منو سایت
تاريخ:چهاردهم آبان 1387 ساعت 07:58   |   کد : 218
يادداشت
استيضاح كردان و سلامت سيستم
 

 

در باب ماجراي مدرك قلابي كردان فراوان گفته اند و نوشته اند. در بهترين حالت مي توان فرض كرد كه تقصيري متوجه كردان نيست. كسي به او وعده داده كه اگر رساله اي بنويسي مي توان مدرك دكترا از آكسفورد گرفت و كردان به باور اينكه نقصي در كار او نيست، مدرك خود را نيز منتشر كرده است.

 

اما مي توان موضوع را از يك منظر ديگر نيز ديد. رويه اي در جمهوري اسلامي در برخي موارد وجود داشته كه بر اساس آن، بخاطر حفظ آبرو و شان افراد، از برخي خطاهاي آنها چشم پوشي مي شد يا مجازات آن به بعد موكول مي شد تا آبها از آسياب بيفتند.

نوع اين خطاكاران افرادي بوده اند كه سابقه روشني در نظام يا پيش از انقلاب داشته اند و توقع دارند كه اين سوابق در تخفيف جرم آنان لحاظ شود. اين توقع البته دور از انتظار نيست، زيرا افرادي كه در مصدر كار هستند همواره در معرض خطا هستند و چنانچه همه تلاش هاي قبلي آنها ناديده گرفته شود، انگيزه اي براي خدمت نخواهند داشت. لذا يك مدير (يا سيستم) بايد وفاداران به خود را زير چتر حمايتي خود بگيرد و در اين مواقع به داد آنها برسد.

اين استدلالي است كه باعث شده تا در موارد متعددي، نظام چشم خود را بر خطاهاي افراد ببندد، حتي آنگاه كه تشت رسوايي آنها از بام افتاده باشد و خطاهاي آنها در يوتيوب و بلوتوث موبايل ها و در سايت ها در دسترس همه باشد.

اما پرسش اينجاست كه تكليف نظام چه مي شود؟ چه كسي مامور صيانت از نظام است نگاه كه با آبروي افراد خاطيِ وفادار به نظام برخورد مي كند؟

دوركيم در باب وجدان جمعي در جوامع با همبستگي مكانيك مي گويد كه جرم در اين جوامع، وجدان جمعي را جريحه دار مي كند و مجازات تنها براي ترميم اين وجدان جمعي جريحه دار شده است. در باب خطاهاي كارگزاران نظام نيز مي توان استدلالي از اين دست كرد. يعني وقتي سيستم در معرض خطر باشد قرباني مي خواهد و قرباني كسي است كه خود او يا عملش (خواسته يا ناخواسته) باعث جريحه دار شدن سيستم و لطمه به آن شده است.

امام خميني در نقد رفتار شوراي نگهبان در مجلس سوم كه قصد ابطال انتخابات تهران را داشتند فرمودند آنها كه دغدغه سلامت انتخابات را دارند، كمال دقت را در باب حيثيت نظام داشته باشند. از اين مبنا، در مواجهه فرد (كارگزار) و سيستم، هميشه حق با سيستم است. البته بايد براي دلجويي از فرد قرباني، بعدا كاري كرد.

كسي كه در مسير كوهستاني با دره هاي هولناك راه مي رود، بايد خود را براي همه نوع حادثه اي آماده كند. وقتي به دره سقوط كرد، فرقي نمي كند كه خودش مقصر باشد يا ديگري او را هل داده باشد يا اينكه اتفاق غيرمترقبه باشد، در هر حال افتاده است. و بعد از مرگش مي توان همه جور مراسمي براي او گرفت، حتي آن شيار را به نام وي كرد، ولي او ديگر مرده است. مرده ها قابل احترامند ولي زنده ها بايد تاوان اعمالشان را بدهند.

در نظام سياسي ايران، اين رويه ها و در معرض خطر بودن ها فراوان بوده و كارگزاران نظام به راحتي مي پذيرفته اند كه حضور در عرصه سياست هميشه منافع ندارد، گاه هست كه براي عبرت سايرين بايد لباس سرخ غضبي پوشيده شود و سري بريده شود.

فراوانند وزرايي كه به حق يا به ناحق قرباني شده اند و نه تنها از اين سرنوشت نگريخته اند كه دم مرگ خوانده اند كه «چه كند بنده كه گردن ننهد فرمان را». نگاه كنيد به رفتار اميركبير در فاصله چهل روزه عزل تا مرگ يا رفتار قائم مقام و... (اینکه کردان است و غیرقابل قیاس با آنان!)

ز دريا هميشه گوهر ناورند

يكي روز باشد كه سر آورند

اين واقعيتِ نظام سياسي و مقرب شدن فرد در آن است كه به لحظه اي مي تواند از اوج به حضيض بيايد و فقط مختص جامعه ايران هم نيست، هر سيستمي براي حفظ خود بايد افراد را قرباني كند و چاره اي از آن نيست. كسي كه وارد فعاليت سياسي مي شود از ابتدا بايد پيه اين مخاطرات را به تن بمالد و اگر نه، «اگر خواهي سلامت، در كنار است».

استيضاح كردان مي تواند شروعي باشد براي تزكيه جمهوري اسلامي و تنزيه آن از خطاها و اشتباهات كارگزارانش. استمالت از کارگزاران معزول و خاطی(در صورت نیاز) هم مي تواند انواع صورت ها را داشته باشد غير از حضور مجدد در عرصه سياست.

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان