بفرماييد پول
نگاهی به خلقیات منفی ایرانیان در برنامه «بفرمایید شام»
تاريخ : پانزدهم اسفند 1389 ساعت 09:29   کد : 403

پی نوشت: این مطلب را دو ماه پیش نوشته بودم، دقیقا هفته قبل از آنکه لیلا، با نمره بسیار پایین دادن به دیگران، همه برنده شود و همه صدای همه را درآورد (اینجا را برای نمونه ببینید). اما الان می بینم که رویه ذکر شده در این متن، در حال تکرار است، و لذا شاید نشر این مطلب مفید باشد.

«بفرمایید شام» برنامه ای است هفتگی، که هر هفته 4 نفر ایرانی ناشناس را در لندن کنار هم می نشاند تا به هم شام بدهند و این چهار نفر بعد از صرف شام، نمره ای از یک تا ده را به شام دهنده می دهند (به صورت مخفی) و شب آخر کسی که بیشترین امتیاز را گرفته، برنده 1000 پوند می شود.

در باره این برنامه پرطرفدار از منظرهای متعددی می توان بحث کرد: تغییر ذائقه ایرانی ها و ارائه سبک زندگی تازه، تعداد قابل توجه کسانی که مشروب نمی خورند و گوشت حلال می خورند، سواد فارسی نسبتا پایین برخی بازیکنان مدعی (که وندرآن ظلمت شب را «و رندان» می خوانند و شعر را توضیح هم می دهند)، و نیز آشپزی نسبتا خوب مردان.

اما می توان این برنامه را بر اساس «نظریه بازی» هم تحلیل کرد. این برنامه، نوعی از بازی های غیراجتماعی است (zero-sum games) که در آن نفع اجتماعی متصور نمی باشد و یک نفر همه نفع را می برد و مابقی می بازند و دست خالی به خانه بر می گردند. انتظار می رود که افراد بر اساس بازی «دوراهی زندانی» رفتار کنند و هر کس حداقل امتیاز را به دیگران بدهند (مثلا 1) تا خودش امتیاز بیشتر بگیرد. اما رفتار افراد در این برنامه، بر اساس نفع طلبی مطلق نیست، و متوسط نمرات هر فرد دامنه ای از 15 تا 25 (و اخیرا تا 21) دارد. اما در رفتار افراد در این برنامه، در چند هفته اخیر تغییر مشهودی رخ داده، که میزان نفع طلبی در برنامه افزایش یافته است.

من سعی میکنم تا رفتار افراد در این برنامه (و تغیرات آن) را بر اساس نظریه بازی تحلیل کنم و نشان دهم که هنوز هم در این برنامه، نفع بر انصاف غلبه دارد.

افراد در این برنامه دو انتخاب اساسی دارند: دنبال کردن نفع فردی و نمره پایین به دیگران دادن، یا رعایت انصاف و به هر کس نمره ای مطابق استحقاقش دادن. گزینه اول احتمال به دست آوردن 1000 پوند را افزایش می دهد و گزینه دوم حس انصاف و عمل اخلاقی (و رضایت شخصی) را در فرد افزایش می دهد و نیز نوعی اعتبار اجتماعی و وجهه او را نزد دیگران (آشنایان و بینندگان) افزایش می دهد (و این هم نوعی پاداش است).

برخی نکات در باره رویه تصمیم گیری افراد میان نفع و انصاف، در این برنامه قابل تامل است:

- افراد در باره یکدیگر اظهار نظر می کنند، ولی این اظهار نظرها تا زمان پخش برنامه توسط دیگران شنیده نمی شود، و لذا نمی تواند روی نمره دادن دیگر بازیکنان اثر بگذارد. در باره نمره ای هم که آنها می دهند، همین مساله صدق می کند. یعنی که هر کس رو به دوربین نظر می دهد، هم پیش بینی می کند و هم در باره وقایع و غذا اظهار نظر می کند و هم در باره دیگران نظر می دهد.

- چون افراد فقط یک بار با هم تعامل دارند و بازی می کنند، لذا بازی یک باره (one shot) است و افراد می توانند برای رسیدن به هزار پوند به دیگران نمره کم بدهند، تا خودشان نمره بیاورند و با بی انصافی خود، امید به انصاف دیگران داشته باشند. این همان بعد وسوسه (temptation) در نظریه بازی است، که انتظار آن در این تعامل زیاد است.

- چون افراد جلوی دوربین نظر می دهند و نظر آنها پخش می شود و بینندگان نیز در باره غذاهای هر نفر به یک استنباط نسبتا روشن می رسند (به دلیل تصویری بودن برنامه و نشان دادن فرایند پخت) و نیز از اظهار نظر سایر بازیکنان در باره غذا (بویژه اظهار نظر در هنگام صرف شام و حالات صورت و میزان غذا خوردن) نیز می توانند به جمعبندی برسند. این جمعبندی می تواند عاملی برای رعایت انصاف نزد هر بازیکن باشد، تا نمره خود را منصفانه بدهد.

- چون هر فرد باید سه بار نمره بدهد، باید بتواند رویه معقولی در باره نمره دادن از خود را به نمایش بگذارد، و سه بار نمره دادن او با هم سازگار باشد. این مساله با تکرار هر چهار قسمت برنامه در روز جمعه تشدید می شود.

- هر فرد باید برای نمره خود توضیح بدهد و این توضیح، باید با نمره داده شده و با غذای ارائه شده میزبان هماهنگی داشته باشد و این توضیح دادن، احتمال انصاف را بالا می برد، چون فرد نمی تواند نمره ای کاملا غیرمنصفانه در باره یک غذای خوب بدهد یا توضیحی معارض با نمره خود بدهد.

لذا هر فرد با انتظار جایزه چشمگیر 1000 پوندی، که بر پایه نمرات خود او شکل می گیرد، می تواند وسوسه شود که به دیگران نمره پایین بدهد، بویژه اینکه نمرات تا پایان برنامه پخش نمی شود و باعث موضع گیری منفی دیگران (و احتمالا نمره پایین دادن آنها به عنوان انتقام گیری (revenge)) نخواهد شد. ولی عواملی چون دیده شدن توسط مردم (در انگلستان و ایران، یعنی معاشران در لندن، و آشنایان و دوستان در ایران) و نیز ساختار طنزآمیز پخش برنامه و نیز اصرار بر توضیح در باره نمره باعث افزایش انصاف در نمره دادن خواهد شد.

بنابر این انتظار می رود که در این برنامه، با روندهای (کاملا) غیرمنصفانه روبرو نباشیم و نهایتا، در اکثر موارد، برنده، بهترین آشپز یا میزبان باشد. این رویه در قسمت های پخش شده اولیه مشهود بود، اما با پخش برنامه، بتدریج میزان نمره داده شده به برنده از 24-25 (از 30) به حدود 20 کاهش پیدا کرده و یعنی افراد به دیگران نمره کمتری می دهند، و میزان انصاف بازیکنان کمتر شده است. اینکه چرا چنین شده، یک بعد مساله است و اینکه چگونه افراد این بی انصافی آشکار را در برابر بینندگان کثیر توجیه می کنند، مساله مهمتری است که خلقیات ایرانی و پیچیده بودن آن را به خوبی بیان می کند.

رندی ایرانی (که به تعبیر داریوش شایگان در این دوره «رند وارونه» شده) راه های تازه ای را برای منصفانه نشان دادن نفع طلبی و بی انصافی در نمره دادن به دیگران (برای رسیدن به 1000 پوند) پیدا کرده است. این راه، پیچیده کردن قواعد استدلال و بازی های زبانی است.

بازیکنان که می دانند نظراتشان پخش می شود و دیگران در باره آنها قضاوت خواهند کرد، تلاش دارند تا در اظهار نظرها و پیش بینی های پیش از ورود به خانه میزبان و نیز در اظهار نظرهای بعد از صرف غذا، بیشتر بر نکات منفی تاکید کنند تا بهانه ای برای نمره پایین پیدا کنند. و نیز اینکه در هنگام نمره دادن دلایلی می آورند که هنگام اظهار نظر در باره غذا آن اظهار نظر را نکرده بودند. بعید است که کسی که علت نمره پایین را وجود مزه فلز در برنج می گوید، در هنگام خوردن (یا بلافاصله پس از آن) یادش نباشد، ولی این مساله را بیان نمی کند، ولی وقتی نمره می دهد، آن را علت اصلی می داند. یا توضیح دادن های در هنگام نمره دادن، نشان می دهد که علت ها از غذا و طعم و پخت آن، به عوامل کاملا حاشیه ای تغییر پیدا کرده و نیز استدلال ها پیچیده تر شده و با ابهام بیشتر و با مبانی متفاوتی بیان می شود.

ایرانی ها یک اَبَر-سنت دارند که همه جا آن را تکرار می کنند، فرقی نمی کند در لندن باشند یا در تهران، شبکه یک باشد یا من و تو یک. خودمداری و فقط به منافع آنی خود فکر کردن و پرهیز از منافع درازمدت فردی، مهمترین خصیصه منفی ای است که در ایرانی ها دیده می شود. بازیکنان لندن نشین «بفرمایید شام» نیز خودمدارند، فقط اندکی شیک تر هستند و از استدلال هایی پیچیده تر استفاده می کنند.

در هر حال، این برنامه با این ساختار، به شدت نشانگر «خودمداری مدرن ایرانیان» است و بعید است بتواند ادامه پیدا کند. بخشی از خلقیات منفی ما پنهانکاری است و ظاهر الصلاح بودن. در این برنامه، این ظاهر شایسته به کنار می رود و کسی هم آن را نقد نمی کند.