منو سایت
تاريخ:چهاردهم ارديبهشت 1387 ساعت 10:33   |   کد : 180
يادداشت
کي به کي محتاج بود؟
... چرا پشت صحنه سريال ها پخش مي شود و چه اثراتي بر آن مترتب است؟ و مهمتر از آن، پيامدهاي پيش بيني نشده اين نمايش ها ... چيست؟ آنچه تلويزيون از پشت صحنه ها نشان مي دهد، بر هم زدن تصوير ذهني مخاطب از اين نمايش است؛ اما وقتي متوجه غيرواقعي بودن آن مي شويم، رازآلودگي آن و در نتيجه، باورپذيري ما و همذات پنداري ما با آنچه نشان داده ميشود، از بين ميرود.
منتشر شده در سايت خبري تابناك.

امشب تلویزیون قسمت آخر سریال بیداری را تکرار کرد و پشت صحنه آن را نیز نشان داد (فردا نیز آن دوباره پخش خواهد کرد). سریال بیداری، سریال درجه اول و برجسته تلویزیون نبود و رویه حاضر حاکی از آن است که پخش پشت صحنه ها به روال ثابت تلویزیون تبدیل شده است. چرا پشت صحنه سریال ها پخش می شود و چه اثراتی بر آن مترتب است؟ و مهمتر از آن، پیامدهای پیش بینی نشده این نمایش ها (که قطعا نیت مدیران سیما در پخش آن نیست) چه می باشد؟

اروینگ گافمن بحثی دارد پیرامون جلوی صحنه و پشت صحنه. او معتقد است که افراد برای نمایش موفق خود روی صحنه تلاش فراوانی می کنند و از ابزارها، اداها، و پوشش خاصی استفاده می کنند که نمونه بارز آن رفتار، لباس، شیوه بیان، شیوه رفتاری و حتی دستخط پزشکان است که می توانند بوسیله آن، بخوبی میان خود و بیماران، و حتی میان خود با پرستاران و سایر کارکنان بیمارستان تمایز بگذارند. اما نوع نمایش خود در پشت صحنه با جلوی صحنه تفاوت دارد. رفتار افراد در پشت صحنه، رفتاری است شخصی و غیررسمی. همچنین به تعبیر گافمن، افراد تلاش دارند تا دشواری های خود را برای نمایش موفق جلوی صحنه، مخفی کنند، تا دیگران نفهمند آنها چه زحمتی برای آن حضور موفق داشته اند، چه خطاهایی مرتکب شده اند و حتی چه باج هایی داده اند یا خفت هایی کشیده اند. تمایز میان پشت صحنه و جلوی صحنه، یکی از اساسی ترین وجوه مدیریت نمایش خود است.

اما آنچه تلویزیون از پشت صحنه ها نشان می دهد، بر هم زدن تصویر ذهنی مخاطب از این نمایش است. یعنی ما باید در این سریال، صحنه بهشت را باور کنیم، اما وقتی متوجه غیرواقعی بودن آن می شویم، رازآلودگی آن و در نتیجه، باورپذیری ما و همذات پنداری ما با آنچه نشان داده می شود از بین می رود. ما می دانیم که نمایش می بینیم، اما انتظار داریم که کارگردان آنقدر تلاش کند تا ما از فهم اینکه «نمایش» می بینیم فارغ شویم و خود را غرق در آنچه می بینیم، بکنیم. شرط این مساله، در مشخص کردن دقیق مرزهای میان راوی و روایت است. رمان پست مدرن و فیلم پست مدرن این مرزها را شکسته اند و راوی گاه با مخاطب و خواننده وارد گفتگو می شود. اما هنوز اثرگذاری بیشتر فیلم و رمان بر اساس عناصر مدرن آن است و حرف زدن در جلوی دوربین و سخن گفتن با خواننده، علاوه بر آنکه نشان از گسیختگی و آشوب در عالم دارد، می تواند نوعی تفنن هم محسوب شود. البته مسلم است قصد تلویزیون از نشان دادن پشت صحنه ها، داعیه هایی نیست که هنر پست مدرن دارد و لذا از این بعد باید صرف نظر کرد.

اما مهمتر از جنبه هنری این نمایش، پیامدهای فرهنگی و اجتماعی آن است. یکی از مهمترین ابزارهای نفوذ اجتماعی، تاکید بر جزییات است و نمایش غیررسمی از یک مساله رسمی. تحقیقات روانشناسی اجتماعی نشان می دهد که خطاهای «کوچک» افراد بزرگ، آنها را جذاب تر می کند، چون آنها را برای ما انسانی تر و زمینی تر می کند. محبوبیت کندی بعد از خطای در تصمیم گیری در حمله به کوبا، به دلیل آن بود که مردم معمولی جامعه آمریکا دیدند که کندی هم اشتباه می کند و لذا مانند آنهاست، یا اندکی شبیه به آنهاست. نشان دادن پشت صحنه سریال های تلویزیونی می تواند به افزایش نفوذ و محبوبیت آنها در میان مخاطبان منجر شود، چون گاه خطاهای آنها و برداشت های مکرر از یک نما را نشان می دهد و تلاش برای ساخت یک سریال را و تعداد کثیر دست اندرکاران آن را، و نیز مخاطب می بیند که بازیگر فیلم که ما نمایش بی نقص وی را در اصل سریال (جلوی صحنه) دیده ایم، پشت صحنه خطا هم می کند و این خطا در کنار آن موفقیت برای ما جذاب است. همیشه بیان «در باره» یک موضوع جذاب تر است تا بیان خود آن موضوع. اینگونه است که بازیگر و فیلمبردار و کارگردان و طراح صحنه و ... می شود «گروه مرجع» جوان ما، و این چیزی است که احتمالا مد نظر سیما از نمایش این پشت صحنه ها نیست.

آنچه از دست اندرکاران برنامه های تلویزیونی و روابط صمیمانه آنها و تمرین های آنها نشان داده می شود، مطابق با هنجارهای رسمی جامعه نیست، اما ظاهرا از آن گریزی نیست و هر جمع که چندین ماه با هم کار می کنند، صمیمیت بین آنها ایجاد می شود، بویژه اگر روابط چهره به چهره داشته باشند. ولی آیا باید این صمیمیمت را نشان داد و بر آن تاکید کرد و آن را به عنوان یک ارزش نشان داد؟

منظور از این نوشته، نه نفی تلاش دست اندرکاران سریال های تلویزیونی است و نه بیان سوء نیتی در مدیریت سیما، بلکه برجسته کردن عوارض و پیامدهای رفتاری است که منظور عاملان آن نبوده است و نتیجه ای که چندان پذیرفتنی نیست. هنرمندان بخشی از گروه مرجع جامعه هستند، اما مساله در تعیین اندازه آنهاست. در نظام فرهنگی جامعه، سهم هنرمندان (و مشخصا هنرمندان تلویزیون و نه سینما) چقدر است و تا چه اندازه باید برای آن هزینه کرد و این هزینه چقدر فایده دارد؟

تلویزیون بلندگودار جامعه است و باید تمام جنبه های جامعه ایرانی را پوشش دهد، نه اینکه تنها برای خود تبلیغ کند. آیا همین اندازه تبلیغ هم در باره پشت صحنه و مقدمات تاسیس یک نیروگاه یا سد، برپایی یک همایش بین المللی، سامان دادن یک اردوی دانشجویی و دانش آموزی و... در تلویزیون به صورت یک رویه درآمده است؟ ظاهرا چنین نیست و نمایش پشت صحنه سریال ها، وزن تولیدات تلویزیونی را در جامعه بالاتر از سایر بخش ها قرار داده است و برخی از مشکلات فرهنگی جامعه از همین امر ناشی شده است. آیا موفقیت تلویزیون در عرصه فرهنگ، آن اندازه بیشتر از موفقیت سایر بخش های فرهنگی و نیز موفقیت ها در عرصه اقتصادی و علمی است که اینهمه بر آن تاکید شود؟ بعلاوه در همین بخش، تلاش های در سینما، کاملا نادیده گرفته می شود و لذا تاکید بر پشت صحنه سریال ها، باعث می شود تا تعریف از فیلمسازی، بر نوع خاصی از آن متمرکز شود و این نادرست است.

نکته آخر اینکه، ظاهرا کسانی که در تهیه سریال ها دستی دارند، بابت زحمات خود دستمزد دریافت می کنند. مشکلات تهیه در سینمای ایران و کاهش شدید میزان مخاطب، فیلمسازی و حتی سینما را بیش از پیش به تلویزیون محتاج کرده است. اما وقتی، با ساخت سریال و پخش آن، که هزینه آن نیز پرداخت شده، نوعی رپرتاژ آگهی نیز برای تهیه کنندگان و بازیگران آن نیز پخش شود (بویژه که وقتی چیزی برای خود ساخته می شود، برای آن مایه فراوان می گذارند و لذ تاثیرگذار خواهد شد)، روابط قدرت دیگرگون می شود. آنها که منتفع از تلویزیون هستند (و بعلاوه پخش سریال بدون پشت صحنه هم در هر حال محبوبیت و شهرت Sیعنی نفوذ و ثروت اضافی- کسب می کنند)، با نمایش بی نیازی و استغنای خود، جایگاه خود را بالاتر می برند و آنکه بیش از همه هزینه می کند، باید تشکر فراوان هم نماید و باز هم از آن ناراضی باشند و نظارت وی را تحمل نکنند. و وقتی یک لطف (در نمایش پشت صحنه) چندین بار تکرار شد، به وظیفه تبدیل می شود و دیگر نمی شود آن را حذف کرد. بر خلاف نظر حافظ، تلویزیون به آنها مشتاق بود و آنها به او محتاج بودند، اما آنچه نشان داده می شود، چنین نیست و همین نمایش، واقعیت را هم عوض می کند.

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان