منتشرشده در ویژه نامه نوروزی ۱۴۰۱ روزنامه شرق. ص۲۱
شناخت منطق بیمنطقی
نه سال پیش در ویژهنامه نوروزی روزنامه شرق، علهالعلل مشکلات و مسائل اجتماعی را «فقدان دولت» (به معنای state و نه government)، و کلید حل مشکلات را دولت دانسته بودم، و اکنون هم بر همانم، ولی از آن ناامیدم. در شرایط فقدان دولت، جباریت بازار و فقدان اخلاق، چارهای جز رجوع به جامعه وجود نیست. نهادهای تنظیمکننده و ساماندهنده اخلاق و رفتارهای اجتماعی، شناخت/توان/اراده تغییر ندارند و جامعه باید به توان خود متکی باشد.
پیمایشهای ملی نشان از این دارد که اکثریت مردم معتقدند سایر مردم (و البته مسئولان) رفتارهای مناسب اجتماعی (از جمله انصاف، صداقت، همدلی) ندارند. جدای از یافتههای این پیمایشها، تخریب مداوم محیطزیست در همه کشور توسط مردم، و افزایش مجادلات کلامی و ضرب و جرح، و سرقتهای خرد، و موارد متعدد دیگر، نشان از بدترشدن مداوم وضعیت اجتماعی کشور دارد.
اگر مساله در برخی کشورها، حل مساله اخلاقی بین «ما» و «آنها» است، هنوز جامعه ما در تنظیم رابطه میان «من» و «ما» مانده است و رفتارهای خودمدارانه (selfish) در جامعه رو به تزاید است، و دامنه ماهایی که منافع کوتاه و درازمدت آنها برای ما مهم است در حد خانواده کوچک شده است. به نظرم دلیل افزایش مسائل اجتماعیِ اینچنینی، آگاهی بیشتر تعداد زیادی از مردم از فقدان دولت و وضعیت شبهطبیعی هابزیای است که در آن گرفتاریم. به این دلیل، حل مساله تعارض منافع فردی/منافع جمعی و منافع مایی/منافع آنهایی در حوزه روابط اجتماعی یکی از مهمترین مسائل پیش روی جامعه ایرانی است. فهم این موضوع و علل آن، و کاوش راههای کاهش این دو تعارض با تمرکز بر تجربههای موفق بومی و جهانی میتواند گام بزرگی در حل مشکلات اجتماعی باشد.
به صورت مشخص درک علل عقلانی (به معنای عقلانیت ابزاری وبری) این رفتارهای غیراخلاقی و عقلانیتهای غیرعقلانی، یک مساله مهم است، یعنی درک اینکه چرا مردم با وجود آنکه میدانند که رفتارهای خودخواهانه، حتی برای آینده کوتاهمدت خودشان هم زیانآور است، آن را انجام میدهند. شناخت بهتر این رفتار، علل و پیامدهای آن مسالهای است که من بر آن متمرکز شدهام. و تلاش دارم با درک منطق اینگونه رفتارها که به ظاهر بیمنطق مینمایاند، راهی به سوی کاهش مسائل اجتماعی گشوده شود.