منو سایت
تاريخ:پنجم شهريور 1386 ساعت 16:37   |   کد : 106
يادداشت
تنبلي اجتماعي، تعريف و ويژگيها
به نقل از سايت شهر: تنبلي دو حالت دارد: تنبلي فردي و تنبلي اجتماعي. تنبلي فردي (که از آن، علاوه بر lazy به temporal dilemma هم ياد شده) حالتي است که فرد ميان دو انتخاب مخير مي شود، يکي لذت آني و ديگري نفعي شخصي در آينده که براي کسب آن نفع، بايد از اين لذت گذشت. درس خواندن در ايام نوجواني و جواني براي فراگيري دانش، قبولي در کنکور و کسب تخصص نمونه هايي از نفع هايي است که براي آن بايد از گفت و شنودهاي دوستانه، خواب شبانه، تفريحات، تماشاي تلويزيون و... گذشت.

اين يادداشت درسايت خبري شهر منتشرشده است.


تنبلي دو حالت دارد: تنبلي فردي و تنبلي اجتماعي.
تنبلي فردي (که از آن، علاوه بر lazy به temporal dilemma هم ياد شده) حالتي است که فرد ميان دو انتخاب مخير مي شود، يکي لذت آني و ديگري نفعي شخصي در آينده که براي کسب آن نفع، بايد از اين لذت گذشت. درس خواندن در ايام نوجواني و جواني براي فراگيري دانش، قبولي در کنکور و کسب تخصص نمونه هايي از نفع هايي است که براي آن بايد از گفت و شنودهاي دوستانه، خواب شبانه، تفريحات، تماشاي تلويزيون و... گذشت.
انتخاب کردن و نيز علم به زيان آور بودن انتخاب لذت فعلي و سودمند بودن نفع آينده ابعاد مهم تنبلي هستند. انتخاب در اينجا به معناي آن است که يک کنشگر عاقل، بصورت نسبي از مزايا و معايب هر دو گزينه آگاه است، يعني مي داند که الان چه مي کند و مي داند که انتخاب لذت آني در زمان حال، چه زياني براي فرد در آينده دارد، و با علم به اين دو گزينه، «انتخاب» مي کند. البته در بسياري موارد، رفتار و انتخاب فرد از نظر ناظر بيروني، مصداق تنبلي است، اما فرد رفتار خود را تنبلي نمي داند، يا آنچنان که بايد، از عواقب رفتار خود آگاه نيست. در اين صورت، بايد با تربيت يا حتي اجبار وي را به سمت گزينه درست رهنمون شد.
نکته ديگر اينکه گاه فرد، به دليل تعارض شناختي، وقتي بدنبال لذت آني باشد، مزيت هاي نفع آتي را کمتر از حد واقعي برآورد مي کند و نيز زيان هاي عدم دنبال کردن نفع آتي و بي عملي و لذت طلبي آتي را نيز کمتر برآورد مي کند. علاوه بر آن، محاسباتي را وارد مي کند که غيرمعقول است، مانند وقتي که فرد مراجعه به دندانپزشک براي معاينه دندان خود را به عقب مي اندازد و همواره اميدوار است که رشد علم و تکنولوژي در آينده، اين تنبلي وي را جبران کند. همچنين، فرد گاه اصولا محاسبه را کنار مي گذارد و اصلا توجهي به عمل خود ندارد، چون با هر محاسبه اي، رفتار وي غلط است؛ لذا کار را به فردا واگذار مي کند (چو فردا شود فكر فردا كنيم)، يا برنامه ريزي مي کند که از «شنبه» بصورت جدي، مثلا درس خواندن را آغاز کند، شنبه اي که هرگز نخواهد آمد و مهم آن است كه «الان» نيست و لذا وجدان فرد آسوده است. لذا در «تسويف» و در فرايندي که نفس بر سر خود کلاه مي گذارد، بايد دقت بيشتر کرد.
نوع ديگر تنبلي، تنبلي اجتماعي است. تنبلي اجتماعي گاه محصول تنبلي افراد جامعه و برآيند تنبلي آنها است. يعني وقتي کثيري از افراد، بي عمل و لذت طلب هستند، در سطح جامعه نيز اين فرايند مشاهده مي شود. اين نوع از تنبليO، پيامدهاي متعدد دارد. پايين بودن سطح بهره وري اداري، عدم اقبال به کار طولاني مدت و سخت و... و پديده نوظهوري به نام بين التعطيلين، از اين نمونه است. بين التعطيلين وقتي است که تمام افراد جامعه تمايل به تنبلي دارند و نظام اداري هم ازآان تبعيت مي کند، يا تعطيلي روزنامه ها و ادارات (بصورت غيررسمي) در پانزده روز اول فروردين.
اما بعد ديگر تنبلي اجتماعي حالتي است که ريمون بودون در کتاب منطق اجتماعي (1364) آن را اثر منتجه نظام هاي وابستگي متقابل مي داند. يعني افراد سطح فردي رفتاري نسبتا مطلوب دارند، اما اين رفتار در سطح جمعي به نتيجه مطلوب منتج نمي شود. دليل آنهم ناهماهنگي در سطح نهادهاي اجتماعي است. فرضا وقتي که تلويزيون برنامه هاي جذاب و آگهي هاي طولاني مدت خوش ساخت پخش مي کند، هدف آن در اينجا کسب درآمد و جذب مخاطب است ولي در عوض مخاطب خردسال و نوجوان بجاي انجام تکاليف، به تماشاي تلويزيون جذب مي شود، و محصول آن، عدم موفقيت نظام آموزشي است. زياد بودن ميزان تعطيلات در ايران، نمونه اي از اين نوع از تنبلي است. يعني برعکس بين التعطيلين که خواست عمومي است، تعطيلات در ايران، پديده اي است که دلايل (عمدتا) مذهبي دارد، اما نتيجه آن وقفه هاي زيان آور در فرايند کار است و در نتيجه پايين آمدن بهره وري، يا عادت به کار منظم.
اما برخي از انواع صوري که امروزه به عنوان تنبلي ذکر مي شود، در موقعيت هايي است که فرد وقتي قرار است کاري را براي ديگران انجام دهد، تنبلي مي کند؛ ولي همين فرد آنگاه که کار مربوط به خودش باشد، تنبل نيست. ادبيات رايج در باب تنبلي اجتماعي در دنيا، بيشتر به موضوع کارگران و تنبلي در محيط کار باز مي گردد، که از نوعي است که ذکر شد. اما، با دقت بيشتر در اين موارد ، نمي توان آنها را تنبلي به حساب آورد، بلکه اينجا، بيشتر سهل انگاري و سهل گيري کارفرما و فقدان وجدان کاري کارگران است و نه تنبلي اجتماعي. و اين يک رذيله اجتماعي است، اما نه از نوع تنبلي.
مثال هايي از تنبلي اجتماعي، موضوع را روشن تر خواهد کرد. مثال رايج آن درس نخواندن است. دانش آموزان و دانشجوياني كه که درس نمي خوانندN؛ عمر را به بطالت سپري مي کنند؛ در روياهاي طولاني و دور و دراز به سر مي برند، روياهايي که آنها را برجسته، ثروتمند، معروف و سرشناس کرده است؛ به کوچکترين مناسبتي و به بهانه هاي واهي از کار جدي و سخت دست بر مي دارند؛ و هميشه به دنبال ميان بر هستند، راهي که آنها را سريعا به ثروت، به شهرت، و به قدرت برساند؛ حتي گاه انتخاب هايي مي کنند دشوار و خطرناک، كه حال و هواي دوره جواني، Oاجازه چنين تهوري را به آنها مي دهد. داستايوسکي در برادران کارامازوف به موردي اشاره مي كند كه افراد حاضرند جان خود را براي يك ايده به خطر بيندازند، اما حاضر نيستند كه چندين سال براي ترويج آن ايده، سخت كار كنند و تحصيل كنند. همين ماجرا امروزه در فعاليت هاي سياسي برخي از دانشجويان نيز مشهود است. يعني برخي ساعت هاي متمادي براي يك ايده و فكر و طرفداري از يك نظريه سياسي اردو مي گذارند و سخنراني ترتيب مي دهند و ... اما وضعيت درسي اشان چندان مطلوب نيست و لذا بعد از اتمام دوره تحصيل، ديگر اثري از آن شر و شور نيست و به افرادي معمولي (البته با خاطرات خوش از دوران دانشجويي) تبديل مي شوند.
مورد ديگر در باره تماشاي تلويزيون است. تماشاي يک برنامه مطلوب، ناپسند نيست، اما گاه فرد چندين دقيقه پيش و وسط برنامه، آگهي بازرگاني تماشا مي کند و اين زمان ها، اصولا ربطي به تماشاي آن برنامه ندارد و مي توان بجاي آن روزنامه خواند يا کتاب خواند، ولي بسياري چنين نمي کنند و از پاي تلويزيون تکان نمي خوردند. ميزان بالاي تماشاي تلويزيون در ايران (حدود سه ساعت در روز) از موارد تنبلي است، چه بسيار فيلم و سريال ها که در گذشته با لذت ديده ايم و براي اکنون ما هيچ فايده اي ندارد، چه بسيار مسابقات تلفني با yجايزه ارزندهz که ساعت ها وقت صرف كرده ايم تا تا وارد آن مسابقه شويم، يا اخباري که دنبال کرده ايم و هيچ ارتباطي به ما نداشته است، مدتهاي مديد بجاي ورزش کردن، تنها ورزش ديگران را تماشا کرده ايم و... اكنون از آنهمه وقتي كه صرف شده، هيچ اثري نمانده بجز يك لذت زودگذر كه حتي شيريني آن لذت هم نمانده است.
اتلاف وقت فراوان در مسير رفت و آمد نمونه ديگر است. تمايل زياد به استخدام در ادارات دولتي و عدم تمايل براي کسب تخصص و مهارت و کارآفريني نمونه هاي ديگر تنبلي هستند. كم نيستند دانش آموزان و دانشجوياني كه داشتن مدرك را براي پيدا كردن كار كافي مي دانند و هيچ تلاشي براي كسب مهارت هاي اضافي ندارند. اقبال به گلدکوئست هم نمونه ديگري است از تمايل به داشتن ثروت، بدون تلاش جدي و چندساله براي کسب آن.

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان
 


 
محمد رمضانيان
 
تاريخ: بيستم و دوم ارديبهشت 1390 ساعت 17:24
پاسخ
0
0
  توضيحات: امروز صبح كه ميامدم سركار، يكي از برنامه هاي راديويي به نقل از دكتر ابهري مي گفت: بنابر يافته هاي مجله ارزيابي بين المللي...« ايران پس از اعراب و آفريقا مقام سوم تنبلي اجتماعي را در جهان داراست»؟؟...