دانشجويان به عنوان کنش واقعي به رمان جنگ نگاه مي کنند و نه امري مقدس!
نگاهی به پایان نامه سید محمدعلی صحفی
تاريخ : هفدهم مهر 1392 ساعت 20:08   کد : 562

گفتگوی سایت علوم اجتماعی اسلامی ایران با سید محمدعلی صحفی در باره پایان نامه (اینجا) هفتم مهر ۱۳۹۲




خودتان را معرفی کنید و عنوان پایان نامه خود را بفرمایید.

سید محمد علی صحفی هستم. کارشناس ارشد رشته علوم اجتماعی، گرایش مطالعات جوانان از دانشگاه تهران دارم. پایان نامه من «نحوه خوانش رمان های جنگ در میان دانشجویان و طلاب» بود که آن را در سال ۱۳۸۸ دفاع کردم

چه شد که به سراغ بحث خوانش رمان های جنگ رفتید؟

خوانش رمان موضوع جالب توجهی است. انسان های مختلف با نگاه های متفاوت خود برداشت های متفاوتی از یک متن واحد دارند. شما می توانید با توجه به این برداشت ها به شخصیت و هویت انسان های مختلف پی ببرید. همین طور گروه های مختلف نیز شخصیت خود را به همین صورت بر ملا می کنند. در واقع انسان ها با توجه به گروه هایی که در آن زندگی می کنند خوانش مختلف دارند. شما هویت گروهی را نیز می توانید با خوانش های متفاوت به دست آورید.

جنگ ایران و عراق هم به عنوان تجربه زیسته نسل پیشین ما، موضوع مهمی در بین آثار ادبی معاصر است. چون این متون سعی در برقراری ارتباط با نسل بعد از خود دارند؛ یعنی نسلی که شناختی غیرمستقیم و با واسطه از جنگ دارد. از میان این آثار ادبی، رمان های دفاع مقدس تلاش بیش تری دارند تا به این ارتباط با نسل جوان دست یابند، برای همین ما تلاش کردیم فاصله بین آن پیامی که این رمان ها می خواستند منتقل کنند و خوانشی که نسل بعد از جنگ از این رمان ها دارد را بررسی کنیم.

فرایند تحقیق خود را در پایان نامه توضیح می دهید.

ما می خواستیم تا با توجه به نظریه های هرمنوتیکی و خواننده محور به نحوه فهم دو قشر جوان، دانشجویان و طلاب، از رمان های جنگ دست پیدا کنیم. برای همین دو رمان سفر به گرای ۲۷۰ درجه و شطرنج با ماشین قیامت که پرفروش ترین رمان های جنگ محسوب می شوند، به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب کردیم و از روش تحلیل محتوای کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق استفاده کردیم.

و در این بین به چه نتیجه ای رسیدید؟

نتایج پژوهش ما نشان داد که نسل جوان امروز، خوانشی متفاوت از منظور نویسنده را در پیش گرفته است؛ از سویی هر قشر، برداشت متفاوتی از رمان دارند و در جستجوی تکمیل ساخته های ذهنی خود از جنگ، به خوانش این رمان ها دست می زنند. از سوی دیگر ما دو نوع نگاه به این عرصه داریم. یک سری به مثابه امر مقدس به جنگ و متن ادبی مرتبط با جنگ نگاه می کنند. اینها با متون ادبی جنگ هم به عنوان متنی مقدس رفتار می کنند. متن را قبول دارند و باور می کنند. ولی دانشجویان بیشتر سعی دارند به عنوان اکت واقعی به جنگ نگاه کنند. آن ها امر مقدس را نمی بینند و از سویی کاملا به نویسنده باور ندارند. از این نظر آن ها نگاه خوبی به خیلی از این آثار ندارند.

یک مقدار واضح تر توضیح می دهید؟ مثلا در چه زمینه هایی تفاوت بین دانشجویان و طلاب وجود دارد؟

برای مثال طلاب بیش از دانشجویان به دنبال مطالعه آثار جنگ هستند. آنان با علاقه این رمان ها را دنبال می کنند و ضعف شان را نادیده می گیرند. در صورتی که دانشجویان به علت همین ضعف از خواندن رمان های جنگ دوری نموده و تنها به یک یا حداکثر دو مورد از این رمان ها مراجعه می نمایند. بیش تر طلاب از رمان دفاع مقدس انتظار دارند تا معنویت را در خود جای دهد. برای آنان مهم است که معنویت فضای جنگ در رمان پررنگ باشد. اما دانشجویان به دنبال واقعیت های جنگ هستند. آنان دوست دارند تا رمان واقعیت افراد را بیان کند. حتی دوست دارند که شخصیت های منفی بیش تری در رمان حاضر باشند و یا شخصیت های مثبت دارای وجهی خاکستری باشند. دانشجویان در رمان جنگ پرداختن به معنویت را لازم نمی بینند و به تمام ابعاد جنگ واقع گرایانه می نگرند، در حالی که طلاب به دنبال معنویت ذهنی خود از جنگ، این رمان ها را می کاوند.

و بالاخره در تفاسیر اضافی آنان از شخصیت های رمان، می توان همراهی طلاب را با نویسنده ملاحظه نمود. طلاب یا به تفسیر شخصیت های رمان نمی پردازند و یا بیش تر آن را در سمت و سوی نظر راوی دنبال می کنند. اما دانشجویان شخصیت ها را آن گونه می بینند که راوی ندیده است. این شخصیت ها، گاه بیش از آن که نویسنده انتظار دارد در نظر آنان منفی جلوه می کند. به هر رو، آنان به دنبال شخصیت های خود هستند و شخصیت های راوی را در همه ی موارد بسط نمی دهند.

جالب است. استاد راهنما و مشاور چه کمکی در تدوین پایان نامه به کردند؟

استاد راهنمای این پایان نامه، دکتر محمدرضا جوادی یگانه، کمک بسیاری به پیشبرد کار کردند. من همیشه از راهنمایی های ایشان استفاده کرده ام و فکر می کنم ایشان به معنای واقعی کلمه یک استاد راهنما بوده اند. استاد مشاور هم دکتر غلامرضا جمشیدیها بود که با انتقادهایی که به طرح نمودند من را یاری رساندند.

اگر بخواهید یک آسیب شناسی از دانشکده ای که درس خوانده اید و آموزش عالی ایران به طور کلی ارائه کنید بر چه نقاطی انگشت می گذارید؟

آموزش عالی ایران مشکلات زیادی دارد. ولی اصل مشکل در این است که آموزش عالی وجود ندارد. شیوه آموزش عالی همان شیوه مکتب خانه ای است. می خوانیم و حفظ می کنیم و امتحان می دهیم. تحلیلی وجود ندارد. نقدی وجود ندارد و اصلا کسی دنبال بررسی نیست. متاسفانه مخالفت ها هم مخالفت های عاقلانه نیست. نقدها هم نقدهای موشکافانه نیست. یعنی یک سری کاملا شیوه ی غربی علوم را با جان و دل پذیرفته اند و یک عده هم با جان و دل رد می کنند. هیچ کدام بی طرفانه به علوم غربی نگاه نمی کنند.

آقای صحفی! برنامه پژوهشی ای که برای آینده خودتان ترسیم کرده اید چیست؟ روی چه موضوعات دیگری علاقمند هستید که کار کنید؟

به برداشت های مختلفی که در تفسیر و ترجمه قرآن وجود دارد علاقه مند هستم. مخصوصا که این تفسیرها از نظر زمانی هم دارای اهمیت است. یعنی تاریخ هم در برداشت مفسرین از قرآن تاثیر داشته است. برای من این موضوع بسیار جالب است و دوست دارم در آینده روی آن کار کنم.

از وقتی که در اختیار ما گذاشتید متشکریم