منو سایت
تاريخ:هفتم مهر 1388 ساعت 23:08   |   کد : 295
يادداشت
نقد با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ
جلسه نقد كتاب «با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ» دو شنبه 6 مهر 88 به همت نشر معارف و نشريه هابيل با حضور يوسفعلي ميرشكاك و من برگزار شد...

نقد با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ

جلسه نقد كتاب «با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ» دو شنبه 6 مهر 88 به همت نشر معارف و نشريه هابيل با حضور يوسفعلي ميرشكاك و من برگزار شد. صحبت هاي ميرشكاك در گلايه از مسئولان ادبيات و نيز برخورد دوگانه با هنرمندان خودي و غيرخودي (كه خلاف تصور رايج است) جالب توجه بود. من هم با استعاره اي شروع كردم كه كسي آن را ذكر نكرده و خيلي هم قابل ذكر عمومي (براي خبرگزاري هاي وزين) نيست. اما گزارش ايكنا، ايسنا، و فارس از اين نشست، را مي توانيد بخوانيد. البته گزارش فارس هم خيلي كامل نيست و منظور من را نرسانده است (چون ظاهرا با موضع با اين نظر برخورد كرده است). مخصوصا در باره كوچك بودن جنك ما از نظر كمي و تجربه فراگير جنگ در مردم. اما قرار نيست ضميمه توصيفي گزارش باشم. لذا به همين گزارش ها اكتفا كنيد. عکس های سید موسی هاشم زادهاز این مراسم را در اینجا ببینید. به نظرم توصیف شبکه ایران از منظور من نیز خیلی رسا است که در انتهای همین گزارش آورده ام.



گزارش ايكنا

آثار درخور توجه ادبيات انقلاب با اجبار متوليان پديد نمی آيد

گروه ادب ايكنا: «محمدرضا جوادی يگانه»، عضو هيأت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران، در نشست نقد و بررسی كتاب «با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ» ـ اثر زنده ياد نادر ابراهيمی ـ كه روز گذشته برگزار شد، گفت: اگر متوليان ادبيات انقلاب به اجبار بخواهند به دنبال نوشتن آثار باشند، اثر درخور توجهی پديد نمی آيد.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) نشست نقد و بررسی كتاب «با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ» ـ اثر زنده ياد نادر ابراهيمی ـ روز گذشته (ششم مهر) با حضور «يوسفعلی ميرشكاك»، شاعر، «محمدرضا جوادی يگانه»، عضو هيأت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران و «فرزانه منصوری» همسر مرحوم نادر ابراهيمی در دفتر نشر معارف برگزار شد.

ما نمی توانيم برای نويسنده تكليف مشخص كنيم

«محمدرضا جوادی يگانه»، عضو هيأت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران نيز در اين نشست گفت: ما حد وسطی داريم و اين اقليت را ابراهيمی در كتابش نقد می كند، ادبياتی كه پيش از انقلاب بوده، هنوز هم است و تكليفش نيز با جنگ روشن است.

اين استاد دانشگاه افزود: ابراهيمی می گويد چه جنگی جنگ شماست؟ اين انتظار كه بخواهيم نويسنده اثری را با پيشنهاد مالی تهيه كند، حوزه ادبيات را با اين معضل رو به رو می كند كه آثار پديد آمده از جذابيت برخوردار نيست؛ چرا كه انگيزه مشتعلی سبب نگارش آن نشده است.

جوادی يگانه، با بيان اين كه راه را برعكس رفته ايم، گفت: ما نمی توانيم برای نويسنده تكليف مشخص كنيم تا درباره موضوع خاصی بنويسد.

وی ادامه داد: در زير پوست شهر و زير ظاهر آرام شهر و خبرهای خبرگزاری ها، شعرها و تحليل ها عكس ها و كليپ هايی ساخته می شوند كه به شدت اثرگذار هستند و بدون تكليف تعيين كردن از سوی كسی انجام شده اند.

جوادی يگانه با اشاره به اين كه نويسنده بايد تعهد اجتماعی را در خودش احساس كند، افزود: اگر متوليان ادبيات انقلاب به اجبار بخواهند به دنبال نوشتن آثار باشند، اثر درخور توجهی پديد نمی آيد.

وی با اشاره به اين كه رمان از ديد ميرشكاك افق اجمال است، افزود: شكل گيری رمان به معنی قصه و داستان بلند است كه با فرديت همبستگی دارد و بنابراين رمان تجربه های فرد است كه به صورت تفصيلی نوشته می شود.

اين استاديار دانشگاه تهران گفت: جنگ ما در مقايسه با جنگ های ديگر جهان از نظر تعداد كوچكتر بوده است و تعداد نفرات درگير نيز بسيار كم بود؛ چون جنگ متفاوتی داشتيم زيرا جنگ ما برگرفته از واقعه كربلا بود.

وی با اظهار تأسف از اين كه در قصه های جنگ اصل ماجرا ديده نمی شود و به مسائل فرعی پرداخته می شود، گفت: 30 سال است كه خود را معطل نويسندگانی كرده ايم كه توانايی نوشتن دارند، ولی از نوشتن پرهيز می كنند. آنان به موضوعاتی تعهد دارند كه برايشان محترم است.

دبير علمی نخستين همايش دين و رسانه، تأكيد كرد: مفاهيم جنگ ما بالاتر از درك بسياری از انسان هاست كه انتظار درك آن را از سوی آنان داشته باشيم. بنابراين مفاهيمی دارد كه در قالب رمان قابل بيان نيست.

وی با بيان اين كه وقايع جنگ را نمی توان در قالب رمان ريخت، گفت: برخی انتظار دارند رمانی نوشته شود كه واقعيت هايی غير از آن چه در جنگ رخ داده است، طبيعتاً تخيل هم در آن دخيل می شود كه از آن جمله می توان به خاطرات همسران شهدا اشاره كرد.

يگانه از «دا» به عنوان كتابی پرخواننده ياد كرد و گفت: دليل اقبال به اين كتاب اين است كه يك زن در خود جنگ حضور دارد و به شست و شوی مرده ها مبادرت می كند. اين درحالی است كه امثال اين گونه آثار را در نياورده ايم.

وی تاكيد كرد: وقايع جنگ در ظرف رمان نمی گنجد؛ چون رمان ظاهراً توان ندارد كه آن چه را به لفظ در نمی ياد، در قالب تفصيل در آورد. رمان برای جنگی است كه ما انجام نداده ايم. آن قالب برای جنگی است كه ما اصرار داريم كه آن را به واقعيت تبديل كنيم.

ادبيات امروز ما مشكلات زيادی را پشت سر گذاشته است

«يوسفعلی ميرشكاك» در اين نشست با بيان اين كه ادبيات جنگ و غير آن هر دو جزو ادبيات است و در مرحله بعد بايد تقسيم شود، افزود: تاثير نپذيرفتن و تقليد نكردن از اصول مهم ادبيات به شمار می رود كه نويسندگان بايد آن را رعايت كنند.

وی از شاعرانی كه در مدح و مراثی و ثنای اهل بيت(ع) شعر می سرايند ياد كرد و گفت: آنان نيز در مواجهه با ادبيات جنگ دچار مشكل می شوند.

وی از «نادر ابراهيمی» به عنوان سرمشقی برای نويسندگان ديگر ياد كرد و با اظهار تاسف از درگذشت او افزود: واقعه جنگ ما را كسانی خواهند نوشت كه در جنگ حضور نداشتند و خاطره ای نيز از آن ندارند، با توجه به اين كه اغلب اين نوشتارها بر اساس تخيل است. همان گونه كه فردوسی از گيو و رهام و بهرام صحبت می كرد و هيچگاه به مازندران نرفته بود و همه اين موضوعات به علت خلاقيت موجود در ضمير همه انسان هاست.

اين شاعر، از چهار نوع مميزی كه نويسنده در نوشتار با آن مواجه است اشاره كرد و گفت: مميزی سياسی كه در همه كشورها وجود دارد. مميزی اخلاقی نيز كه به خانواده مربوط می شود، نوع ديگری از اين مميزی است. همچنين می توان به مميزی عرفی كه از سوی مردم به انسان تحميل می شود و مميزی ارشاد و ارگان ها اشاره كرد.

وی از تجربه و دانش نادر ابراهيمی به عنوان دو ويژگی مهم اين نويسنده ياد كرد كه وی را در نوشتن هر آن چه كه می خواست ـ با وجود رعايت مميزی های موجود ـ كمك می كرد.

ميرشكاك با بيان اين كه ادبيات امروز ما از دوران مشروطه تا رضاخان، مشكلات زيادی را پشت سرگذاشته و وقايع زيادی را به خود ديده است، تاكيد كرد: ابراهيمی نويسنده دوره مميزی است و بارها برای پاسخ گويی درباره نوشته هايش به ساواك برده شده است.

وی افزود: ابراهيمی در اين راه مبارزه كرده و آموخته بود كه در نظام مميزی چگونه می توان سخن گفت و مطلب نوشت. ابراهيمی در بخشی از كتابش گفته است كه «عكس هايم را می خواهم» و اين نشان می دهد كه آن چه را كه وی گفته است، سند تصويری نيز دارد.

به گفته ميرشكاك، موضوع عجيبی كه در اين كتاب مطرح شده، اين است كه وی از اين موضوع سخن گفته كه روزی بايد درباره «ابراهيم همت» در قالب فيلم يا رمان بنويسد.

وی همچنين اين سوال را طرح كرد كه چرا برگزيدگان عرصه های ادبی ما بی عقبه هستند و نمونه هايی از نادر ابراهيمی، مرتضی آوينی و شهيد مرتضی مطهری تداوم پيدا نمی كنند تا در صورت بروز مشكل در اجتماع، در حل آن بكوشند. آرزوی نادر ابراهيمی را چه كسی جامه عمل خواهد پوشاند؟

اين شاعر با يادآوری اين كه درباره ابراهيم همت كتاب های زيادی روانه بازار شده است، گفت: هيچ كدام از اين آثار به اندازه دو سه جمله نادر قدرت بيان ندارند و اين امر از ايجاز وی برخواسته است.

وی ادامه داد: از سوی سپاه به «محمدعلی معلم دامغانی» پيشنهاد شد تا كتابی درباره ابراهيم همت بنويسد. معلم صاحب تجربه بود، برهمين اساس در حالی كه آثار ديگر نويسندگان درباره شهدا منتشر شده بود، وی مدت زمانی بيشتر را برای تهيه اين اثر صرف كرد و با مانور دادن روی اسم ابراهيم، به ابراهيم آذر (خليل الرحمان)، ابراهيم احمد، ابراهيم اشتر و ابراهيم های تاريخ و اسطوره و دين پرداخت تا به ابراهيم همت رسيد و حاصل اثر زيبايی شد.

وی با بيان اين سوال كه چطور می توان اين موضوع ها را گسترش و بسط داد؟ ادامه داد: متاسفانه در ادبيات تفصيلی كشورمان امكان ادامه دادن راه ديگران وجود ندارد و به همين دليل شعرا سعی می كنند از يكديگر تقليد كنند، كه از آن جمله می توان به «آقاسی» پس از درگذشتش، اشاره كرد.

ميرشكاك با اشاره به اين كه اين موضوع نوعی بن بست است كه به آن دچار شده ايم، اظهار كرد: كاش فرصتی بود تا نه با يك نشست و برای يك كتاب، بلكه با برگزاری كلاس های تدريس آثار نويسندگان بزرگ و حتی پرداختن به نقاط ضعفش آنان می توانستيم، راه آنان را ادامه دهيم.

وی با تاكيد بر اين كه بايد ديد كه كارنامه نويسندگان ما چه سيری داشته است، گفت: سرودخوان جنگ كتابی است كه هر كسی را كه نسبتی با جنگ نيز نداشته باشد، ولی كتاب را بخواند، با جنگ درگير می كند، حتی با اين كه نويسنده آن، يك رزمنده نبوده است.

وی ادامه داد: متاسفانه آثاری كه در اين حوزه نوشته می شود و در جشنواره دفاع مقدس نيز مورد تقدير قرار می گيرد، درگيری مخاطب را با موضوع های مطرح شده در كتاب، پديد نمی آورد.

نادر ابراهيمی هميشه همراه آنچه می نوشت، می خواند و گريه می كرد

در پايان اين نشست منصوری، همسر مرحوم «نادر ابراهيمی» نيز در سخنانی گفت: نادر از آغاز جنگ به رفتن به خط مقدم، علاقه داشت، ولی نشد. تا اين كه با كمك «كمال تبريزی» و «علی حاتمی كيا»، توانست، جبهه را ببيند و حاصل اين تجربه اش انتشار اين كتاب است كه برايم هميشه تازه است و چندين بار آن را خوانده ام.

وی ادامه داد: نادر هميشه همراه آنچه می نوشت، می خواند و گريه می كرد. نوشته هايش را بارها و بارها با صدای بلند می خواند تا بتواند از درستی واژه هايی كه به كار گرفته بود مطمئن بشود، به نوعی می توان گفت، با حساسيت بيشتری كار می كرد.

منصوری با بيان اين مطلب كه نادر خود را روشنفكر نمی دانست، گفت: «نادر ابراهيمی» انقلاب را دوست داشت و به جمهوری اسلامی اعتقاد داشت، با اين وجود وی هرگز محافظه كار نبود.

ميرشكاك نيز در پايان مراسم به پيشنهاد همسر ابراهيمی، بخشی از پايان كتاب سرودخوان جنگ را به اين شرح خواند:

«شب های دير در پرتو مهتاب كلماتی می نويسم كه بعدها ـ حاليا ـ خواندن آنها سخت دشوار است، با اين حال می كوشم تا يادداشت ها را كه درباره پايان جنگ نوشته ام برايتان نقل كنم، ...»



گزارش خبرگزاري فارس

و خبرگزاري فارس نيز در يك نگاه انتقادي به مطالب من (و با ذكر نام من به جواد يگانه) نوشت:

به گزارش خبرنگار فارس، مراسم بررسي و نقد كتاب «با سرودخوان جنگ در خطه نام و نگ» عصر ديروز در انتشارات معارف با حضور جوادي يگانه، يوسفعلي ميرشكاك، همسر نادر ابراهيمي و دوستداران كتاب و ادبيات دفاع مقدس برگزار شد.

جوادي يگانه در اين مراسم گفت: من يك مقداري تعلق خاطر به اين كتاب دارم. معلم كه بودم در مدرسه به دانش آموزان اين كتاب را معرفي مي كردم تا بخوانند. معتقدم اين كتاب يك نمونه خوب ادبيات جنگ است. بايد قدرش را بشناسيم كه نشناخته ايم. بايد روي اين ايده فكر كنيم كه اين كتاب روي زندگي ساخته شده است. تصنعي و سفارشي نيست. اين خود ابراهيمي است. او يك ايده دارد و آن ادبيات بومي است. نمي بينيم كه نويسنده هاي حرفه اي به خود جنگ مثل ابراهيمي پرداخته باشند، غالباً به تبعات جنگ پرداخته اند.

وي افزود: فرض اصلي ما اين است كه در ادبيات جنگ موفق نبوده ايم. رمان هاي پرفروش خيلي زود فراموش مي شوند. ما دنبال چيز غلطي در اين حوزه مي گرديم. نگاه غلطي داريم. جنگ ما جنگي مثل جنگ هاي ديگر نبوده است. مگر چند نفر از ما در جنگ كشته شدند، چند بمب روي شهرهاي تهران فروريخت و اگر اين را با كشته هاي جنگ جهاني در لندن مقايسه كنيم كه در يك شب هزاران نفر در بمباران كشته شدند قابل مقايسه نيست.

يگانه گفت: ما چه قدر در جنگ رزمنده داشتيم كه بخواهند خاطراتش را بگويد؟ حتي فرماندهان ما هم 6 ماه حضور مداوم در خط مقدم نداشتند. ما خودمان و ادبياتمان را با ديگران مقايسه مي كنيم و نمي شود. ما بضاعت خودمان را نمي بينيم و دنبال چيزي هستيم كه مال ما نيست و هميشه در غبطه آن مي مانيم.

جوادي يگانه درباره كتاب «با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ» اظهار داشت: اين كتاب فهم شخصي ابراهيمي است و نه جنگ. كتاب ابراهيمي خيلي خودي است. اگر نگاه كنيم مي بينيم او در ميانه ايستاده است. گزارش شهادت و عمليات نيست، چون نديده است.

جواد يگانه در صحبت هايش در جلسه نقد و بررس كتاب «با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ» به دربرگيري تعداد كمي از مردم در جنگ 8 ساله اشاره كرد و به اتفاقات پس از انتخابات اشاره كرد كه كارهاي هنري بسيار قابل توجه در همين مدت محدود براي اين اتفاق ها ساخته شده است كه اين نظرات با واكنش حاضران مواجه شد.

يگانه گفت: مگر دزفول چه قدر تهران بود؟ شما بياييد و استالين گراد را ببينيد. مگر در جنگ ما چند نفر به جنگ رفتند؟ كه حالا تعداد قابل توجهي رمان داشته باشيم؟

يكي از حاضران جلسه گفت: جنگ ما با همه جنگ ها فرق مي كرد. فرق ما اين بود كه با تمام جهان مي جنگيديم و تنها بوديم و فقط خدا با ما بود. اين مشكل نويسنده هاي ماست كه كار نمي كنند. چه طور مي شود در كشوري زندگي كرد و 8 سال جنگ را نديد؟

يگانه پاسخ داد: چهار نفر درباره جنگ ننويسند خب ننويسند. اين آدم ها تعهد اجتماعي به چيزهايي دارند كه خودشان دوست دارند. روشنفكرها درباره جنگ نمي نويسند كه ننويسند. اصلا جنگ از افق فرد و نفسانيات فراتر است. مفاهيمي در جنگ ما بود كه در قالب سخن نمي آيند. اينها را نمي شود رمان كرد. چون احساسات و نفسانيات بايد در رمان ها دخيل شود. رمان ناتوان است از به لفظ در آمدن جنگ ما!



گزارش ایسنا

نشست نقد و بررسي كتاب «با سرودخوان جنگ در خطه ي نام و ننگ» (سفرنامه ي نادر ابراهيمي به مناطق جنگي) عصر ديروز (دوشنبه، ششم مهرماه) در سري نشست هاي «پاتوغ كتاب» برگزار شد.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، يوسفعلي ميرشكاك در اين نشست درباره ي اين گفته ي ابراهيمي كه «نويسنده اي كه صحنه ي جنگ اين سرزمين را نديده است، بي شك نويسنده ي واقعي نيست»، توضيح داد: تقريبا اغلب كساني كه در حوزه ي دفاع مقدس قلم زدند، با اين حساب نويسنده نيستند؛ چرا كه خيلي از اين نويسندگان دفاع مقدس كه جايزه بگيرند، جنگ را نديده اند.

اين شاعر با بيان اين كه جنگ ما، جنگ پاستوريزه اي نبود كه همه ي هنرمندان بيايند و بجنگند، ياد آور شد: من هنگامي كه از پشت خط به خط مقدم آمدم، نوشتن و شعر گفتن از يادم رفت. در آن موقع، مي شد فقط گزارش داد؛ نمي شد شعر گفت.

او با بيان اين مطلب كه ما يك صدم جنگ را نتوانسته ايم در عالم ادبيات بگوييم،عنوان كرد: بعضي ها در جنگ شركت نداشتند؛ اما موقعيت انسان را در جنگ بيان كردند. موقعيت رئال انسان در جنگ چيزي بود كه بسياري از نويسندگان ما درباره ي آن قلم زدند. با اين حرف نادر ابراهيمي، بايد خيلي از نفر اولي هايي را كه در اين حوزه قلم زده اند، خط زد و گفت كه نويسنده ي سرزمين خود نيستند؛ اما من اين را قبول ندارم.

ميرشكاك با اشاره به پيشنهادي كه سال ها پيش درباره ي تأسيس دانشكده اي براي ادبيات دفاع مقدس داده شد و به آن عمل نشد، توضيح داد: ما ساليان پيش، پيشنهاد داديم كه در دانشگاه امام حسين (ع) رشته اي براي ادبيات مقدس بگذارند كه برويم بچه بسيجي هايي را كه درگير جنگ بودند، بياوريم و شيوه ي نوشتن شعر و داستان را به آن ها ياد بدهيم؛ اما اين برنامه اجرا نشد.

او همچنين افزود: به نظر من، غرض ابراهيمي از اين حرف اين بود كه نويسنده ي يك سرزمين، جانب مردم سرزمينش را مي گيرد و با آن ها هم زباني مي كند و مانند خود او از جنگ گزارشي ارائه مي دهد. او مدتي را با رزمندگان گذرانده است و به قول خودش از موضع شبه روشنفكري فاصله مي گيرد. ما در اين اثر در واقع محاكمه ي شبه روشنفكران را داريم.

ميرشكاك ادامه داد: از مشروطه تا امروز، كم تر نويسنده اي را داريم كه همراه و پشت مردم حركت كند. ابراهيمي همراه انقلاب و جنگ بود. او روي هويت قومي ما مانور مي داد؛ زيرا معتقد بود بن مايه ي هويت قومي، هويت ملي است. حاضر نبود مردمش را بفروشد و در اين زمينه سعي مي كند نيشي هم به آمريكا بزند.

اين شاعر بيان اين كه ما در سينماي مان هم در به تصوير كشيدن ادبيات دفاع مقدس مشكل داشته ايم، متذكر شد: ما 30 سال است كه از كنار قضيه رد مي شويم و به خود قضيه نمي پردازيم. از ما مي خواستند كه خاطرات مان را بنويسيم؛ اما سيستم اين گونه بود كه مي گفتند خانم ها در آن نباشند و آقايان هم خلاف نكنند. مگر مي شود رمان نوشت و چنين چيزهايي را به تصوير نكشيد؟

او تأكيد كرد: «با سرودخوان جنگ در خطه ي نام و ننگ» ابراهيمي يك كار مستند رسانه يي است و جذابيت آن نيز به خاطر قدرت قلم نويسنده است. خيلي ها كه رزمنده بودند، نتوانستند چنين چيزي بنويسند. او در اين اثر و اثر هاي ديگر، مقلد نيست و جز به خودش در كارش به كسي نزديك نشده است. در اين اثر، يك پيغام مهم وجود دارد؛ اين كه اهل تقليد نباشي و تأثير نپذيري. خيلي ها كه خاطره و گزارش نوشته اند، وقتي به واقعه اي كه در جنگ مان هست، مي پردازند، دستپاچه مي شوند. نويسنده شرط اصلي قلم زدنش اين است كه نسبت به هر واقعه اي خونسرد باشد و ابراهيمي سرمشق خوبي بود.

ميرشكاك همچنين ياد آور شد: داستان و رمان جنگ ما را كساني خواهند نوشت كه هيچ نسبتي با اين جنگ ندارند و هيچ خاطره اي هم از آن نخواهند داشت.

او افزود: انسان ايراني با مميزي هاي زيادي مواجه است؛ مميزي سياسي، اخلاقي، عرفي، ارگان ها، وزارت ارشاد و بعد هم مميزي قومي. اگر فردوسي درگير مميزي محمود غزنوي بود، نمي توانست هيچ كاري كند و يا اگر مولانا قرار بود مثنوي را زير نظر ارشاد درآورد، اين اثر درنمي آمد.

او ادامه داد: نويسندگاني چون ابراهيمي، نويسنده ي دوران مميزي هستند. آن ها بارها به ساواك جواب پس دادند، با آن ها مبارزه كردند و ياد گرفته بودند كه چگونه مي توان در نظام مميزي حرف زد.

همچنين در اين نشست، محمدرضا جوادي يگانه با بيان اين كه «با سرودخوان جنگ در خطه ي نام و ننگ» يك نمونه ي خوب ادبيات جنگ است، گفت: اين كتاب قطعا مي تواند بماند. بايد بگرديم و ببينيم كه چه چيزي در اين كتاب هست كه اين كتاب را همانند زندگي ساخته است و كاري تصنعي و سفارشي نيست؛ خود ابراهيمي است. به نظرم اين كتاب كوچك نمونه ي خوب ادبيات جنگ است. ايده اي كه او دارد، اين است كه نويسنده ي اين مملكت بايد در حوادث كشورش شريك باشد و اگر نباشد، نويسنده ي آن مملكت نيست.

اين نويسنده همچنين يادآور شد: فرض امروز ما اين است كه در ادبيات دفاع مقدس خيلي موفق نبوده ايم. همه ي جامعه منتظر است كه كتابي مانند «جنگ و صلح» ايجاد شود؛ اما ايجاد نمي شود. ما دنبال چيز غلطي مي گرديم و نگاه غلطي داريم. اگر درست و واقعي مي ديديم، ادبيات جنگ داشتيم.

او با بيان اين كه تجربه ي جنگ ما محدود است، توضيح داد: تجربه ي جنگ ما به اندازه ي تجربه ي جنگ دنيا نيست. انتظار اين كه از اين جنگ، نويسندگان برجسته اي درآيند، انتظار غلطي است. جنگ ما قطعا جنگ متفاوتي است؛ اما اگر انتظار داريم كه ادبيات جنگ درآيد، نويسنده نمي تواند پشت جنگ بنشيند و بر اساس ادبيات جنگ دنيا، رمان بنويسد. مگر ما چقدر رزمنده داشتيم كه بخواهد تجربه اش را بنويسد؛ خيلي محدود است؛ هرچند كه در تاريخ ايران، جنگ هشت ساله ي ايران برجسته باشد.

جوادي متذكر شد: كتاب كوچك نادر ابراهيمي و كتاب هاي ديگر، بضاعت ماست. ما چيزي را كه مي بينيم، نمي نويسيم و دنبال چيزي كه نداريم، هستيم. ما دنبال ادبيات جنگي مي گرديم كه ادبيات جنگ ما نيست. ما نه تجربه ي عميق و نه تجربه ي گسترده جنگ را داريم و از اين تجربه اين قدر ادبيات درآورديم.

او با اشاره به سه دوره ي طلايي ادبيات ما متذكر شد: اگر دوره هاي طلايي ادبيات ايران را دوران مشروطه و سال هاي 32 و 57 فرض كنيم، دوره ي سوم طلايي ادبيات ما، ادبيات جنگ است و اين ادبيات چيزي است كه داريم مي بينيم.

جوادي درباره ي اين كتاب همچنين گفت: ابراهيمي اين اثر را خيلي خودي و شخصي نوشته است. او نه خود را روشنفكر مي داند و نه طرف حكومت و در اين ميانه ايستاده و نوشته است. او نويسنده اي است كه گزارشش به جبهه هاي جنوب خواندني است.

گزارش شبکه ایران


شبکه ایران: دیروز عصر، جلسه پُرفراز و نشیبِ نقد کتاب «با سرودخوان جنگ در خطّه نام و ننگ» نوشته نادر ابراهیمی در دفتر نشر معارف برگزار شد.

برای نشستن جایی نبود و به طبقه بالا رفتم؛ یعنی همان پستوی کارمندان دفتر که برای استراحت به آنجا می روند. قرار بود جلسه تا اذان مغرب تمام شود، اما به گمانم ساعت از 7 هم گذشته بود که مراسم با خواندن بخش هایی از کتاب نادر ابراهیمی - که بعد از 20سال دوباره چاپ شده است - توسط یوسفعلی میرشکّاک، تمام شد؛ بخش هایی که البته مؤسسه اطلاعات در این چاپ جدید، منتشر نکرده و فرزانه منصوری(همسر نادر ابراهیمی) می خواهد که چاپ بشود.

بحث اصلی جلسه توسط محمدحسین بدری(روزنامه نگار و مدیر جلسه) مطرح شد و چالشی میان دکترمحمدرضا جوادی یگانه(استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران) و یوسفعلی میرشکاک(متفکر و شاعر معاصر) و حتی بعضی از مخاطبان جلسه ایجاد کرد. بحث بر سر این بود که چطور می شود جنگی 8ساله را با این اوصافِ خاص ندید؟ به این معنا که چطور شده چنین جنگی رخ داده اما روشنفکران ایران، کم ترین توجهی به آن نشان نمی دهند؟ و سئوالی مرتبط با همین پرسش هم بود، و آن اینکه چرا جمهوری اسلامی بعد از 30سال نتوانسته هنرمند تربیت کند، در حالی که روشنفکران در وقایعی که برای خودشان مهم است، به بهترین وجه می نویسند و می سرایند؟

ادبیاتی که قرار باشد با پول تولید شود، بهتر از این هم نمی شود

جوادی یگانه معتقد بود ادبیاتی که قرار باشد با پول تولید شود بهتر از این هم نمی شود، اما وقتی نویسنده خودش درگیر واقعه شود، آن گاه است که ما صاحب ادبیات می شویم. او بر این نظر بود که اگر متولّیان انقلاب، به دنبال این باشند که به زور چیزی نوشته شود، چیزی تولید نخواهد شد.
جوادی در جواب بدری که پرسید «چطور می شود کسی جنگی را با این همه موشک باران ببیند و عکس العملی نشان ندهد؟» گفت اگر موشک باران شده و روشنفکرها ننوشته اند، به این دلیل نیست که آن ها در نوشتن برای جنگ ناتوانند. مثلاً او همین وقایع و اغتشاشات اخیر را شاهد مثال آورد و گفت: اتفاقاً همان کسانی که شما می گویید ساکت هستند، در این وقایع اخیر ساکت نبودند.
مشکل شما با ننوشتنِ روشنفکرها چیست؟

او در اینجا نظری مغایر با نظر میرشکاک داشت و می گفت اتفاقاً اگر روشنفکران بخواهند فعالیت کنند، می کنند. اما سئوالش این بود که «مشکل شما با ننوشتنِ این روشنفکرها برای جنگ چیست؟». البته شاید در ابتدا جوادی نتوانست نظرش را به خوبی تبیین کند. اما گویا بعد از توضیح آن در طول جلسه توانست مخاطبان را تا حدّی با خود همراه کند و حتی معلوم شد نظرش در عمق کلام، تفاوتی مبنایی با نظر میرشکاک ندارد. البته آنچه او را مجبور کرد تا نظرش را بیشتر بسط دهد، سئوال مجید پورولی کلشتری(نویسنده ادبیات دفاع مقدس) بود که کمترکسی در آن جلسه او را می شناخت. جوادی در میان صحبت هایش اشاره ای به این نکته کرد که جنگ ما در مقابل جنگ های بزرگ دنیا، جنگ کوچکی بوده. پورولی هم با شنیدن این نکته انگار برآشفته شده باشد، گفت ابهّت و بزرگی جنگ ما به تنهایی ما بود. او گفت تمام بزرگی جنگ ما به این بود که به تنهایی داشتیم با چندین کشور دنیا می جنگیدیم، و حالا اینکه جوادی این جنگ را با جنگ هایی مانند جنگ ویتنام مقایسه می کرد، برای پورولی سنگین آمده بود.
جمهوری اسلامی نباید به دنبال «جنگ و صلح» باشد

اما جوادی در جواب پورولی توضیح داد که منظورش از این حرف، این بوده که جنگ ما کمّاً و کیفاً کوچک تر از جنگ های بزرگ دنیاست، و این به این معنا نیست که این جنگ، جنگی بزرگ نیست. او گفت جنگ ما، از یک بُعد بزرگ ترین جنگ دنیاست و این همان دریچه ای بود که پورولی از آن به جنگ نگاه می کرد. و احتمالاً از همین بُعد بود که جوادی گفت این به این معناست که جمهوری اسلامی نباید به دنبال این باشد که رمانی مشابه «جنگ و صلح» نوشته شود.

جنگ ما جنگی نبوده که انتظار داشته باشیم روشنفکرها آن را بفهمند

این استاد جامعه شناسی ادبیات، معتقد بود جنگ ما جنگی نبوده که انتظار داشته باشیم روشنفکرها آن را بفهمند، چرا که در آن مفاهیمی وجود دارد که در قالب هایی مانند رمان نمی گنجد. از همین رو او بر خلاف میرشکاک بر این نظر بود که «اصلاً برایم مهم نیست روشنفکرها بنویسند یا ننویسند». و از سوی دیگر در مورد کارهایی که انجام شده حتی توسط کسانی که به جنگ رفته بودند، گفت آن چیزهایی هم که در این 30سال نوشته شده به جایی نرسیده و به قولی درنیامده است؛ چرا که رمان چیزی نیست که بتوان جنگ را در قالب آن آورد.

وقتی سیدابراهیم حاتمی کیا، نادر ابراهیمی را به جبهه می برد

آخرین سخنران مراسم، فرزانه منصوری بود؛ همسر نادر ابراهیمی. محمدحسین بدری در طول جلسه نکاتی را مطرح کرده بود و به طور ضمنی از او سئوالاتی پرسیده بود، و حالا نوبت به او رسیده بود تا نکاتی را که یادداشت کرده بود بیان کند.

اولین نکته ای که بعد از تشکر و تعارفات مرسوم و غیرمرسوم مطرح کرد درباره علاقه نادر به جنگ بود؛ درباره اینکه آرزویش بود به خط مقدم برود، اما نشده بود. و بالأخره با پیگیری های بسیارش، سیدابراهیم حاتمی کیا و چند نفر دیگر از هنرمندان، توانستند او را به جبهه ببرند که حاصل مدتی که در آنجا بود می شود «با سرودخوان جنگ در خطّه نام و ننگ». او می گفت نادر عادت داشته هرچه را که می نوشته، با صدای بلند بخواند و گریه کند. این کتاب را هم با صدای بلند می خوانده و دلش برای رزمنده ها می سوخته و گریه می کرده.

نادر، هرگز خودش را روشنفکر قلمداد نمی کرد، چه برسد به شبه روشنفکر

در طول جلسه بحث از نسبت نادر ابراهیمی با روشنفکری شده بود و اینکه به قول بدری، او حزب اللهی بوده یا نه؟ همسرش پاسخ داد او هرگز خودش را روشنفکر قلمداد نمی کرد، چه برسد به شبه روشنفکر.
و اما نسبت نادر با انقلاب؛ خانم منصوری گفت نادر انقلاب را دوست داشت و با انقلاب و جمهوری اسلامی بود. اما نکته اینجا بود که این امر باعث نمی شده تا او حرفش را نزند، چرا که او به خاطر مردمش کار می کرده است. از همین رو همسرش که همان ویراستارِ همیشگیِ آثار اوست، گفت به رغم اینکه انقلاب و جمهوری اسلامی برای نادر بسیار باارزش بود، اما قبل از اینکه بیمار شود یک بار شده بود که بر خلاف همیشه به راهپیمایی نرفته بود و وقتی همسرش از او علتش را می پرسد، می گوید «من به این روند معترضم، پس نمی روم».

آدم بی طرف، جنایت کار است

با این وجود نکته آخر که در همین رابطه است و همچنین از موضع گیری های تند و تیز نادر بوده که بسیاری از آن بی نصیب نبوده و نیستند، این بود که «نادر هیچ وقت بی طرف نبود و می گفت آدم بی طرف، جنایت کار است».

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان