منو سایت
تاريخ:سوم مهر 1394 ساعت 11:46   |   کد : 7681
چرا ما کم کتاب می خوانیم
منتشرشده در وبلاگ اشکان شکوری
 منتشر شده در وبلاگ اشکان شکوری (تیر 1391. اینجا)

چرا ما کم کتاب میخوانیم؟

 


مدتهاست که این سوال در ذهنم مانند چراغ زرد راهنمایی چشمک میزند که دلیل کم شدن سرانه مطالعه در ایران چیست؟!
پاسخ احساسی و اولیه‌ام این بوده است که موقعیت غیرعادی و همیشه بحرانی سه دهه گذشته ایران باعث ایستایی و عدم رشد کتابخوانی در بین ایرانیان شده است.
با این وجود تصمیم گرفتم از جواب کلیشه ایی فاصله بگیرم و به برکت وجود گوگل، پس از یک جستجوی کوتاه در اینترنت، با وارد کردن « آمار کتابخوانی در ایران» نگاهی به وضعیت کتابخوانی داشته باشم. از سایت آمارستان و رسانه‌های داخل و خارج ایران* نتایج مشترکی جمع‌آوری شد:
1)در سی سال گذشته، هیچ آمار سراسری، رسمی و جامع برای میزان کتابخوانی مردم تهیه نشده است. 
٢) ایرانیان در طول روز شاید بین ٢ تا ١٨ دقیقه کتاب بخوانند. 
٣) از سال ۱۳۵۳ تاکنون همواره داستان و رمان بالاترین سهم کتابخوانی در بین ایرانیان را داشته است.
 ۴) کتابخانه‌ها رونق و جذابیت خود را به خاطر حذف کتاب‌های مضر و افزودن یکجانبه کتاب‌های مذهبی از دست داده اند.
 ۵) تیراژ مجموع روزنامه‌های ایرانی حدود ۵ میلیون نسخه بوده است( در صورتی که فقط روزنامه ژاپنی آساهی تیراژ صد میلیونی دارد).

الف)
به اعتقاد من، یکی از سرچشمه‌های کم کتابخوانی به نحوه اشنایی اولیه

ایرانیان با ادبیات مدرن جهان و بویژه رمان برمی‌گردد.

ادبیات داستانی ما از همان شروع آشنایی با غرب و رمان، با توقع و سلیقه بالا کارش را شروع کرد. شاید به همین دلیل، همیشه ظرف یک قرن گذشته، بهترین و خلاق ترین نویسندگان ادبی ما، هدف اساسی شان تولید اثار بسیار جدی بود.
خوب می شد که اگر بخش بزرگی از ایرانیان چند نسل گذشته، (که سوادِ خواندن و نوشتن فارسی برایشان مهیا شده بود) قبل از آنکه بوف کور و رمان های کلاسیک و حتی مدرن غربی را از طریق ترجمه بخوانند می‌توانستند با داستان های ساده، جذاب و سرگرم کننده داخلی و خارجی اشنا شوند. 
در حقیقت، تمایل و عطش برای خواندن نوشته های جذاب و سرگرم کننده، هیچگاه به شکل همه جانبه در ایران پاسخ داده نشد. خوانندگان (عمومی) ایرانی، فرصت خواندن داستان های مشابه رمان های رابینسون کروزو، اسرار خانم آدلی، فانتامینا، پاملا و رمانهای عاشقانه و پلیسی را در زبان فارسی به اندازه کافی نداشته‌اند.
البته ابن بدان معنی نیست که ادبیات متوسط وجود نداشته است و یا ترجمه ها و آثار سرگرم کننده نویس به ایران راه نیفتاده اند اما شاید نسبت به سایر انواع نگارش داستان کافی نبود. به عبارتی، ادبیات ایران خیلی زود جدی شد و پیری زودرس گرفت.
 در دنیای معاصر، روشنفکران غربی لحظه ای کوتاه نمی آیند و با خلق آثاری که مخاطب اصلی آنها مردمی است که توانایی خواندن و نوشتن دارند تلاش می کنند تا قدم به قدم و پله پله به تدارک و پرورش خواننده جدی بپردازند.


ب)

با یک نگاه کوتاه و سطحی به راحتی میتوان متوجه شد که شمار کتاب هایی که ارزش شاهکاری داشته باشند در 35 سال اخیر بسیار کم بوده و یا اگر بوده کمتر معرفی شده و یا اگر شده در زمانی خیلی کوتاه جلوی انتشارش گرفته شده!!!... و چوب لای چرخ فروشش شده (این دسته کتاب ها کم نیستند از جمله مدار صفر درجه نوشته ی احمد محمود...و دهها رمان دیگر!)


اگر سرانه مطالعه کم است باید گفت که در حال حاضر اصلا کتاب قابل مطالعه ای در بازار نیست   و هر شاهکاری که هست مربوط به ادبیات 40-50 سال گذشته است و بس... هدایت / جمالزاده / فروغ / شاملو / سپهری... همه و همه، هم نسل اجدادمانند... در نویسنده های رمان معاصر عباس معروفی است که در آلمان مینویسد! و در ایران به سختی چاپ میکند! عبدالله قادر که در هلند پرفروشترین رمان ها را مینویسد و متاسفانه در ایران حق چاپ ندارد! چند تن دیگر...
سنگینی ترازو هیچگاه به سمت تولیدات جدی ادبی نبوده است. بخش اعظم « تولیدات هنری» حتی پایین تر از حد متوسطی است که انتظارش را در ایران داریم. در ازای هر رمان جدی و کلاسیک، هزاران اثر به معنای دقیق کلمه « بنجل» تولید می‌گردد.
شخص بنده به عنوان یک فرد کتاب خوان دیگر کتابی که ارزش خواندن و صرف وقت داشته باشد را در میان آثار دهه ی اخیر نمیتوانم بیابم... این تنها مشکل من نیست مشکل دیگر دوستان ادبیم هم هست و چه ناراحت کننده است!... دیگر نویسنده ها هم بیخیال فروش کتاب شده اند و هنر خود را به یاری اینترنت فقط ارائه میکنند( رمان الف پائولو)
شکی نیست که دلائل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و حتی تاریخی دیگری نیز وجود دارد که باید به آنها پرداخته شود.
متاسفانه در جامعه ی ما از حرکت های داوطلبانه ای مثل تشکیل و برگزاری انجمن های کتاب خوانی استقبال عملی نمیشود و هر چه هست فقط در لفظ است و بس!!!!
در یک ماه اخیر به همراه گروهی از دوستان، تلاش زیادی برای ایجاد انجمن کتاب و کتابخوانی در استان کردیم که متاسفانه متوجه شدیم برای یک همچین حرکت فرهنگی باید از فیلتر ده ها نهاد و سازمان رد شد و در نهایت ما با قبول مسئولیت عواقب فقط مجری طرح ها، شرط ها و ایده های آنها خواهیم بود!!!!!!!!! 
مثل همیشه سر خورده از نتیجه ی حرکات فرهنگی! تصمیم گرفتیم دیگران را ترغیب به کتاب خوانی نکنیم؛با این شریط همان بهتر که سطوح مطالعه در پایین ترین میزان خود باشد
 خود مشغول کتاب خوانی می شویم تا شاید توانسته باشیم سهم کوچکی از مسئولیت افزایش میزان مطالعه ی ایرانیان را به دوش بکشیم.
http://www.dw.de/dw/article/0,,4593134,00.html
http://www2.irna.ir/occasion/24aban84/indexketab.htm
http://book1376.blogfa.com/post-1.aspx

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان