منو سایت
تاريخ:نوزدهم دی 1388 ساعت 10:10   |   کد : 324
يادداشت
آن سار مدت هاست از درخت پريده است
در باره فیلم مستند افشاگری در باره قتل ندا آقاسلطان

آن سار مدتهاست از درخت پریده است

در باره پخش فیلم مستند افشاگری در باره قتل ندا در تلویزیون

محمدرضا جوادی یگانه

منتشر شده در هفته نامه پنجره. شماره ۲۷. ۱۹ دی ۱۳۸۸. صفحه ۲۰-۲۱.


جلال آل احمد در مقدمه «ارزیابی شتابزده» در اسفند 1343 می نویسد: «به انتظار گذر صد سال نشستن (ایده ای که هیچ واقعه ای را تا صد سال بر آن نگذرد، نمی توان داوری کرد) یعنی حق قضاوت را از تو که یکی از چشندگان این دست پخت روزگاری، گرفتن و همین حق را به نازپرورده صد سال زیر لحاف گرم تاریخ خوابیده دادن... آخر اگر من نگویم که از این آش داغ دهانم سوخت، که بداند که بر سر این سفره بلا چه ها رفته است؟ که صد سال بعد آش سرد خواهد شد و سار از درخت... و الخ. و جنگ که تمام شد، هر کودکی حتی به بازی، کشته ها را خواهد شمرد.... و گرچه جنگی نیست، اما عاقبت همین جنگ زرگری را (همین زد و خورد کودکانه را)، اگر هم در ساعت دیدی، مَردی. و بردی. و میدانیم که در دیر قضاوت کردن ها، چه فرصت هاست برای چه گریزی و چه معاذیری. آنهم در ولایتی که هنوز از این ستون به آن ستونش فرج است و قانون مرور زمان بر همه چیزش مسلط است»

***

بالاخره بعد از مدت ها تلویزیون، در کنار پخش اخبار احساسی و تهییج افکار عمومی (و ارائه تحلیل بجای خبر)، یک کار حرفه ای در باره وقایع اخیر جامعه ایران پخش کرد. پخش مستند «اصلاحات با شلیک غربی» (صرف نظر از آنچه که در باره قتل ندا گفته، درست است یا خیر)، از منظر رسانه ای جای تقدیر دارد (البته من این مستند چهارده دقیقه ای را طریق اینترنت دیدم.)

اما این تحلیل و فیلم آنقدر دیر بود، که تقریبا فایده خاصی در اقناع معترضان ندارد. شاعران و وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران و سیاسیون معترض در داخل و خارج کشور، در شش و ماه نیمی که از قتل ندا گذشته، هر روز نام او را زنده داشته اند. شاعری یک دفتر شعر در باره ندا منتشر کرده است، انواع شعرهای دیگر نیز گفته شده، پرتره او (در زمان مرگ) در روزنامه های معروف جهان چاپ شده و حتی جزو تصاویر تاثیرگذار و برگزیده شده، دانشگاه آکسفورد بورس ندا آقاسلطان ارائه داده، چند خواننده کلیپ های صوتی و تصویری برای ندا منتشر کرده اند، و در تمام این مدت، تلویزیون هیچ کاری نکرده الا سکوت و گذشتن از کنار موضوع ندا. اما اکنون می گوید همه ماجرا دروغ بوده است.

تلویزیون در این شش ماهه کجا بوده؟ در آن روزها، هیچ تصویری از قتل ندا پخش نشد، و وقتی پخش شد که می شد شبهاتی در باره آن مطرح کرد و در همان زمان هم تصویر صحنه مرگ ندا شطرنجی شده بود تا اثرگذار نباشد. اکنون بعد از شش ماه، افکار عمومی در ماجرایی هدف گیری می شود که هر نگاهی در باره موضوع داشته، شکل گرفته و تثبیت شده و تغییر آن است.

***

تلویزیون در جریان وقایع پس از انتخابات، باز هم چنین خطایی کرده است. رییس جمهور منتخب، روز یک شنبه پس از انتخابات، در سخنانی با هدف تمسخر حریف شکست خورده، مراسمی در میدان ولیعصر (عج) برگزار کرد و تلویزیون در اقدامی نادرست آن را زنده و بعد در انتهای شب پخش کرد. در آن سخنرانی رییس جمهور، معترضان را «خس و خاشاک» خواند (یا مردم اینگونه فهمیدند). دوشنبه در تظاهرات در تهران، پلاکارد «حماسه خس و خاشاک!» در دست مردم بود، بعدها چند خواننده در باره خس و خاشاک خواندند و در نتیجه این هجوم رسانه ای، تثبیت شد که رییس جمهور، مخالفان خود را خس و خاشاک نامیده است. وقتی همه ناسزاها نثار نظام شد، پنج شنبه شب، رییس جمهور منظور خود را توضیح می دهد (یا اصلاح می کند) و هیچ عذرخواهی هم بابت سوء تعبیر احتمالی نمی کند. اما در فاصله یک شنبه تا پنج شنبه سار از درخت پریده و تعبیر خس و خاشاک جا افتاده است.

در ادعای مهدی کروبی در باره تجاوز به زندانیان، که در نامه ای نام و تفصیلات چند نفر از آنها را اعلام کرد، مسئولین امر با تفصیلات و باز هم با کمک صدا وسیما و مستندی که در این باره ساخت، اثبات کردندکه داستان سعیده پورآقایی (یکی از این افراد) نادرست بوده و کروبی بر اساس یک شایعه این ادعا را طرح کرده است. اما در باره بقیه افراد، هیچ توضیحی داده نمی شود و این سکوت مطلق، ظاهرا یعنی بقیه موارد درست است. و می بینم که باز هم نتیجه خلاف آنچه مورد نظر بوده، گرفته می شود.

اکنون فیلم زیر گرفته شدن فردی در روز عاشورا، توسط خودرویی که گفته می شود متعلق به نیروی انتظامی است، بحث روز است و نیز حمله نیروهای خودسر به حسینیه جماران در شب عاشورا. اگر قرار است مطلبی شرح داده شود یا کذب آن اثبات شود، امروز باید این کار انجام شود و شش ماه دیگر هزاران واقعه دیگر رخ داده است. یا حداقل امروز خبر آن پخش شود، تا درکنار آن جایی برای ایجاد شبهه در آن باز باشد.

***

سرعت حوادث در ایران آنقدر زیاد است که باید به سرعت برای پوشش آن و جدا کردن سره از ناسره اقدام کرد. و این کار، رسانه ای پر قدرت و آشنا به نبض جامعه و حاضر در جامعه می خواهد، که به سرعت تصمیم بگیرد و جامعه را مطلع و بعد اقناع کند. اما چرخه تصمیم گیری در بخش خبر آنقدر طولانی و کند است و آنقدر محتاط است در تصمیم گیری، که فرصت ها به سرعت از بین می رود. در این موارد، باید گزارشگر، تصمیم گیری نهایی باشد و به او اعتماد کرد و اجازه خطا نیز داد. البته این گزارشگر، نباید در فکر اضافه حقوق و حق ماموریت باشد (و البته شهرت فواید مادی و غیرمادی فراوان هم دارد، که نگران حقوق کارمندی باشد). خبرنگار صدا و سیما باید لباس آرم دار صدا و سیما را بپوشد و برود وسط معرکه و از میانه میدان گزارش بدهد، و البته این نوع حضور در صحنه دشوار است و احتمال انواع مخاطرات و ناسزاها را دارد و کارمندان چندان مایل به این نوع گزارش دهی نیستند، ولی انبوه جوانان معتقد به نظام هستند که می توانند خطر کنند و وارد این میدان بشوند، بشرط اینکه به آنها اعتماد بشود.

نکته دیگر این است که مردم معترض به شرطی به رسانه اعتماد می کنند که به شعور آنها احترام گذاشته شود. در مستند پخش شده در باره ندا، هیچ مصاحبه ای با استاد ندا نشده است (که ظاهرا در ایران است)، با خانواده ندا صحبت نشده است، تصویر گزارش پزشک قانونی مرگ ندا نیامده است، وسیله ای که در دست نداست و با آن خون را روی صورت خود می پاشد، توضیح داده نشده است، تلاش نشده با آرش حجازی گفتگو شود. این سئوالات و عدم توجه رسانه در پاسخ به آن، باعث تقویت این شبهه می شود که تمام آنچه رسانه می توانسته از این ماجرا بیان کند، همین بوده و در باره بقیه ماجرا هیچ نظری ندارد و فقط بخشی از واقعیت را می گوید. همین الان هم برخی همین فیلم مستند را زیر سئوال برده اند، و روی تک تک فریم های آن تحلیل کرده اند، که باید به آن پاسخ داد.

در باره واقعیت های دیگر نیز سکوت رسانه، نشانه ای بر تایید ادعای معترضان است. در باره ماجرای کوی دانشگاه یا کشته شدگان کهریزک، این سکوت تقریبا مطلق است و هیچ تصویری و داده ای ارائه نمی شود و جريان سه مرحله اي «انكار، تشكيك، فراموشي» دنبال می شود.

***

آنچه صدا و سیما می گوید قابل تامل است و باید دست پنهان و آشکار بیگانه را دید و عبرت گرفت. اما چه کسی باید عبرت بگیرد و مخاطب این برنامه ها کیست؟ دو مخاطب نوعی این برنامه عبارتند از:

اول کسی که فکر میکرده ندا توسط بسیجی طرفدار جمهوری اسلامی کشته شده و صحنه قتل ندا، او را متاثر کرده و به خیابان کشانده است و او را معترض کرده و کم کم مخالف شده است.

دوم کسی که طرفدار جمهوری اسلامی است و اندکی نگرانی از تبلیغات مخالفان دارد. فیلم ندا به او این اطمینان را می دهد که دست نظام به خون آلوده نشده و همه تبلیغات مخالفان دروغ است. این نوع فیلم ها اطلاعات کافی در اختیار او می گذارد تا بتواند با معترضین بحث کند و آنها را نقد کند. ولی به شرط اینکه معترضین با انبوهی از اطلاعاتی که تلویزیون به آنها پاسخ نداده، پاسخ او را ندهند.

اما دسته اول، که ظاهرا هدف اصلی این برنامه بوده اند و در فیلم هم گفته می شود که آنها باید از اعتماد به اخبار بیگانگان بپرهیزند، در پذیرش این مطالب، به سادگی تسلیم نمی شوند.

نوعا، رویکرد مخاطبان دسته اول، که دسترسی به اطلاعات دیگر (اینترنتی و ماهواره ای) دارند (و به اغلب احتمال جزو معترضان هستند) این است که به اینگونه مطالب اعتماد نکنند و مهمتر از آن، اصولا به آن (و محتوای پیام آن) توجه نکنند و بنا به نظریه بازاریابی اجتماعی (social marketing) در مرحله پیش از تامل Precontemplation Stage)) قرار دارند. یعنی اصولا پیام را نمی شوند، تا با شنیدن محتوای پیام، نظرات آنها تغییر کند یا در باره آن فکر کنند. باید اول آنها را پای صفحه تلویزیون نشاند، بعد از آنها انتظار داشت که «چند قدم به سمت تلویزیون» بیایند.

چگونه می توان این مخاطبان را به مرحله تامل و بعد به مرحله اقدام برای تغییر رفتار (یا نگرش) رساند؟ این مساله به نوع پوشش خبری رسانه و رویکرد آن به انتخابات اخیر برمی گردد. فرضا در باره قتل ندا، تلويزيون وقتي مي تواند اين شبهه ها و تشكيك ها را در باره قتل ندا مطرح كند (یا انتظار پذیرش آن را از سوی معترضان داشته باشد)، كه از همان ابتدا خبر قتل ندا را پخش كرده بود و فيلم معروف مرگ وی را، همدلانه و با دلسوزي نسبت به وي و خانواده وي، حداقل يك بار، نشان داده بود. و همچنين ساير اخبار مربوط به اين حادثه را پوشش داده بود. اما حتی در همین فیلم اخیر نیز هیچ دلسوزی ای نسبت به ندا، و تاثر خانواده وی صورت نمی گیرد. (من برخی از رویکردهایی را که می شد رسانه در باره ندا بکار گیرد و نیز ویژگی های بشدت تاثیر گذار فیلم مرگ ندا و خود ندا و نام وی و طبقه اجتماعی وی و... را در همان روزها در مقاله ای با عنوان « تصوير ندا و هزار راه نرفته» توضیح دادم.)

اما این انتظار که مخاطبان هیچ گونه نگرشی در باره یک موضوع (آنهم در زمانه ای که روزانه در آن اتفاق تازه ای می افتد) نداشته باشند تا ما بعد از شش ماه به آنها اطلاعات دقیق و درست را بدهیم، انتظار نابجایی است. «اگر در ساعت دیدی، مَردی و بردی».

***

نکته آخر اینکه قطعا عملكرد رسانه در مسائل مربوط به انتخابات و وقایع اخیر، بدتر از عملكرد ساير نهادهاي درگير نیست، اما چون رسانه بيشترين اثرگذاری را دارد، هر ضعف كوچك در آن به سرعت مشهور مي شود؛ در حاليكه بخش هاي ديگر، اين اندازه زير ذره بين جامعه نيستند.

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان