دولت بخشي از مشکل است نه راه حل
یادداشت منتشرشده در مهرنامه
تاريخ : بيستم و يکم مهر 1392 ساعت 06:46   کد : 566

یادداشت منتشرشده در مهرنامه ۳۱. مهر ۱۳۹۲. ص ۳۹



محسن جعفری در شماره
۳۱ مهرنامه نوشته: در همایش تبیین مفهوم اعتدال، دولت برای اولین بار نظر کارشناسی جامعه شناسان و دانشمندان علوم سیاسی را به رسمیت شناخت. به همین مناست نظر جامعه شناسان را در باره حوزه های مختلف علوم اجتماعی که دولت با آن درگیر است. پرسیده ایم.


یکی از این پاسخ ها، یادداشت من است که در ادامه آمده است:




جامعه ايران در اين سال ها درگير با مسائل و آسيب هاي اجتماعي متعددي است که بر رواج و گستردگي آن روز به روز افزوده مي شود، و هر چند تلاش های متعددی از سوی دولت برای تخفیف این مسائل صورت گرفته، ولی شواهد نشان از افزایش آنها دارد. کجای کار غلط است یا از چه نکاتی غفلت شده است؟ یکی از مهمترین مسائل، فقدان یک نهاد هماهنگ کننده مقتدر برای حل یکپارچه مسائل است و دیگری غفلت از نقش مردم در این مساله و بعد «اجتماعی» آن است. دولت در این سال ها، وارد هر مساله ای شده و برای هر چیزی راه حلی داده، غافل از آنکه همه گیر شدن دخالت دولت در زندگی اجتماعی، بجای حل مساله، بر مشکلات آن می افزاید و خود، بزرگترین مساله اجتماعی است. حل مساله فرهنگی-اجتماعی حجاب با گشت ارشاد، کاهش اعتیاد با بودجه های متمرکز بجای تاکید بر گروه های کوچکی مانند NA، راه های دستوری برای تضارب علمی مانند کرسی های آزاداندیشی به جای نشست های دانشکده ای یا رساله های دکترا، عمره دانشجویی وحج دانشجویی نمونه ای از دخالت های دولت (به معنای عام) است در مواردی که، اتفاقا عدم دخالت دولت موثرتر است.

گروه های اجتماعی خرد و کوچک در جامعه ایران، در تحقق اهداف خویش موفق تر از سازمان های کلان هستند. خانواده و هیات های مذهبی دو نمونه از این گروه ها هستند. البته خانواده ها با مشکل روبرو هستند، ولی مشکلات آنها کمتر «خانوادگی» است، مشکلات اقتصادی خانواده به خارج از خانواده مربوط است و خانواده برای نجات فرزند معتاد خود، به فداکاری و حتی قربانی کردن و فروپاشی خود هم دست می زند.

یکی از علل موفقیت بیشتر گروه های کوچک نسبت به سازمان های بزرگ، «اجتماع-محور» (community-based) بودن آنها است، یعنی افراد در گروه های کوچک، تعهد اجتماعی و ارتباطات چهره به چهره بیشتری دارند. فعالیت های اجتماع-محور و سازمان های مردم-نهاد (NGOs) که بر پایه این فعالیت ها شکل گرفته اند، به دلیل وجود تعهد و ارتباطات اجتماعی، موفقیت بیشتری دارند.

داگ مکنزی مور و ویلیام اسمیت در کتاب «پرورش رفتار پایدار» می نویسند اقدامات برای ترویج تغییر رفتار غالبا هنگامی بیشترین تأثیر را دارند که در «سطح اجتماع محلی» به اجرا درآيند. راه حل های دستوری و غیرمشارکتی، معمولا جواب نمی دهد، زیرا اگر افراد به آن اعتقاد هم داشته باشد، تعهدی به اجرای آن ندارند. حتی تبلیغات رسانه ای گسترده هم لزوما به تغییر رفتار نمی انجامد. در یک پیمایش، با 500 نفر مصاحبه شد و از آنها درباره مسئولیت فردی در برابر جمع آوری زبالهLها پرسش شد؛ 94% اذعان کردند که افراد در برابر جمع آوری زباله ها مسئولیت دارند اما در هنگام ترک محل مصاحبه تنها 2% آنها زباله هایی که توسط پژوهشگران ریخته شده بود را جمع آوری کردند. در مقابل، در آزمایش دیگری، و در مواجهه با آگهی قرارداده شده زیر برف پاک کن اتوموبیل های پارک شده در پارکینگ کتابخانه محلی، هنگامی خروج کارکنان کتابخانه، یکی از همکاران آنها از جلوي آنها عبور کرد، یک کیسه زباله برداشت و آگهی ها را در سطل انداخت. هیچ یک از کسانی که شاهد جمع آوری زباله و انداختن آن در سطل بودند آگهی ها را بر روی زمین نینداختند. اما هنگامی که آن همکار بي تفاوت از كنار آنها عبور کرد و کیسه را بر روی زمین رها کرد یک سوم از افراد آگهی ها را بر زمین انداختند. یعنی بجای همه تبلیغات و توصیه ها، یک رفتار در «نزدیکی» ما در تغییر رفتار موثرتر خواهد بود.