«ما ایرانیان» به مثابه خلقیات ایرانیان
نقد کتاب ما ایرانیان دکتر فراستخواه/ مهرنامه
تاريخ : بيستم و پنجم اسفند 1394 ساعت 21:26   کد : 7746
منتشرشده در ویژه نامه نورزوی مهرنامه. شماره 46. 1395. صص 422-423.

 

 

«ما ایرانیان» به مثابه خلقیات ایرانیان


 

دیرزمانی نمی گذرد از هنگامی که ایرانیان، برخی وجوه رفتاری و شخصیتی خویش را نیز علت عقب ماندگی خویش یافتند. این توجه، نیم سده است که در قالب کتاب «خلقیات ما ایرانیان» جمالزاده مدون تر شده است. اما آنچه جمالزاده از ایرانیان بیان کرده، تنها بر اساس مشاهدات سیاحان و گزیده هایی از شعر و ادب پارسی است. پس از او نیز، اکثر کتاب های منتشرشده در این حوزه، بازاری بوده اند و مواردی را به ایرانیان نسبت داده اند، که نه نظریه ای در تایید آن آورده اند و نه مشاهداتِ منظم گردآوری شدهِ قابل تعمیمی داشته اند. جامعه شناسی خودمانی و در پیرامون خودمداری ایرانیان، دو نمونه مهم و پرفروش از این نوع کتاب ها هستند.

اما آثار دیگری هم هستند که تلاش داشته اند مساله خلقیات ایرانیان را منظم تر بررسی کنند. مقاله تقی زاده در باره «بعضی از علل ترقی و انحطاط تاریخی ایران: حیثیت و همت»  (1328)، «سازگاری ایرانی» مهندس بازرگان، و کتاب «چرا ایران عقب ماند و چرا غرب پیش رفت» کاظم علمداری از این دست آثار هستند.

اقبال جامعه ایرانی به کتاب های در باره خلقیات ایرانیان، که پرفروش ترین کتاب های حوزه علوم اجتماعی را در بر می گیرد، نشان از این دارد که جامعه متوجه مساله­مند بودن موضوع خلقیات شده است و به آثار این حوزه توجه ویژه دارد. اما هنوز اثری که در خور این توجه و آن عقب ماندگی طولانی مدت باشد، تدوین نشده است.

خوشبختانه کتاب «ما ایرانیان» دکتر مقصود فراستخواه توانسته گامی در بررسی علمی موضوع خلقیات ایرانیان بردارد. عنوان فرعی کتاب، «زمینه کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی» است و نویسنده برای نیل به این هدف، هم بررسی تجربی در خلقیات داشته، هم رویکردهای نظری اولیه و مدل های تحلیل موضوع را گردآوری کرده، هم تحلیل تاریخی مساله را انجام داده و هم در نهایت تلاش کرده یک مدل نظری در باره خلقیات و علل آنها طراحی کند. استقبال از کتاب و نقدهایی که در مجامع دانشگاهی در باره این کتاب انجام شد، نشان از اهمیت موضوع و برجستگی کتاب دارد. اینجانب نیز در دو جلسه نقد کتاب با حضور نویسنده محترم شرکت کردم، وسعت مشرب دکتر فراستخواه و توجه ایشان به به نقدها و بحث های پیرامون کتاب، این نوید را می دهد که آثار بعدی ایشان در این حوزه، دقیق تر و عمیق تر باشد.

در باره کتاب و اهمیت کتاب، بسیار گفته شده ولی ارتقای حوزه خلقیات پژوهی نیازمند نقد مساله است، بویژه آنکه آثار قابل اعتنای این حوزه اندک است و نقدهای جدی بر همین اندک متون است که می تواند به تدقیق بیشتر مساله و بسط نظری و روشی آن منجر شود. در ادامه تلاش خواهم کرد مهمترین مواردی را که نیازمند تامل بیشتر کتاب است، ذکر کنم.

الف) تعریف خلقیات: کتاب هیچ تعریفی از خلقیات ارائه نکرده است. در ابتدا باید میان خلقیات ایرانیان و خلقیات ایرانی تمایز گذاشت. عنوان کتاب جمالزاده، «خلقیات ما ایرانیان» است و عنوان فرعی کتاب فراستخواه، «خلقیات ایرانی» است. خلقیات ایرانیان به معنای خلقیات رایج (modal) و شایع در ایران است، و البته می توان فرض کرد که ایرانیان در طول تاریخ و در پهنه جغرافیایی ایرانیان، خصایص اخلاقی شایعی داشته اند که می توان به آن نام «خلقیات ایرانیان» داد، یعنی خصایص مشترک و پرتکرار مردم ایران. اما مفهوم «خلقیات ایرانی» نگاهی ذات گرایانه دارد و قائل به وجود خلقیاتی است که مختص جامعه ایران است و آن را از سایر جوامع متمایز می کند. هر چند در کتاب، نگاه ذات گرایانه به خلقیات مورد نقد واقع شده، ولی چون نویسنده تعریفی از خلقیات نداده است، نمی توان وجود نگاه ذات گرایانه به موضوع خلقیات در کتاب را به سهولت انکار کرد. 

در جامعه ایران، درک اجمالی از خلقیات وجود دارد، اما در کتابی که مشخصا به موضوع خلقیات می پردازد، تعریف دقیق این مفهوم لازم است. نویسنده در کتاب مفاهیمی چون روحیات، روح ایرانی، خلق‌وخو و  عادات، و روحیه ایرانی  را بکار برده است. گاهی هم از عنوان خلقیات اجتماعی سخن رفته است. ولی تعریفی از خلقیات نشده است. آیا خلقیات غیراجتماعی هم وجود دارد و تمایز میان خلقیات اجتماعی با اخلاق اجتماعی در چیست؟ موضوع خلقیات، بیش از حد دست‌خورده شده و پیش از اینکه مورد مداقه علمی قرار بگیرد بازاری شده است. لذا دقت مفهومی در تعریف خلقیات لازم است.

برای روشن تر شدن بحث، تعریفی از خلقیات ارائه می کنم. به نظر من، خلقیات آن دسته از الگوهای رفتاری (شیوه های فکر و احساس و عمل) است که در جامعه رواج دارد و ریشه در گذشته نیز دارد. افراد جامعه با عمل به این الگوهای رفتاری، هم آنها را میپذیرند و هم به آن تداوم میدهند. اما خلقیات منفی معمولاً در حوزۀ جرایم نمیگنجند؛ یعنی، آن دسته از الگوهای رفتاری که حیات اجتماعی را مورد مخاطره قرار میدهد، به مثابۀ جرم تلقی شده و با آن برخورد میشود. در جامعۀ امروزی ما که تکثر قوانین شمارۀ جرایم را افزایش داده، میتوان میان جرم واقعی و جرم روی کاغذ تفکیک قائل شده و جرایم روی کاغذ (مانند بسیاری از جرایم ترافیکی یا رشوههای خرد) را از مقولۀ خلقیات منفی دانست. همچنین آسیب های اجتماعی و رفتارهایی که انجام آن منجر به آسیب مشخص به دیگران می شود و قربانی دارد، از خلقیات متمایز است.

ب) میزان شیوع خلقیات: کتاب وجود خلقیات منفی ایرانیان را پیش فرض گرفته و تقریبا هیچ شاهدی در باره میزان رواج خلقیات ذکر نکرده است. و این مساله، مختص به کتاب دکتر فراستخواه نیست، تقریبا هیچیک از کتاب های نوشته شده در موضوع خلقیات ایرانیان، تلاش نکرده تا نشان دهد که آنچه به جامعه ایران نسبت می دهد، واقعا وجود دارد یا خیر.

دکتر غلامعباس توسلی در باره رویکرد این گونه کتاب ها می گوید: «بحث‌هايي كه مطرح مي‌شود (مثلاً آنچه جناب نراقي در كتابشان مطرح كرده‌اند)، بيشتر تمثيلي است تا تحقيقاتي؛ يعني، براي هر خصلت ويژه كه مي‌گويند مثال و شاهدي را هم مي‌آورند يا يك نمونه‌اي را ذكر مي‌كنند يا حكايتي يا شعري مي‌گويند يا چيزهايي از اين قبيل، اين شكل از مواجهه، از لحاظ علمي پايۀ خيلي محكمي ندارد، هرچند مي‌تواند براي اينكه برخي از اين برجستگي‌ها را استخراج كنيم راهنماي خوبي باشد.»

دکتر فراستخواه برای اثبات وجود خلقیات منفی ایرانیان، از یک پیمایش از اعضای هیات علمی دانشگاه ها و یک بررسی اجمالی کیفی در باره نتایج پیمایش، هم با استفاده از بحث و گفتگو در جلسات و هم با مصاحبه با صاحبنظران، بهره برده است. در نهایت هم در انتهای کتاب، 80 عنوان «خلقیات و روحیات» برای جامعه ایرانی ذکر کرده اند. این روحیات و خلقیات، به دلیل تعریف نکردن خلقیات، سطوح متعددی دارند، از پنهان کاری و ضعف نقادی گرفته تا الگوهای حل اختلاف و «روحیات کی به کیه» و «جهان بر آب نهاده است و زندگی بر باد». برخی از آنها هم صفت افراد نیست و نمی توان نام خلقیات بر آن نهاد، مانند «ضعف هنجاری و بی‌هنجاری»، آنومی قاعدتاً ویژگی سیستم است نه کنشگران.

ولی در هیچ جای کتاب نمی توان شاهدی پیدا کرد که واقعا این موارد در جامعه ایران رواج دارد، و اگر رواج دارد، چقدر، در کجاها و در کدام دوران های تاریخی.

پژوهش های متعددی در ایران انجام شده و مهمترین آنها پیمایش های ارزش ها و نگرش های ایرانیان است،که دکتر فراستخواه هم به آنها استناد کرده است. بر اساس این پیمایش ها، نگرش مردم در باره خصایص اخلاقی مردم و مسئولان منفی است و در طول یکی دو دهه اخیر منفی تر هم شده است. ولی «نگرش مردم در باره خلقیات و روابط اجتماعی در ایران» با «وجود خلقیات منفی» متفاوت است. نگاه منفی مردم به دیگران، حاوی بدبینی عمیق به جامعه ایران است که در جای خود بسیار مهم و قابل تامل است، ولی این نگرش منفی موید وجود خلقیات منفی نیست.

برای نمونه تحقیقات سال های اخیر نشان می دهد که بیش از 80درصد مردم معتقدند که دروغ در جامعه ایران، در سطح زیاد و خیلی زیاد، وجود دارد. اما این پنداشت، نشان نمی دهد که مردم در عمل چه میزان دروغ می گویند. البته وقتی فرد انتظار داشته باشد یا باور داشته باشد همشهریانش دروغ می گوید، به گونه دیگری رفتار می کند، تا وقتی که به صداقت آنها باور داشته باشد، ولی باز رواج دروغ تایید نمی شود.

و اگر به پرسش «جامعه چگونه ممکن است» زیمل باز گردیم، آنگاه می توان این پرسش اساسی را مطرح کرد که اگر این اندازه خصایص منفی در جامعه ایران وجود دارد، زیست در جامعه ایران چگونه ممکن است؟ آیا ما اکنون در جامعه زندگی می کنیم که میزان اخلاقی بودن آن، به اندازه میزان تمیزی هوا در اهواز است؟

برای نشان دادن میزان خلقیات در ایران، نیازمند پژوهش های میدانی و مشاهده رفتار مردم هستیم، البته می توان از آزمون های موقعیت و شبیه سازی هم برای اندازه گیری میزان خلقیات استفاده کرد، همچنین می توان پیامدهای رواج خلقیات، مانند ترافیک گسترده و قفل شده، درصد بالا و رو به رشد نزاع و درگیری، رواج اختلاس و رشوه و زمینخواری، و سایر آسیب ها و مسائل اجتماعی را به عنوان شاهد گرفت، ولی همچنان میزان رواج خلقیات، بدست نمی آید. و در کتاب شواهد و مویدات میزان رواج خلقیات ذکر نشده است.

به نظر می رسد که نویسنده هم نتوانسته مفروضات و نتایج کتاب را بپذیرد، هم تقدیم کتاب و هم برخی مطالب در نتیجه گیری موید این مساله است. تقدیم نامه کتاب این است: «تقدیم به ایرانیان، ملتی با تاریخ و تبار، داری فرهنگ متنوع و سرشار از استعدادهای عظیم انسانی.» در آخرین بخش نتیجه‌گیری هم ذکر شده که «در این کتاب از میان آن همه خلقیات خوب و بد و گوناگون ایرانیان، تنها شواهد بحث‌انگیز برجسته شده است. این کار فقط یک انتخاب مسئله‌شناختی است.» دکتر فراستخواه در بخش آخر کتاب، مطالبی در باره اینکه ایرانیان در تقسیم آب مشاع سنتاً همکاری داشته‌اند، اقتباس و التقاط خلاق داشته‌اند، تمدن پدید آورده اند، موج معرفت و خیال و اخلاق پهلوانی داشته اند، ذکر می کنند. اما این موارد در فهرست 80 عنوانی روحیات و خلقیات نمی آید.

در موارد متعددی از کتاب نیز، تاکید شده که «مردم گمان می کنند» این خلقیات وجود دارد. این خلجان و تردید در نویسنده نیز موید این امر است که وجود اینهمه خلقیات منفی، محل تردید است و باید برای اثبات آن، فکر دیگری کرد.

ج) قدرت تبیین: بخش مهمی از کار دکتر فراستخواه، تبیین علل خلقیات منفی است. او نظریات متعددی را ذکر می کند، بر نظریه های بازی و مم ها، تاکید بیشتری می کند، و در نهایت، 56 مورد را به عنوان «عوامل موثر بر خلقیات» خلاصه می کند. یکی از بخش های جذاب کتاب، قدرت نویسنده در خلاصه کردن نظریات در قالب چارچوب های نظری است که 56 نمودار از این دست در کتاب آمده است. باز هم، عوامل متعدد است و سطوح متفاوتی دارد: از ناامنی تا ضرب المثل ها، از موقعیت حاشیه ای تا نسبت میان دین و دولت. و نویسنده در نتیجه گیری کتاب، تلاش دارد تا با 8 نمایشگر، آن 80 خلق منفی را به این 56 عامل پیوند دهد.

از این منظر، کتاب خلاصه خوبی از خلقیات منفی و علل وجود آنهاست. ولی اگر خلقیات تعریف دقیق تری شده بود و علت ها نیز دقیق تر دیده می شد، آنگاه تلاش می شد تا برای اساسی ترین خلقیات منفی جامعه ایرانی، مهمترین یا مناسب ترین علل بیان شود. خلاصه نکردن علت ها و معلول ها باعث شده تا تبیین کتاب، رنگ و بوی نظریه همه چیز و تحلیل همه چیز از همه چیز، بگیرد. کاربرد مهم داشتن یک رویکرد نظری مشخص، فاصله گرفتن از تحلیل همه چیزها است و توان حذف نامرتبط ترین ها. نظریه هر چند واقعیت را حد می زند و محدود می کند، اما همزمان، قدرت تحلیل بیشتری می دهد، که بتوان مسائل را دقیق تر دید.

 

امید است که دکتر فراستخواه با دقت نظری و روشی که دارد، در ادامه برنامه پژوهشی خود، نظریه خود از خلقیات ایرانیان را بپروراند.