منو سایت
تاريخ:چهاردهم مرداد 1385 ساعت 12:41   |   کد : 43
يادداشت
پرونده اي به زيبايي تصوير پليکان
دیشب داستان پرونده پلیکان (نوشته جان گریشام، ترجمه بابک ریاحی پور، نشر آویژه، 1376) را خواندم. کتابی در ژانر پلیسی-سیاسی، که با قتل دو قاضی عضو دادگاه عالی فدرال در آمریکا آغاز میشود و پرونده آن به رسوایی از نوع واترگیت پیوند می خورد که البته به برکناری رییس جمهور منجر نمیشود و در سطح اخراج رییس کارکنان کاخ سفید باقی می ماند.

پرونده ای به زیبایی تصویر پلیکان

دیشب داستان پرونده پلیکان (نوشته جان گریشام، ترجمه بابک ریاحی پور، نشر آویژه، 1376) را خواندم. کتابی در ژانر پلیسی-سیاسی، که با قتل دو قاضی عضو دادگاه عالی فدرال در آمریکا آغاز میشود و پرونده آن به رسوایی از نوع واترگیت پیوند می خورد که البته به برکناری رییس جمهور منجر نمیشود و در سطح اخراج رییس کارکنان کاخ سفید باقی می ماند.

جان گریشام که خود یک وکیل دعاوی و نماینده مجلس ایالتی در آمریکا بوده، در این کتاب بخوبی ریزه کاری های وکالت و قضاوت در جامعه آمریکا را نمایانده و داستانی جذاب ارائه کرده است.

اما آنچه برای من جذاب بود، نوع نگاهی است که در داستان های سیاسی و پلیسی آمریکایی به چشم می خورد و آن حضور پررنگ سیستم و مشروعیت نظام حکومتی در آن است، به نحوی که در این داستانها و فیلم ها، نظام سیاسی آمریکا دارای افرادی (حتی در عالیترین سطوح، مانند رییس جمهور) است که خائن هستند، جاسوسند، چندان به اخلاق پایند نیستند، فساد مالی دارند و خلاصه صلاحیت احراز پست های عالی سیاسی را ندارند و داستان حول افشای این افراد است. نکته این است که این افراد در این داستان ها استثنا نیستند، اما در نهایت "نظام" سیاسی آمریکا آنها را پس میزند و حذف میکند، آنهم نه با افرادی بیرون از سیستم و نه با اقدامات ساختارشکنانه، بلکه با افرادی که در خود نظام سیاسی حضور دارند و فعالیت می کنند و توسط اقدامات قانون مدارانه آنها (که نه انقلاب است و نه مداخله خارجی).

در پرونده پلیکان (که آلن جی پاکولا فیلم پرفروش پرونده پلیکان The Pelican Brief را با حضورجولیا رابرتز، دنزل واشنگتن و سام شپارد در سال 1993 از روی آن ساخته) فاسدترین شخص در نظام سیاسی، کول دستیار ارشد رییس جمهور است و مجموعه از کارگزاران فاسد دیگر، اما رییس جمهور در جریان اوضاع نیست و در صفحه آخر کتاب، گرانتهام می گوید که "چند روز پیش برایم روشن شد که دغلبازی و پنهانکاری بزرگی در کاخ سفید در کار نبوده" و بدین ترتیب او را از این اتهام تبرئه می کند. البته چنین اشتباهی از سوی رییس جمهور، حتی اگر به عمد نبوده باشد، منجر به حذف وی خواهد شد و "پرزیدنت می تواند انتخاب مجددش را به راحتی فراموش کند"؛ زیرا رییس جمهور ایالات متحد باید همواره بهترین باشد (این تصویری است که از نفر اول حکومت آمریکا در داستانها و فیلم ها نشان داده می شود).

جدای از تبرئه رییس جمهور از چنین فساد مالی (که باز هم منجر به حذف وی می شود) و انتقال آن به دستیاران فاسد، افشای این فساد و رسوایی توسط افرادی از درون سیستم صورت می گیرد، یعنی رییس FBI، سردبیر یکی از معروف ترین روزنامه های آمریکا (واشنگتن پست) و با کمک یک دانشجو (داربی شاو) و استادش در دانشگاه. یعنی در نهایت این سیستم است که می تواند خود را اصلاح کند و عناصر فاسد خود را حذف کند و دوباره به مسیر صحیح خود ادامه دهد. این اصلاح هم توسط افرادی از درون است و آنهم بهترین ها و در عالیترین سطوح، نه افرادی حاشیه ای که به تصادف در مسیر حوادث افتاده اند. اف دنتون ویلز رییس FBI است و دستیاران و مشاورانی دارد که در این پرونده به وی کمک می کنند، داربی شاو دانشجوی بااستعداد حقوق است، استادش توماس کالاهان، استاد برجسته دانشگاه است و گری گرانتهام خبرنگار پرکار و شجاعی در یکی از معروف ترین روزنامه ها است که برای افشای حقیقت از جان خود نیز می گذرند.

اینکه آیا واقعا نظام سیاسی آمریکا این اندازه سالم است و تا چه حد توان اصلاح خود را از درون دارد، موضوعی خارج از این بحث است، اما تصویری که از این نظام سیاسی به خواننده (آمریکایی و غیرآمریکایی) نشان داده می شود، همین تصویر پاک و زیبا است. این تصویر سازی در بسیاری از فیلم ها و داستان های با موضوع سیاسی در آمریکا نیز موجود است.

اما ادبیات و سینمای ما، جز چند نمونه انگشت شمار، فاقد چنین تصویر سالمی از نظام سیاسی است و اصولا در بسیاری موارد، نظام سیاسی را نادیده می گیرد (نادیده گرفتنی که عین انکار و نپذیرفتن آن است) و به راه حل های شخصی و اتفاقی و توسط افرادی بیرون از سیستم می پردازد. این تصویر از نظام سیاسی ایران، قاعدتا به تقویت آن نخواهد انجامید.

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان