منو سایت
تاريخ:بيستم و چهارم مرداد 1389 ساعت 19:44   |   کد : 372
يادداشت ها
اعليحضرتا مملکت خراب است!
از 14 مرداد تا 28 مرداد

میان 14 مرداد که سالگرد مشروطیت است تا 28 مرداد که سالگرد فدا شدن مشروطیت در پای مطامع مشترک استبداد و استکبار است، بر این ملت به اندازه یک عمر گذشته است و چقدر تجربه در این میان است که ما از آن بی خبریم و چه سختی ها که ملت و نمایندگان و بزرگان آن کشیدند و ما به چه ثمن بخسی آن را می فروشیم و دوباره همان تجربه ها را از ابتدا تکرار می کنیم. و گاه نه تنها آن تجربه ها را تکرار می کنیم، که بسیار عقبگرد هم کرده ایم (یکی دیگر از آن تجربه ها را پارسال نوشتم). یکی از دردناک ترین آنها، تظلم خواهی آیت الله سید محمد طباطبایی است به مظفرالدین شاه؛ و داستان دختران قوچان، که از یادمان رفته است. پس از قتل عبدالحمید، سید محمد طباطبایی در بهار 1906 در نامه ای به مظفرالدین شاه می نویسد:

«اعلیحضرتا، مملکت خراب، رعیت پریشان و گدا، دست تعدی حکام و مامورین بر مال و عرض و جان رعیت دراز، ظلم حکام و مامورین اندازه ندارد. از مال رعیت هر قدر میلشان اقتضا کند می برند. قوه غضب و شهوتشان به هر چه میل و حکم کند، از زدن و کشتن و ناقص کردن، اطاعت می کنند. این عمارت ها و مبل ها، وجوهات و املاک در اندک زمان از کجا تحصیل شده؟ تمام، مال رعیت بیچاره است. این ثروت همان فقرای بی مکنت اند که اعلیحضرت بر حالشان مطلعید، در اندک زمان از مال رعیت صاحب مکنت و ثروت شدند. پارسال دختران قوچانی را در عوض سه ری گندم که مالیات نداشتند بدهند، گرفته به ترکمان ها و ارامنه عشق آباد به قیمت گزاف فروختند. ده هزار رعیت قوچانی از ظلم به خاک روس فرار کردند.

اعلیحضرتا تمام این مفاسد را مجلس عدالت یعنی انجمنی مرکب از تمام اصناف مردم که در آن انجمن به داد عامه مردم برسند، شاه و گدا در آن مساوی باشند. فواید این مجلس را اعلیحضرت همایونی بهتر از همه می دانند. مجلس اگر باشد این ظلم ها رفع خواهد شد، خرابی ها آباد خواهد شد، خارجه به مملکت طمع نخواهد کرد، سیستان و بلوچستان را انگلیس نخواهد برد، فلان محل را روس نخواهد برد، عثمانی تعدی به ایران نمی تواند بکند.

اعلیحضرتا سی کرور نفوس ایران را که اولاد پادشاهند، اسیر استبداد یک نفر (عین الدوله) نفرمایید. برای خاطر یک نفر مستبد چشم از سی کرور فرزندان خود نپوشید. مطلب زیاد است فعلا بیش از این مصدع نمی شوم. مستدعیم این عریضه را به دقت ملاحظه بفرمایید و پیش از انقطاع راه، چاره بفرمایید تا مملکت از دست نرفته و یک مشت رعیت بیچاره که به منزله فرزندان اعلیحضرتند، اسیر و ذلیل خارجه نشوند.»

مظفرالدین شاه در پاسخ نوشت (البته ظاهرا بجای شاه بیمار، خود عین الدوله پاسخ داده است): «ما به اتابک (عین الدوله) دستور دادیم خواست های شما را به انجام رساند. شما هم اشرار را به اندرز خاموش گردانید و شورش و آشوب را فرونشانید و چنان نکنید که خشم ما همگی را فراگیرد.» (ایران در دوره سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم، 1375: 452)

نتیجه این نامه نگاری ها و بی اعتنایی شاه و تهدیدهای عین الدوله را می توانید در کتاب های تاریخ مشروطه بخوانید.

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان