نسبت اخلاق با خلقیات
مناظره با حضور دکتر رضا کلاهی و دکتر اصغر احمدی
تاريخ :
بيستم و دوم آبان 1396 ساعت 20:25
|
|
کد : 7823
|
منتشرشده در سایت ایکنا. 20 آبان 1396. (اینجا)
گروه اندیشه: آیا اخلاق و خلقیات از هم متفاوتاند؟ اگر چنین تفاوتی معنادار باشد، میتوان از خلقیات ایرانیان سخن به میان آورد. در یک مناظره این سوال به بحث گذاشته شد.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، مناظره علمی درباره نسبت اخلاق با خلقیات بعد از ظهر امروز، ۲۰ آبان با حضور رضا کلاهی عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و اصغر احمدی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و علوم اجتماعی، در محل این پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی، برگزار شد.
بحث اساسی این نشست، بر روی پروژهای به نام خلقیات ایرانی بود. آیا اخلاق و خلقیات از هم متمایزند تا بتوان به خلقیات ایرانیان پرداخت؟ در این مناظره کلاهی معتقد بود که اخلاق و خلقیات از هم جدا نیستند. اگر ادعا شود میتوان واقعیت را بدون نظریه نامگذاری کرد، فرض کنید مجموع عابران روز یکشنبه را نامگذاری کنم چون هیچ طرح نظری وجود ندارد، نامگذاری نامشروعی کردهام. دستهبندی یک واقعیت وابسته است به طرح نظری. طرح نظری مجموعه مفاهیمی شبکهای در پیوند با هم هستند که کلی معنادار را میسازند. در آن صورت این شبکه یا واقعیت بیرونی هم پیوند داشته باشند. قبل از هر مشاهده ما نیازمند طرح نظری هستیم. چنین طرحی در خصوص تفکیک اخلاق و خلقیات وجود ندارد. پس از این کار و ارائه طرح نظری میتوان در خصوص طرح نظری صحبت کرد که چه میزان قوی هستند. در مقابل احمدی معتقد بود هر چند طرح نظری مشخصی برای خلقیات وجود دارد اما این دو از هم جدا هستند، خلقیات نسبی و بومی هستند. خلق زمینی هستند که به دیگران نسبت میدهیم. اخلاق دغدغه انسان بما هو انسان را دارد، اما در خلقیات چنین نیست. اخلاق هنجاری است و خلقیات غیرهنجاری هستند. کممصرف بودن، شوخ طبعی، چندهمسری یا تکهمسری جزو خلقیات یک جامعه بوده و وحی منزل نیستند و اینها از مصادیق خلقیات است. اخلاق بحثی فردی و خلقیات بحثهایی اجتماعی است. اخلاق با جامعه شناسی محافظه کار و خلقیات با جامعهشناسی انتقادی سروکار دارد. ما در اخلاق به دنبال توسعه اخلاقی در خلقیات به دنبال اخلاق توسعه. هستیم. اخلاق نیاز ضروری است در حالیکه خلقیات هست و باید ببینیم چه تاثیری دارد. خلاق نظری، انتزاعی است اما خلقیات انضمامی است. اخلاق آرمانی بوده و خلقیات واقعی هستند.
در آغاز این نشست، کلاهی گفت: تفاوت خلقیات و اخلاق چیست؟ به نظر من ما اینجا دو چیز نداریم. خلقیات مجموعه صفتهایی است که برای مثال در ایرانیان وجود دارد و اخلاق به معنای یک انتخاب آگاهانه در نظر گرفته میشود. برای آنچه که خلقیات خوانده میشود، باید چارچوبی نظری در نظر گرفته شود و مفهوم عادتواره «بوردیو» میتواند کمک کند. اما این کار صورت نگرفته است.
تفکیکی میان اخلاق و خلقیات وجود ندارد
وی افزود: مفهوم متفاوتی از اخلاق به اسم خلقیات وجود ندارد و ما تنها اخلاق را داریم. اگر بخواهد مفهومی ساخته شود، شرایط آن چیست؟ تا صورتبندی برای اخلاقیات ارائه نشود، چنین مفهومی در علم جامعهشناسی وجود ندارد.
کلاهی تصریح کرد: وقتی ما با یک اصطلاح مواجه میشویم به دو شیوه میتوانیم آن را تعریف کنیم، واژهای یا لغوی و مفهومی یا نظری. به هر دو صورت تمایزی بین اخلاق و خلقیات وجود ندارد. اینجا اخلاق یا معنای لغوی یا مفهومی دارد. منظور از معنای لغوی معنای کاربران یک زبان است. معنای یک واژه در ذهن کاربران را از فرهنگهای لغت میتوان یافت. این معنا غیرتئوریک بوده در ادبیات و گفتگوهای عمومی استفاده میشود.
کلاهی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی ادامه داد: اخلاق جمع خلق است به معنای خوی، خصیصه و عادت و واژه خلقیات هم جمع خلق است. این دو معنای واژهای متفاوتی ندارند. در زبان عامه خلقیات و اخلاق به یک معناست. در خصوص بحث نظری، نظریهای متفاوت برای تفکیک اخلاق و خلقیات نداریم. میشود morality و ethics را به اخلاق یا خلقیات ترجمه کرد. در زبان فارسی من ندیدم این دو واژه را در ترجمه این دو آورده باشند و برای هر دو اخلاق میآورند.
وی افزود: شاید گفته شود مبنای تفکیک این دو، واقعیت بیرونی باشد، صرف نظر از معنای لغوی و مفهومی. این ادعا هم قابل رد است. در شناختشناسی ذیل بحث مسبوقیت مشاهده به نظریه ما تا نظریهای نداشته باشیم واقعیت بیرونی را نمیتوانیم نامگذاری کنیم و شناخت با مشاهده آغاز نمیشود. این نظریه پوزیتیوستها بود که امروز رد شده است.
کلاهی گفت: اگر ادعا شود میتوان واقعیت را بدون نظریه نامگذاری کرد، فرض کنید مجموع عابران روز یکشنبه را نامگذاری کنم چون هیچ طرح نظری وجود ندارد، نامگذاری نامشروعی کردهام. دستهبندی یک واقعیت وابسته است به طرح نظری. طرح نظری مجموعه مفاهیمی شبکهای در پیوند با هم هستند که کلی معنادار را میسازند. در آن صورت این شبکه یا واقعیت بیرونی هم پیوند داشته باشند. قبل از هر مشاهده ما نیازمند طرح نظری هستیم. چنین طرحی در خصوص تفکیک اخلاق و خلقیات وجود ندارد. پس از این کار و ارائه طرح نظری میتوان در خصوص طرح نظری صحبت کرد که چه میزان قوی هستند.
وی عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی با بیان اینکه به معنای جامعهشناس میتوان پرسید در خصوص دوگانه اخلاق و خلقیات، تفاوت اخلاق و خلقیات از نظر چه کسی؟ ادامه داد: مفهوم اخلاق و خلقیات پیشینی نیست و باید طرح نظری وجود داشته باشد. معنای لغوی مبهم بوده و مناسب دقتنظرهای علمی نیستند.
جامعهشناسی بیشتر به خلقیات میپردازند
در ادامه این نشست احمدی گفت: ما در مقابل یک شبکه از پیش طراحی شده با عنوان خلقیات ایرانیان قرار گرفتیم و طرح نظری برای خلقیات ایرانی نیافتیم. ما در گذشته چیزی به نام خلقیات نداریم. تازه بودن واژگانی خلقیات نشان میدهد پشتوانه نظری وجود ندارد، اما باید این پشتوانه را ایجاد کرد.
احمدی افزود: این دو تفاوتهای قابل ملاحظهای دارند. از فلاسفه قدیم در مورد ایرانیان گفتهاند. ارسطو گفته ایرانیان چون خرد ندارند، بربرند. افلاطون هم چنین نظراتی داشته است. هرودوت با نگاه مثبتی به ویژگی ایرانیان نگاه میکند. ارسطو این را ذاتی میداند که مخالف آن هستیم. ما باید بین خلقیات نگاری و خلقیات پژوهی تفاوت بگذاریم. یک سری خلقیات را شنیدهاند و نوشتهاند.
وی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و علوم اجتماعی افزود: خصوصیات ایرانی منجر به رویدادهایی مانند مشروطه و انقلاب اسلامی شده است در هر دو صورت ما دو نگاه از درون و بیرون به ایرانیان داشتهایم و ما اسیر نگاه بیرونی شدهایم. انواع تعاریفی در خصوص اخلاق شده است. چیزی به نام خلقیات در فرهنگ لغات وجود ندارد. این به خاطر آن است که تازه ما به این بحث میپردازیم.
وی افزود: اخلاقیات بحث ارزشگذارانه هنجاری دارد و در خوب و بد خلاصه میشود، در حالی که در خلقیات زیاد با این مباحث کاری ندارد.
احمدی تصریح کرد: بوردیو دو عادت جسمانی و خلقی را مطرح میکند.خلقیات طرحوارههایی برای عمل به واسطه اخلاق هستند. اخلاق امور جهانشمول کلی هستند، مادامی که عینی نشوند، خلقیات خواندن نمیشوند. از جمله کسانی در خلقیات کار کردهاند جوادی یگانه است وی خلقیات را بخشی از رفتارها تعریف کرده است که در حوزه مکانی مشخصی دیده میشوند. تعریف خود بنده این است که خلقیات مجموعه از باورها و کنشهاست که بخش قابل توجهی از یک جامعه دارند.
وی ادامه داد: خلقیات نسبی و بومی هستند. خلق زمینی هستند که به دیگران نسبت میدهیم. اخلاق دغدغه انسان بما هو انسان را دارد، اما در خلقیات چنین نیست. اخلاق هنجاری است و خلقیات غیرهنجاری هستند. کممصرف بودن، شوخ طبعی، چندهمسری یا تکهمسری جزو خلقیات یک جامعه بوده و وحی منزل نیستند و اینها از مصادیق خلقیات است. اخلاق بحثی فردی و خلقیات بحثهایی اجتماعی است. اخلاق با جامعه شناسی محافظه کار و خلقیات با جامعهشناسی انتقادی سروکار دارد. ما در اخلاق به دنبال توسعه اخلاقی در خلقیات به دنبال اخلاق توسعه. هستیم. اخلاق نیاز ضروری است در حالیکه خلقیات هست و باید ببینیم چه تاثیری دارد. خلاق نظری، انتزاعی است اما خلقیات انضمامی است. اخلاق آرمانی بوده و خلقیات واقعی هستند.
وی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و علوم اجتماعی تصریح کرد: ما در جامعهشناسی بیشتر خلقیاتنگاری داریم تا اخلاق در حالی که در علومی مانند فلسفه بیشتر بحث اخلاق مطرح است. اخلاق بحث را صفر یا صد میبیند در حالیکه در خلقیات مباحث طیف هستند و ارزشگذاری به صورت مستقیم صورت نمیگیرد.
معنای خلقیات بدیهی گرفته شده است
کلاهی در ادامه این نشست، گفت: همه مباحث مطرح شده به خلقیات و اخلاق در یک حوزه بودهاند و به همین دلیل اخلاق با خلقیات مقایسه شده است. نمیتوان وجود اخلاق و خلقیات را بدیهی دانست و تفاوتهایشان را ذکر کرد. خلقیات در فرهنگ لغات نیست چون جمع خلق است. اگر بدیهی بودن این دو واژه را از پیش فرض نگرفته باشیم، نمیتوانیم بگوییم بیشترین تحقیقات در حوزه خلقیات است. تمایزات بین خلقیات و اخلاق آموزنده بود، اما در واقع ما این تفاوتها را میسازیم. اگر ما تمایز این دو را بگذاریم و تلاش کنیم، انواع مختلف اخلاقیات را بررسی بکینم، بهتر است. اخلاق نتیجه و وظیفهگرا هر دو به خوب و بد معروفاند. اخلاق فضیلتگرا بیشتر به بحث خلقیات نزدیک است و میخواهید به صفتها بیشتر توجه کند. اینکه بگوییم خلقیات جهانشمول نیست محل بحث است و با توجه به وجه اخلاقی خلقیات میتواند وارد بحث اخلاقی شود. تعاریف باید در چارچوب نظری مطرح شود.
علم مربوط به اخلاق و خلقیات متفاوت است
در ادامه احمدی گفت: اینکه خلقیات نیامده بیدلیل نبوده است. وقتی این دو از هم متفاوت هستند باید در واقع نیز از هم متفاوت باشند، مانند بیرون آوردن و استخراج که اگر چه هم معنا هستند اما در جاهای متفاوتی استفاده میشوند. خلقیات هرچند از نظر لغوی هم معنای اخلاق باشد، به مرور معنای دیگری یافته است که باید در آن تدقیق و بیان شود. خلقی شدن جامعه به معنای اخلاقی شدن جامعه نیست. برای اخلاقی شدن جامعه نیازمند خلقیات هستیم. اخلاق مانند منبع آب است اما خلقیات مانند مدیریت استفاده از آن بوده و این دو از هم متفاوت هستند.
|