود دارد.(موحدی، 1382) 
در مطالعة انجام شده توسط دکتر چلبی با نام"بررسی تجربی نظام شخصیت در ایران"(در فاصلة سالهای 1375 تا 78) که با توجه به الگوی AGIL پارسونز- که پیش از این نیز به آن اشاره شد- انجام گردید، در بحث آینده گرایی(LF) از بعد شناختی(L) مشخص شد که در مجموع برای حدود 80% از افراد، آینده مهم است و به نحوی نگاه به آینده دارند، حدود 10% نیز اهمیت چندانی به آینده نمی دهند و حدود 10% بقیه به آینده توجهی ندارند.(چلبی، 1381: 245) 

9-پذیرش ابهام: هافستد، "پرهیز از ناشناخته ها" (پرهیز از عدم قطعیت، ابهام گریزی) را به صورت "میزانی که افراد هر جامعه در موقعیتهای غیرقطعی و نامعلوم احساس تهدید می کنند" تعریف کرده است.(Hofstede, 1997: 10) 
از آنجایی که "آینده" امری نامعلوم به شمار می رود، انسانها با عدم اطمینان روبرو هستند و در برخی از جوامع، شهروندان خود را به این سو می کشند که بپذیرند ابهام یک واقعیت است و افراد نمی توانند برای تغییر آن کار چندانی انجام دهند، اما در مقابل، برخی دیگر از جوامع، افراد خود را تشویق می کنند تا در آینده نفوذ کنند و بر آن تأثیر گذارند و حتی آن را تغییر دهند. 
جوامعی که به افراد خود می آموزند که بردبار باشند و رفتاری متفاوت با رفتار خود را بپذیرند، در زمینة پرهیز از ابهام فرهنگی ناتوان هستند(پرهیز از عدم خلاقیت، بالا است) و جوامعی که به اعضای خویش، بهتر کردن آینده را می آموزانند جزو دارندگان فرهنگ قوی در(مواجهه) با ابهام هستند(پرهیز از عدم قطعیت، پایین است).(نات،1371 به نقل از منطقی،1375: 461) 
جوامع دارای پرهیز بسیار از عدم قطعیت، به عنوان نمونه دارای ویژگی های زیر هستند: 
-از معلمان انتظار می رود که همة پاسخها را بدانند. 
-به قانونها و مقررات حتی در صورت عدم کارآیی احساس نیاز می شود. 
-رفتارها و اندیشه ها هدایت می شوند و در برابر نوآوریها مقاومت صورت می گیرد(منطقی،پیشین:462) 
مطالعة هافستد نشان داد که پتانسیل پذیرش ابهام و قبول تردید در زندگی و مناسبات آن، در ایران نسبتاً بالاست. به عبارت دیگر شاخص پرهیز از عدم قطعیت(یا ابهام گریزی) در ایران 59 می باشد که از میانگین 39 کشور(64) پایین تر است(Hofstede, 1980: 165) و بنابراین ایرانیها می توانند خود را با محیط تردید آمیز وفق دهند. از نظر هافستد یکی از خصوصیات مورد انتظار در جوامع با مشخصه پرهیز از عدم قطعیت پایین، عدم قائل شدن اهمیت برای وقت است(Ibid: 189) که با ویژگی "بی توجهی به زمان" مرتبط است. در کشورهای با پرهیز از عدم قطعیت پایین، گرایش به پژوهشهای تجربی بالاست(Ibid: 182) 
باتسن و همکاران نیز به وجود پذیرش شرایط عدم اطمینان و ناامنی در ایران اشاره کرده اند(چلبی،1381: 21) اما مطالعه چلبی نشان می دهد که حدود 70% پاسخگویان برای تصمیم گیری نیاز به یقین دارند ولی تنها نزدیک به 49 درصد آنان در حالت تردید بسیار ناراحت هستند و بقیه افراد یا در چنین حالتی ناراحت نمی شوند(حدود 26%) و یا کمی ناراحت می شوند(پیشین: 155) 

10- تقدیرگرایی: خصوصیت دیگری که در مورد ایرانیان در برخی منابع به آن اشاره شده است، تقدیرگرایی است. از دیدگاه نگارنده اعتقاد به تقدیر و سرنوشت می تواند با رویکرد مثبت یا منفی انجام شود. اعتقاد به سرنوشت می تواند به مفهوم تسلیم کامل در برابر شرایط محیطی و برخورد انفعالی باشد و از سوی دیگر، می تواند متضمن اتکا به حمایتگری قادر و حکیم که امور ما را به بهترین وجه تحت حمایت خود دارد تلقی شود که در این صورت می تواند موجد روح شجاعت و جسارت در برخورد با شرایط باشد. شاید به همین دلیل باشد که در مطالعه هافستد روی میزان اضطراب در 22 کشور، ایران نمره ای نزدیک به کمترین میزان اضطراب را نشان داده است (و.ک. موحدی،1383: 170- جدول3-13) 
محسنی در مطالعه تجربی خویش، دریافت که 4/53% از پاسخگویان با این عقیده که سرنوشت هر کس از قبل تعیین شده است موافقند و 5/16% نیز تا حدی با این عقیده موافقند(محسنی،1379: 402) همچنین در مورد تعیین روزی از قبل و مؤثر بودن قضا و قدر در زندگی، درصد بالایی از پاسخگویان موافق بوده اند(پیشین). محسنی با استفاده از داده های به دست آمده تحقیق خویش شاخصی با نام شاخص جبرگرایی ساخته است که جبرگرایی کامل در آن نمره 21 و عدم جبرگرایی کامل نمره صفر دارد. میانگین این شاخص 80/16 (با انحراف 29/3) و میانه آن 17 و نمای آن 19 بوده است که بالا بودن این شاخص را در جامعه نشان می دهد.(پیشین: 6- 415). 

11- دینداری: مطالعات انجام شده نشان دهنده وضعیت نسبتاً مناسبی از دینداری است.مطالعه وزارت ارشاد نشان می دهد که نزدیک به 90 درصد از پاسخگویان در 28 مرکز استان کشور، دین و ایمان را یکی از بهترین راه های غلبه بر مشکلات زندگی می دانند. این مطالعه نشان می دهد که در زمینه اعتقاد به خدا و معاد و توکل به خدا، که اصول دین هستند، موافقت پاسخگویان به حدود 95 درصد می رسد(وزارت ارشاد،8-183) 
مطالعة محمد رضا طالبان هم که با عنوان"دینداری و بزهکاری در میان جوانان دانش آموز" در سال 78-77 صورت گرفت نشان می دهد که در همین حدود ( بیش از 95%) در مورد نبوت حضرت محمد(ص)، اعتقاد دارند.(طالبان، 1380: 54) 
در مورد انجام اعمال واجب دینی ملاحظه می شود که درصد عاملین مقداری کاهش می یابد، به گونه ای که نزدیک به 60 درصد همیشه اعمال واجب را انجام می دهند و حدود 23 درصد اکثر اوقات، عامل هستند و حدود 12 درصد نیز گاهی اوقات چنین می باشند(وزارت ارشاد، 1381: 194). بیش از 35 درصد پاسخگویان به تمرکز دین بر جنبه های باطنی توجه بیشتری دارند و حدود 54 درصد معتقد به مراعات اعمال مذهبی هستند. احتمالاً درصد افرادی که وظایف مذهبی مالی(مثل خمس و زکات) را انجام می دهند، نسبت به عاملین نماز و روزه کمتر خواهد بود، اگر چه مطالعه محسنی نشان می دهد پرداخت فطریه(2/86%) رایج ترین رفتار مذهبی مشاهده شده است(محسنی،1379: 391). هنگامی که از انجام دادن اعمال به شکلی که استحباب آن مورد تأکید است(نمازجماعت) پرسش می شود، درصد همراهی کنندگان کاهش زیادی می یابد. در مطالعه وزارت ارشاد مشاهده شد که تنها 6% از پاسخگویان همیشه و 14 درصد آنان اکثر اوقات در نماز جماعت شرکت می کنند(وزارت ارشاد،1381: 195). در مطالعه محسنی 18% زیاد به مسجد می روند(محسنی،1379: 396)؛ حدود 31% در مطالعه وزارت ارشاد و حدود 26% در مطالعه محسنی، گاهی اوقات به مسجد و نماز جماعت می روند(مراجع پیشین). 
نهایتاً هنگامی که حضور دین در صحنه اجتماعی مطرح می شود، تعداد طرفداران کاهش می یابد اگر چه هنوز میزان آن بالاست. به عنوان نمونه، بیش از 36درصد پاسخگویان معتقدند که دین اگر از سیاست جدا باشد، پاک تر می ماند و 5/16 درصد نسبت به این امر تردید دارند و حدود 47 درصد با آن مخالفند(وزارت ارشاد،1381: 191) حدود 5/36 درصد معتقد بوده اند که به افراد معتقد به جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) نباید پست دولتی داد و 5/12 درصد نسبت به این امر تردید داشته اند و 42 درصد خلاف این اعتقاد را داشته اند(پیشین: 192). آنها که یا هیچ وقت به نماز جمعه نمی رفته اند و یا به ندرت می رفته اند، در مجموع بیش از 66 درصد پاسخگویان را شامل می شوند(پیشین). بیش از 34 درصد با این اعتقاد که به کتابهایی که با عقاید دینی تضاد دارد نباید اجازه چاپ داد مخالف بوده اند و بیش از 40 درصد درمورد جلوگیری از سخنرانی افرادی که عقاید دینی را نمی پذیرند همین مخالفت را ابراز کرده اند(پیشین:7-186). توجه به این نکته نیز مفید خواهد بود که این مطالعات از آنجا که نمونه های خود را فقط از شهرها برگزیده اند، شاید قابل تعمیم به کلیت جامعه نباشند؛ اگرچه در حوزه شهرها و در حد اعتبار ابزارهای اندازه گیری، قابل اعتنا و توجه هستند. 

12- انگیزة موفقیت : بر طبق نظر مک کله لند توسعة اقتصادی در یک کشور، نه تنها باید برحسب متغیرهای اقتصادی، نظیر تشکیل سرمایه، ارزیابی گردد بلکه عامل" نیاز به کسب موفقیت" در افراد نیز از اهمیت فراوانی در توسعه برخوردار است. از جمله ویژگیهایی که نیاز به موفقیت را نشان می دهند، سعی و کوشش فراوان در انجام وظایف، کسب موفقیت، یادگیری سریع و انجام تکالیف به بهترین وجه می باشند.(موحدی،1383: 14) 
او معتقد است که انگیزه برای بهتر انجام دادن وظایف، تنها به خاطر احساس درونی و روانی که فرد از موفقیت خویش کسب می کند می باشد، نه به خاطر کسب منزلت اجتماعی یا خویشاوندی دیگران.(پیشین:15- نقل از حریری، 1378: 48) 
وی در مطالعه ای که در مورد ایران و ترکیه انجام داد(و پیش از این به آن اشاره گردید) نشان می دهد که در مقایسه با ترکیه، میزان مطرح شدن این انگیزه در داستانهای ایرانی زیاد نیست.(چلبی، 1381: 52). 
چلبی نیز در مطالعه خود نشان می دهد که بیش از هفتاد درصد پاسخگویان تمایل به کسب موفقیت دارند و حدود 14 درصد چنین تمایلی دارند(پیشین: 126) 

نتیجه گیری: 
به این ترتیب، با توجه به مواردی که بیان گردید، به این برداشت می رسیم که توجه به ویژگی های بنیادین شخصیت فرد ایرانی، می تواند نگرش ها را نسبت به هدفها و برنامه ریزیهای مورد نظر برای رسیدن به توسعه ای همه جانبه(مادی و معنوی) دقیقتر و بهتر نماید تا از این راه بتوانیم به جامعه ای سعادتمند دست یابیم. 

منابع و مأخذ: 
-پایا، علی(1382)."تنک مایگی زیست بوم عقلانیت ما"، ایران، سال نهم، شمارة 2656، 12 آذر 1382، صفحة 8 
-پاینده، حسین(1382)." دور از مدرنیته و شیفتة ابزارهای مدرن"، ایران، شمارة 2636، 20 آبان 82، ص 22 
-توسلی، غلامعباس(1378)."بحران و آسیبهای فرهنگی و ارائه راهکارهای مناسب برای کاهش آن"، در مجموعة مقالات همایش نقش و جایگاه دولت در توسعة فرهنگی، تهران، سازمان برنامه و بودجه، صص 95-83 
-چلبی، مسعود(1381)."بررسی تجربی نظام شخصیت در ایران"، تهران، مؤسسه پژوهشی فرهنگ، هنر و ارتباطات. 
-حبیبی، محمد(1377) "بررسی تجربی اخلاق کار در ایران"، تحقیق منتشر نشده، تهران، مرکز پژوهشهای بنیادی. 
-حریری اکبری، محمد(1378). "مدیریت توسعه"، تهران، نشر قطره. 
-رزاقی، حمید(1381)."فردیت در تاریخ اجتماعی ایران"، همشهری، شمارة 2871. 25 مهر 81 ص6 
-رفیع پور، فرامرز(1379)."توسعه و تضاد: کوشش در جهت تحلیل انقلاب اسلامی و مسائل اجتماعی ایران"، چاپ چهارم، تهران: شرکت سهامی انتشار 
-زکی، محمدعلی(1378)."سنجش گرایشهای فرهنگی نوجوانان و جوانان و بررسی ابعاد اجتماعی آن"، در مجموعه مقالات همایش نقش و جایگاه دولت در توسعة فرهنگی، تهران: سازمان برنامه و بودجه، صص 169-157 
-سریع القلم، محمود(1376)."مبانی عشیره ای فرهنگ سیاسی ایران"، تحقیق منتشر نشده، معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 
-سریع القلم، محمود(1380)، "عقلانیت و آیندة توسعه یافتگی ایران"، تهران، مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه 
-شاین، ادگار. اچ(1383)."مدیریت فرهنگ سازمانی و رهبری"، ترجمه دکتر برزو فرهی بوزنجانی، شمس الدین نوری نجفی، تهران: نشر سیمای جوان، چاپ اول. 
-صفری شالی، رضا(1382)"زنان روستایی و باورهای فرهنگی"، همشهری شماره های 3132 و3133، 19 و20 مرداد ماه 1382،ص 12 
-قانعی راد،محمدامینی(1383). در گسترش فردگرایی منفی"سال نهم"، شماره2656،12آذر82 
-طائفی، علی(1374)."فرهنگ بیگانه ستیزی و موضع ایرانیان در مقابل فرهنگ مهاجم"، فرهنگ و توسعه، سال چهارم، شمارة 21، صص 41-37 
-طالبان، محمدرضا(1380)."دینداری و بزهکاری در میان جوانان دانش آموز"، تهران: مؤسسه پژوهشی فرهنگ، هنر و ارتباطات 
-طباطبایی، سید جواد(1372)."تجدد عقلانیت و توسعه"، فرهنگ و توسعه، شمارة 5، صص 41-36 
-عبدالهی، محمد(1376)."جامعه شناسی بحران هویت: مبانی عینی و ذهنی هویت جمعی در ایران و تأثیر آن بر دنیا میسم مبادلة فرهنگی ایران با جهان"، نامة پژوهش، سال اول، شمارة 2، صص 161-125 
-فرجی ارمی، اکبر(1378)،"شاخصهای عمدة فرهنگ ایرانی"، صص 70-237 
-فرهادی، مرتضی(1380)."چون و چراهایی بر نظریة تکروی و فردگرایی تاریخی ایرانیان و به ویژه کشاورزان ایرانی"، در مجموعه مقالات جامعه و فرهنگ، جلد اول، انتشارات آرون، صص 268-246 
-فرهنگی، علی اکبر(1377)."نظری به فرهنگ"، نامة فرهنگ، شمارة 30،صص 99-82 
-محسنی، منوچهر(1379)، "بررسی آگاهی ها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی- فرهنگی در ایران"، تهران: دبیرخانة شورای فرهنگ عمومی کشور. 
-محمدی، بیوک(1380)."خویشاوندگرایی در ایران"، فرهنگ توسعه، سال چهارم، شمارة 21، صص 36-34 
-معید فر، سعید(1380)."تبیین جامعه شناختی تقدم مصالح فردی برمصالح جمعی در ایران"، در مجموعه مقالات جامعه و فرهنگ، جلد دوم، صص 224-203 
-مفتخری، حسین(1380)."بررسی علل و عوامل تقدم منافع فردی بر مصالح جمعی در ایران.(از دیدگاه تاریخی)، در مجموعه مقالات جامعه وفرهنگ. جلد اول، انتشارات آرون، صص 268-246 
-موحدی، مسعود(1382)."طراحی و تبیین مدلی برای تحلیل موانع فرهنگی استقرار تجارت الکترونیکی در سازمانهای صنعتی برتر ایران"، پایان نامة دکتری، دانشکدة مدیریت دانشگاه تهران. 
-موحدی، مسعود(1383)"تعیین ویژگیهای فرهنگ ملی- اسلامی"، دبیرخانة شورای عالی انقلاب فرهنگی، تهران 
-منطقی، منوچهر(1375)"الگوی توسعة تکنولوژی درونزا برای صنعت ایران"، پایان نامة دکتری، دانشکدة مدیریت دانشگاه تهران. 
-میرزایی، حسن(1380)."بررسی میزان فردگرایی در میان اقشار اجتماعی مختلف"، آینه پژوهش، جلد چهارم،تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، صص 22-18 
-نات، راگو وهمکاران(1371)."مدیریت تطبیقی"، ترجمة عباس منوریان، تهران: مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی. 
-وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(دفتر طرحهای ملی)(1381)."ارزشها و نگرشهای ایرانیان یافته های پیمایش در 28 استان کشور"، ویرایش اول، تهران: دفتر انتشارات طرح ملی ارزشها و نگرشها 
-یزدانی بروجنی، فرشید(1373)."جایگاه عوامل فرهنگی در توسعة اقتصادی"، فرهنگ توسعه، شمارة 15، صص 13-9ص/16.36-2/10-گز 
- Hofsted, G.(1980), Cultures consequences, California: Sage 
- Hofsted,G.(1997), Cultures and Organizations,2nd ,ed Mc Grow Hill 
- Mintzberg, H.(1976), planning on the left side and Managing on the Right, Harvard Business Review, july- Aug.76 
- Schein. E.H.(1992), Organizational Culture and Leadership, San Francisco: Jossey- Bass Inc


آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان