منو سایت
تاريخ:بيستم آبان 1388 ساعت 17:25   |   کد : 310
مصاحبه
عزاداري ميدان محسني خطري براي عزاداري امام حسين (ع) نيست
بخش دوم گفتگو با سايت خيمه

براي مشاهده اصل مطلب اينجا را ببينيد

اندیشه-غلامرضا هزاوه ای: بخش دوم گفت وگو با دکتر جوادی یگانه به بحث درباره شیوه های نوین عزاداری و مباحث جنبی دیگر آن مثل تمثال ها و نواهای غیرسنتی اختصاص دارد. دکتر یگانه می گوید اتفاق هرساله میدان محسنی قابلیت تعمیم ندارد و خطری برای فرآیند کلی عزاداری ها ندارد.

آیا مباحثی چون مناسک آیینی قابلیت این را دارد که از شکل سنتی و رایج خود فاصله بگیرد و گونه ای نوآوری و ابتکار در شکل اجرای مراسم صورت پذیرد؟ سبک های نوحه خوانی و مرثیه سرایی تا چه اندازه می تواند از آن شکل پیشینی اش فاصله بگیرد تا جوانان را جذب کند و سالخوردگان را به شکایت وا ندارد و در ورطه ابتذال و تقلید نلغزد؟

مشکلی که بعضی از دوستان ما در نهادهای برنامه ریز درباره دین دارند، این است که خیلی زود می ترسند. یک ترانه سرایی آن طرف آب یکبار در کنار یک پیانو یا اورگی که می نواخته تفنناً ترانه ای درباره امام حسین(علیه السلام) خوانده است. به دست ما می رسد و ما آن را در تیراژ یک میلیون تکثیر می کنیم و آن را با مداحی مثل سید ذاکر مقایسه می کنیم و می گوییم همه تحریفات عاشورا از این قبیل است. به گمان من این گونه مواجهه غلط است.

اتفاقاً هیئت های عزاداری ما کاملاً متصلب و سنتی اند و ایده ها را کاملاً از قبل می گیرند. اتفاقاً جوان های ما هم دنبال همان ها می روند. من معتقدم ترانه، شعر و موسیقی غربی هیچ جایی در هیئت های عزاداری ما ندارد.

البته چنانچه وجود داشته باشد، بسیار محدود است. واقعاً چه اندازه از هیئت های عزاداری ما مثل کاری که در میدان محسنی تهران اتفاق می افتد را انجام می دهند؟ میدان محسنی خطری نیست. سالی یک بار هم چند نفری آنجا جمع می شوند و کاری می کنند. اتفاق خاصی نمی افتد. از خیابان میرداماد تهدیدی متوجه ما نیست. هیئت های عزاداری کاملاً بسته و سنتی هستند و افرادی هم که در آن جا هستند کاملاً سنتی هستند و سنتی عمل می کنند.

اتفاقاً پدیده میمونی که چند سالی است انجام می شود، این است که شب نیمه شعبان نیز در کوچه و خیابان مراسم برگزار می شود. خیابان را می بندند و چراغانی می کنند. شاید یکی از دلایلی که مردم از مساجد بیرون می آیند و به هیئت ها می روند برای آن باشد که دخالت هایی را که در مسجد می شود تحمل نمی کنند. همچنین یک مقدار زیادی برنامه ریزان فرهنگی ما مرعوب رسانه های خارجی اند. من به دلیل فتوای مرجع خود که قمه زدن را حرام می داند، قمه زدن را حرام می دانم. در ضمن رهبر معظم انقلاب قمه زدن را به عنوان یک حکم حکومتی و شرعی حرام دانسته است. بنابراین در حرمت قمه شکی نیست. حال واقعاً اگر همین مراسم در کشورهای غربی اتفاق می افتاد تا این اندازه می ترسیدند؟

ما خیلی زود مرعوب می شویم. خیلی وقت ها این مسائل به آن معنا که ما فکر می کنیم، وهن دین نیست. خوب اروپاییان در این باره بد می گویند. بگویند. هر چه که با سیستم اروپایی نخواند که به این دلیل نباید ما را مرعوب سازد. فردا درباره زنجیر زدن و سینه زدن هم می گویند که به بدن آسیب می زند. پس ما دیگر سینه هم نزنیم؟ احتیاط باید کرد. امام (ره) تفاوتش با وضعیت فعلی ما این است که چندان به سنت ما ایراد نمی کردند. این جمله امام(ره) است که همین عزاداری های محرم وصفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. با تمام مسائلی که درجامعه ما وجود دارد جایی را که انصافاً دارد خوب عمل می کند و مردم هم در آن خوب کار می کنند، در آن دخالت می کنیم و همیشه هم دخالت ها به ضرر است.

مانند داستان تمثال ها؟

من متوجه می شوم که ناراحتی های مردم از چه قرار است. مثلاً در هیئتی یک تمثال نصب است. می روند به آن آدمی که هزینه کرده و با قیمت گران یک بنری چاپ کرده است، اجبار می کنند که روی صورت آن حضرت برچسب بزند. از طرفی آن فرد قبول ندارد و دغدغه های ما را هم نمی پذیرد. شکوه می کند

پدیده میمونی که چند سالی است انجام می شود، این است که شب نیمه شعبان نیز در کوچه و خیابان مراسم برگزار می شود. خیابان را می بندند و چراغانی می کنند. شاید یکی از دلایلی که مردم از مساجد بیرون می آیند و به هیئت ها می روند برای آن باشد که دخالت هایی را که در مسجد می شود تحمل نمی کنند.

و می گوید چون شما پلیس را وارد ماجرا کرده اید، نشان می دهد که امام حسین(علیه السلام) هنوز هم مظلوم است.
دخالتی که به مدد پلیس باشد غلط است. در مقابل دخالتی که به مدد سازمان تبلیغات، مداح و روحانی باشد یعنی تنها از منظر نفوذ باشد و نه از منظر قدرت، جواب خواهد داد. هر جامعه ای، سنتی دارد و این ها هم سنت جامعه ماست. البته چندان هم با آن عقل ابزاری غربی سازگار نیست.

به گمان من در این عرصه یک مقدار ترس وجود دارد. نمی گوییم که مراقب نباشیم. قطعاً هیئت عزاداری ابزار خوبی برای افزایش دینداری مردم و همچنین بهبود دینداری عوامانه و بالا آمدن توده و فراگرفتن معارف عاشورا ست.

اما این امر تنها به شرطی محقق خواهد شد که دخالت ما تنها در حد حمایت باقی بماند. باید حمایت را سازمان یافته و هوشمندانه در بخش های خاصی وارد کنیم. طبیعتاً جامعه تغییر خواهد کرد. البته باید به جای یک دوره یک یا دو ساله در یک دوره ۲۰ساله انتظار تغییر داشته باشیم. البته بعضی از این تغییرات نیز به گمان من درست نیست. چرا که سنتی های جامعه افراد خاصی هستند و روحیات خاصی دارند.

به طوری که مواجه شدن با آن ها تا اندازه ای مشکل است. تغییر ذائقه آن ها سخت است. باوراندن به آن ها برای آنکه اعمال خاصی را که سال ها انجام می دادند، دیگر انجام ندهند دشوار است.

بنابراین باید مجرا ها، قدری متفاوت باشد. به جای آنکه از بالا به آنان امر و نهی کنیم باید پایین بیاییم و در کنار آن ها قرار بگیریم و از آنان خواهش کنیم. این تنها از مداح و روحانی بر می آید. بنابراین تنها ابزار ما برای نظارت و دخالت در هیئت های عزاداری فقط از طریق روحانی و مداح است. هر گونه دخالت نیروی انتظامی برای اجبار در کار هیئت های عزاداری اشتباه محض است. مگرآن که جرمی رخ دهد. در غیر این صورت نیروی انتظامی حق هیچ گونه دخالتی را ندارد. این بدان معنا نیست که کاری خلاف نباشد و از نگاه فقهی حرام محسوب نشود. اما این که این کار در صلاحیت نیروی انتظامی باشد و آنان بتواند جلوی این کار را بگیرند به گمان من اشتباه است.

بنابراین دخالت در هیئت های عزاداری باید یک مقدار به نهاد های سنتی تر جامعه برگردد. به عنوان مثال شهرداری اعلام کند که اگر می خواهید در این مکان حسینیه ای تأسیس کنید، چنانچه این شرایط را رعایت کنید، من شما را یاری می رسانم. بیش از این و مشابه دخالت هایی که در این 3-2 سال صورت پذیرفته است، اگر اتفاق بیفتد، به گمان من آسیب زا است. مردم که امام حسین(علیه السلام) و حضرت ابوالفضل خود را از دست نمی دهند. این دخالت ها تنها باعث فاصله گرفتن مردم از حکومت می شود. مردم سنتی ما که نصب تمثال را چندان هم غلط تصور نمی کنند، خواهند گفت که حکومت حتی نتوانست یک تمثال را تحمل کند.

بنابراین، این دخالت یا نظارت باید هوشمندانه باشد. باید نظارت از حالت دخالت به حمایت تبدیل شود و به صداو سیما، سازمان تبلیغات و حوزه های علمیه واگذار گردد. سازمان تبلیغات اختیار این را ندارد که هیئتی را تعطیل کند. این یعنی قدرت وجود ندارد و بنابراین مطلوب است. اما وقتی پلیس در کنار آن قرار می گیرد یعنی قدرت هم در آن وارد می شود، نظارت از مقوله دیگری می شود که به گمان من جواب نخواهد داد.

شما معتقدید که هیئت های عزاداری نسبت به سایر نهاد های مذهبی و غیر مذهبی موفق عمل کرده اند و توانسته اند کاری از پیش ببرند. اما به نظر می رسد که اگر بتوان هیئت های مذهبی را مدرسه های دینی دانست که باید سطح دینداری توده را ارتقاء بخشند، در این بخش نه تنها موفق عمل نکرده اند، که خود به انحرافات دامن زده و خرافه پروری را رواج داده اند. با این تفاسیر باز هم معتقدید که این نهاد های دینی توانسته اند گامی فرا پیش نهند و باعث پیشرفت شناخت دینی توده ها شوند؟

هیئت های عزاداری جایی سازمان یافته و منظم است و در طول حداقل 3-2 سده برای انجام مناسک دینی دارد تکمیل می شود. مناسک دینی با معارف دینی تفاوت دارد. تنها یک سری آداب است. عده ای جمع می شوند تا عمل دینی انجام دهند. هر چند نگاه های دینی ما می گوید که خود عمل می تواند بصیرت بیاورد. اما خود این دینداری می تواند دین را نگه دارد. اگر نسبی نگاه کنیم آیا هیئت های عزاداری در انجام شعائر دینی ناموفق بوده اند؟ همه کار خود را می دانند. برنامه ها مشخص است و سال های سال است که این نظم و ترتیب را رعایت کرده و رعایت خواهند کرد.

بین دینی که مرجعیت می گوید و دینی که مردم عادی دارند، فاصله وجود دارد. به همین خاطر بسیاری از هیئت ها بیرون از مساجد شکل می گیرد.

هر چه که با سیستم اروپایی نخواند که به این دلیل نباید ما را مرعوب سازد. فردا درباره زنجیر زدن و سینه زدن هم می گویند که به بدن آسیب می زند. پس ما دیگر سینه هم نزنیم؟ احتیاط باید کرد. امام (ره) تفاوتش با وضعیت فعلی ما این است که چندان به سنت ما ایراد نمی کردند.

چرا که در هیئت ها کاری می کنند که روحانی چندان از آن استقبال نمی کند. و از آنجا که در مسجد قدرت مطلق در اختیار روحانی است، هیئت ها و هیئتی ها بیرون می آیند. یعنی چندان با دین واقعی سازگار نیست. ولی بالاخره نوعی دینداری است. دینداری مردم کوچه و بازار است. با تحمل، تغییر و تعدیل در آن صورت می گیرد. اما این تعدیل به معنای حذف نیست.

هر کجا دین مردم کوچه و بازار با دین حکومت در تعارض بوده، دین مردم دست نخورده باقی مانده است. مردم کوچه و بازار خیلی وقت ها نه تنها دین را از حکومت نمی گیرند، از آن بالاتر از مرجعیت شیعه نیز نمی گیرند. بنابراین باید هوشمندانه آن را تغییر داد.

و در نتیجه نمی توان به مداح یا روحانی گفت که حتماً باید این را بگویی و آن را نگویی. یا به هیئت ها بگویی که نمی توانی علم کشی کنی، قمه بزنی و یا چلچراغ داشته باشی. نمی خواهم بگویم که این رفتارها درست است. تنها می گویم که دخالت حکومت در این عرصه ها غلط است و جواب عکس می دهد.

حکومت باید به گونه ای برنامه ریزی شده از برنامه های مطلوب عزاداری ها حمایت کند. به هر حال مواجه شدن با این پدیده قدری دشوار است. برای آن ابتدا باید نظارت مبتنی بر قدرت حذف شود. به نظر من آسیب جدی که به هیئت های عزاداری وارد می شود دخالت دولت در محتوا و عملکرد مردم است که ابتدا باید آن را به مرجعیت واگذار کرد. ابتدا باید پذیرفت که این دخالت غلط است و پای نیروی انتظامی و دخالت مبتنی بر زور را باید قطع کرد. آسیبی که بسیار بزرگ و جدی است. آنگاه می توان در ارتباط با سایر مسائل بحث کرد.

به نظر می رسد لااقل بخشی از تحریفاتی که در عزادای های ما وارد شده، ازسوی مداحی است که حقایق را در پای تحریک احساسات مستمعان قربانی می کند و بسیاری از خرافات و انحرافات که سال ها پیش کسانی چون استاد مطهری و امروزه کثیری از متفکرین را به شکوه و شکایت واداشته است، ریشه در همین عزاداری ها و مداحی های غلوآمیز دارد. به نظر می رسد منبع تولید و تکثیر این کژی ها و کاستی ها که اصل دین و دینداری ما را نیز می تواند دچار آسیب کند، همین جا است. بنابراین در ارتباط با این مسئله چگونه می توان عمل کرد؟

مداح ما از روی شعری که سال ها پیش بوده می خواند. آیا ما واقعاً در این عرصه گام برداشته ایم که در شعر ها تغییر ایجاد کنیم؟ اتفاقاً از لحاظ شعری جامعه شیعه جامعه ای غنی است. کتاب هایی نظیر کتاب آقای قزوه که سال گذشته با نام «من می گویم شما بگریید» منتشر شد، وجود دارد. اما تا چه اندازه شعرهای تازه در زمینه عاشورا تولید شده است؟

چقدر از این اشعاری که وجود دارد، در هیئت ها استفاده می شود. چقدر از شعرای جوانی که با انگیزه در این عرصه ها هم وارد می شوند، استفاده می شود؟ چقدر از آن ها حمایت می شود؟ چرا از چنین شاعرانی خواهش نمی کنیم که شعری بگویند و آن را دراختیار مداح معروفی قرار دهیم؟ من معتقدم جامعه ایران نیازمند است. اما ما شعر خوب در اختیار مداح قرار نمی دهیم.

چرا اشعار آن مداح قطری تا آن اندازه مورد استقبال قرار گرفت و همه آن را شنیدند و پسندیدند؟ به دلیل آنکه از اشعار خوب بود. چرا شعر مرحوم آقاسی تا این اندازه مورد توجه است و شنیده می شود. این راه درست ورود به مسئله و همچنین نیاز جامعه است. زمانی مرحوم فلسفی سخنرانی می کردند و عده ای از وعاظ عین سخنان ایشان را حفظ می کردند و می گفتند.

یعنی برای سخنران ها نیز باید خوراک ایجاد کرد. ما چند کتاب داریم که برای وعظ و خطابه بتواند مورد استفاده قرار گیرد؟ کجا شعر عاشورایی را حمایت کردیم؟ شعری که برای عزاداری مذهبی مناسب است. به جای تمثال که حرام و خلاف است، باید پوستر طراحی کرد. چند پوستر دراین زمینه طراحی شده است؟ تابلوی عصر عاشورا، زیبا است. اما باید هزاران پوستر دراین زمینه وجود داشته باشد تا به جای تمثال استفاده شود. همیشه مطرح است که در زمینه تحریفات و خرافات دغدغه وجود دارد. این دغدغه، دغدغه مقدسی است.

اما می گویید مردم این کار را نکنند و کاری که ما می گوییم را انجام بدهند. این برای مردم قابل پذیرش نیست. شما راه تازه را پیش بینی، پیشنهاد و ارائه کنید. و انتظار داشته باشید در یک مسیر حداقل میان مدت ۸-۷ ساله پذیرفته شود. نه اینکه امروز بگویید و فردا مردم اجرا کنند. آن دوره که پیام را مستقیم به مخاطب می دادند و مخاطب پیام را دریافت می کرد، گذشته است. در این دوره پیام رسانی سیاست های ظریفی را می طلبد که شما باید درآن مسیر گام بردارید.

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان