منو سایت
تاريخ:بيستم و پنجم اسفند 1389 ساعت 06:57   |   کد : 405
خلقيات ايرانيان
تعريف تنبلي اجتماعي
 

منتشر شده در پنجره، شماره 84، 21 اسفند 1384. ص 84


تعريف تنبلي
اجتماعی

تنبلي دو حالت دارد: تنبلي فردي و تنبلي اجتماعي (که خود دو نوع دارد).

الف) تنبلي فردي (که از آن، علاوه بر laziness به temporal dilemma هم ياد شده) حالتي است که فرد ميان دو انتخاب مخير مي شود، يکي لذت آني و ديگري نفعي شخصي در آينده که براي کسب آن نفع، بايد از اين لذت گذشت.

انتخاب کردن و نيز علم به زيان آور بودن انتخاب لذت فعلي و سودمند بودن نفع آينده ابعاد مهم تنبلي هستند. انتخاب در اينجا به معناي آن است که يک کنشگر عاقل، بصورت نسبي از مزايا و معايب هر دو گزينه آگاه است، يعني مي داند که الان چه مي کند و مي داند که انتخاب لذت آني در زمان حال، چه زياني براي فرد در آينده دارد، و با علم به اين دو گزينه، «انتخاب» مي کند. البته در بسياري موارد، رفتار و انتخاب فرد از نظر ناظر بيروني، مصداق تنبلي است، اما فرد رفتار خود را تنبلي نمي داند، يا آنچنان که بايد، از عواقب رفتار خود آگاه نيست. در اين صورت، بايد با تربيت يا حتي اجبار وي را به سمت گزينه درست رهنمون شد.

نکته ديگر اينکه گاه فرد، به دليل تعارض شناختي، وقتي بدنبال لذت آني باشد، مزيت هاي نفع آتي را کمتر از حد واقعي برآورد مي کند و نيز زيان هاي عدم دنبال کردن نفع آتي و بي عملي و لذت طلبي آتي را نيز کمتر برآورد مي کند. علاوه بر آن، محاسباتي را وارد مي کند که غيرمعقول است، مانند وقتي که فرد مراجعه به دندانپزشک براي معاينه دندان خود را به عقب مي اندازد و همواره اميدوار است که رشد علم و تکنولوژي در آينده، اين تنبلي وي را جبران کند. همچنين، فرد گاه اصولا محاسبه را کنار مي گذارد و اصلا توجهي به عمل خود ندارد، چون با هر محاسبه اي، رفتار وي غلط است؛ لذا کار را به فردا واگذار مي کند، يا برنامه ريزي مي کند که از «شنبه» بصورت جدي، مثلا درس خواندن را آغاز کند، شنبه اي که هرگز نخواهد آمد و مهم آن است كه «الان» نيست و لذا وجدان فرد آسوده است. لذا در «تسويف» و در فرايندي که نفس بر سر خود کلاه مي گذارد، بايد دقت بيشتر کرد.

ب) نوع ديگر تنبلي، تنبلي اجتماعي است. تنبلي اجتماعي گاه محصول تنبلي افراد جامعه و برآيند تنبلي آنها است. يعني وقتي کثيري از افراد، بي عمل و لذت طلب هستند، در سطح جامعه نيز اين فرايند مشاهده مي شود. اين نوع از تنبليO، پيامدهاي متعدد دارد. پايين بودن سطح بهره وري اداري، عدم اقبال به کار طولاني مدت و سخت و بين التعطيلين، از اين نمونه است. بين التعطيلين وقتي است که تمام افراد جامعه تمايل به تنبلي دارند و نظام اداري هم از آن تبعيت مي کند، يا تعطيلي روزنامه ها و ادارات (بصورت غيررسمي) در پانزده روز اول فروردين.

ج) اما بعد ديگر تنبلي اجتماعي حالتي است که بودون در «منطق اجتماعي» آن را «اثر منتجه نظام هاي وابستگي متقابل» مي داند. يعني افراد سطح فردي رفتاري نسبتا مطلوب دارند، اما اين رفتار در سطح جمعي به نتيجه مطلوب منتج نمي شود. دليل آنهم ناهماهنگي در سطح نهادهاي اجتماعي است. فرضا وقتي که تلويزيون برنامه هاي جذاب و آگهي هاي طولاني مدت خوش ساخت پخش مي کند، هدف آن در اينجا کسب درآمد و جذب مخاطب است ولي در عوض مخاطب خردسال و نوجوان بجاي انجام تکاليف، به تماشاي تلويزيون جذب مي شود، و محصول آن، عدم موفقيت نظام آموزشي است. زياد بودن ميزان تعطيلات در ايران، نمونه اي از اين نوع از تنبلي است.

***

اما برخي از انواع صوري که امروزه به عنوان تنبلي ذکر مي شود، در موقعيت هايي است که فرد وقتي قرار است کاري را براي ديگران انجام دهد، تنبلي مي کند؛ ولي همين فرد آنگاه کاري که مربوط به خودش باشد تنبل نيست. ادبيات رايج در باب تنبلي اجتماعي در دنيا، بيشتر به موضوع کارگران و تنبلي در محيط کار باز مي گردد، که از نوعي است که ذکر شد. اما، با دقت بيشتر در اين موارد، نمي توان آنها را تنبلي به حساب آورد، بلکه اينجا، بيشتر سهل انگاري و سهل گيري کارفرما و فقدان وجدان کاري کارگران است و نه تنبلي اجتماعي. و اين يک رذيله اجتماعي است، اما نه از نوع تنبلي.

در نقطه مقابل تنبلي، حالتي از زيرکي، زرنگي و حسابگري وجود دارد که از آن به خودمداري (egoism) يا خودخواهي افراطي ياد مي شود. در اين حالت، فرد ميان نفع شخصي آني و نفع جمعي درازمدت، نفع شخصي آني را انتخاب مي کند، بي توجه به اينکه آيا دنبال کردن نفع آني شخصي، به زيان جمعي که وي يکي از اعضاي آن است، منجر خواهد شد يا خير.

***

یک بار دیگر بر جزییات تعریف تنبلی و نحوه برخورد افراد با آن تاکید می شود تا عناصر انتخاب عقلانی در آن برجسته شود. تنبلی یعنی ترجیح عدم فعالیت و لذت بردن از لذایذ آنی بجای تلاش برای کسب نفع آتی. این تعریف چهار بعد دارد: ترجیح، لذت بردن فعلی، لذایذ آنی، تلاش برای کسب، نفع آتی

- فرد از لذت بردن فعلی خویش چه تعریفی دارد، یعنی آن را لذت تعریف می کند، یا آن را جایزه درس خواندن و تلاش قبلی خود می داند.

- نفع آتی: یکی از آنها کم برآورد کردن نفع آتی است، یعنی نفع آینده آنقدرها هم که می گویند مهم و برجسته نیست. به چه دلیلی یک پزشک باید زندگی بهتری از من داشته باشد؟

شاید هم نفع آتی فقط در دقایق و لحظه هایی سر بلند می کند و مانند فیلی است که یاد هندوستان می کند و به همین دلیل باید او را مشغول کرد. غرق شدن در رویا یا در کار یا در مواد مخدر یا در خواندن کتاب و ....

برای این نفع آتی نیز می توان همذات پنداری کرد و آن را در موارد دیگری، شبیه سازی شده دید، مانند سینما، کتاب، سریال و رویا.

شاید هم فرد آنقدر بالا را می نگرد و نفع های برجسته ای طلب می کند که دست نیافتنی است با توجه به توان و امکانات وی. تلاشی می کند و به سرعت منصرف می شود. در کنکور قبول نمی شود و لذا به سراغ پایین تر هم نمی رود.

- جامعه موانع و محدودیت های طبقاتی را حذف کرده و لذا همه، بدون داشتن توان تربیتی یا اقتصادی یا توان ذهنی، آمال دراز در خود می پرورانند و وقتی نرسیدند، آنگاه دست از هر گونه تلاش بر می دارند. از دانش آموزان اول دبستان که می پرسی، همه می خواهند دکتر شوند یا مهندس یا خلبان. تمام ترادژی « اما بوواری» در کتاب مادام بوواری بر این اساس سامان گرفته که اما چشمش بر روی زندگی طبقه بالا با حضور در مهمانی کنت باز شد و از آن زمان به بعد هرگز نتوانست از زندگی خود لذت ببرد و در رویای طبقه بالاتر، آبرو و زندگی خود را به باد داد.

- کم برآورد کردن تاثیر منفی رفتار فعلی یا عدم تلاش فعلی برای دستیابی به نفع آتی: یعنی هنوز فرصت دارم تا درست کنم. بعدا تلاش می کنم. نظر بودن در باره سیگاری در منطق اجتماعی، که همیشه ترک سیگار را به عقب می اندازد، تا وقتی که ماشینش خراب می شود و در یک جاده تنهاست و اتفاقا همان وقت هم سینه درد می گیرد، آن موقعیت امید به آینده ناگهان از بین می رود.

- شیوه فعلی کار و تلاش نادرست است، یعنی با این حجم کم از کار، هرگز موفقیت حاصل نمی شود.

- اصولا جامعه در حالت آنومیک بسر می برد و افراد من غیر لا یحتسب به ثروت و قدرت می رسند؛ یک پدرزن برجسته، کسب یک ارث بالا، زد و بند کردن، آشنا شدن با یک فردی که به سرعت یک مقام می شود، مشهور شدن در فعالیت های سیاسی براندازانه یا تندروانه و... نگاهی به برجستگان فعلی در باب علم و سیاست و اقتصاد و فرهنگ که بیندازیم، می بینیم قلیلی از آنها، «فقط» با تلاش به جایی رسیده اند. حوادث و اتفاقات یا روابط در پیشرفت آنها موثرتر بوده است. بیمن در باره نقش گعده در ارتقای اجتماعی پیش از انقلاب چنین نگاهی دارد. وقتی مدیران از بیرون سازمان می آیند، کارمندان چه آینده ای از تلاش اداری در خود می بینند؛ یا وقتی تجربه و پشتکار نادیده گرفته می شود و بر جوانگرایی در مدیریت و انتخاب مدیران تاکید می شود.

***

در نهایت، دو تعریف متفاوت از تنبلی می توان ارائه کرد:

- تمدید یا کش دادن یا اطاله وضعیت فعلی و عدم تمایل به تغییر رفتار یا وضعیت. که به نوعی بی عملی است و رخوت و رکود. مثل فردی که در یک ترافیک شلوغ از تاکسی پیاده نمی شود یا در زمان آگهی ها تلویزیون می بیند. روستایی که نمی رود مزرعه و تلاش می کند درس بخواند تا متفاوت شود.

- تسویف یا انتخاب لذت آنی بر نفع فردی آتی. در اینجا عمل است مثل رفتن به پیک نیک به کافی شاپ و... گاه بر هم زدن وضع موجود تنبلی است یعنی درس خواندن مداوم یا کار کردن مداوم حفظ وضع موجود است و رها کردن آن، عمل نویی است.

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان