رسانه بايد پاسدار هويت ملي باشد
منتشر شده در شماره 46 همشهری ماه
تاريخ : بيستم و پنجم خرداد 1389 ساعت 15:09   کد : 362

جوادی یگانه، محمدرضا (1389) «رسانه باید پاسدار هویت ملی باشد» همشهری ماه. شماره 46. خرداد 1389. صص 94-95.

رسانه باید پاسدار هویت ملی باشد

وقتی می خواهیم درباره چگونگی ملی بودن رسانه صحبت کنیم، مرادمان رسانه ای است که نه محلی است و نه خصوصی. به این معنا که چنین رسانه ای، از سویی منافع خصوصی را پوشش نمی دهد و از سوی دیگر، دربرگیرنده مصالح پایین تر از مصالح ملت نیست. در واقع می توان به دو تعبیر روسویی «اراده عام» و «اراده اشخاص» اشاره کرد. به تعبیر ژان ژاک روسو، اراده عام، چیزی است که جامعه باید به آن تن داده وانجامش دهد.مثلا، ممکن است در زمان جنگ، بیشتر مردم نخواسته باشند که به جنگ بروند، اما در چنین شرایطی، مصلحت جامعه ایجاب کند که کشور جنگ را بپذیرد. بنابراین، آنچه ملی است، لزومی ندارند که برآیند و میانگین نظر شخصی افراد باشد. از اینجاست که می توانیم بگوییم، رسانه ای که در سطح ملی فعالیت می کند، نباید لزوما، نماینده همه اشخاص جامعه و منافع آنها باشد.

در حکومت های مدرن، عموما مجالس نمایندگان، برآیند اراده اشخاص و آحاد جامعه است و دولت، نهادی است که «اراده عام» را نمایندگی می کند. این موضوع را می توان به رسانه ها نیز تعمیم داد. ممکن است برخی افراد جامعه، تمایلات عامه پسندانه و سخیف داشته باشند، اما آیا رسانه ملی نیز به همین دلیل باید تریبون ترویج چنین تمایلاتی باشد؟ خیر. رسانه ملی، رسانه ای است که وظیفه دارد آنچه به نفع مردم است، را نمایندگی کند.

به همین دلیل است که بسیاری از رسانه هایی که در سطح ملی فعالیت می کنند، نمی گذارند رسانه، محل بیان همه نظرهای موجود در جامعه باشد. به عنوان مثال، در سریال های امریکایی که اتفاقا در چند سال اخیر مورد توجه ایرانی ها نیز قرار گرفته است، تفاوت آشکاری با سینمای هالیوود شاهدیم. در این سریال ها، معمولا همه شخصیت ها، نرمال هستند و از سکس و خشونت (به عنوان دو مشخصه سینمای هالیوود) خبری نیست. در واقع جامعه هنگامی که می خواهد آوانگارد باشد، حرف های جدید بزند یا تجربه های خاصی داشته باشد، به سراغ سینما می رود و البته محدودیت های نمایش برای گروه های سنی و اجتماعی هم اعمال می شود. اما هنگامی که صحبت از نمایش ملی یک سریال است، قواعد و قوانینی پای به میدان می گذارند، که لزوما نظر همه افراد نیستند و بسیاری از مصالح عمومی جامعه را نیز در نظر می گیرند. همچنین نظارت بر آن سریال ها، زیر نظر کمیسیونی ملی است که مراقب همه گفتارها و رفتارهای پخش شده است.

مثال دیگر، تردیدهای زمان جنگ است. ممکن است یکی از کسانی که باید برای دفاع از کشور به خط مقدم اعزام شود، در «راه آهن اندیمشک» بترسد و به فکر انواع تنعمات تهران بیفتند. ترس طبیعی است و به همین دلیل است که شجاعت یک فضیلت است، اما آیا باید اجازه داد این تردیدها و لغزش ها به عنوان واقعیت «ادبیات دفاع مقدس» مطرح شود و حتی جایزه بگیرد و در در سطح ملی منتشر شود؟ به طور قطع، چنین کاری در شرایط جنگی (و در هیچ وقت)، به صلاح جامعه نیست.

از اینجاست که می توانیم، دقیق تر به موضوع رسانه و ملیت بیندیشیم. زبان، همیشه یکی از بحث های اصلی در این باب بوده است. اینکه آیا باید در رسانه ای که برای عموم منتشر می شود، به زبان کوچه و بازار سخن بگوییم یا باید همیشه به زبان معیار پایبند باشیم؟ معیار ما برای قضاوت درباره چنین مصداق هایی، حفظ وحدت ملی است. رسانه ملی باید در مقابل هویت های فروملی و فراملی، از هویت ملی دفاع کند و به آن پایبند باشد. در هر کشوری، خرده فرهنگ هایی (ملی، محلی و صنفی و مذهبی) وجود دارد که هر کدام برای خود دغدغه هایی دارند، اما رسانه ملی باید هویت ملی را پررنگ کند. در واقع، هنگامی که لازم است در مقابل «دیگران» (که ملیت ما را ندارند)، خود را نشان دهیم، باید با همه عواملی که هویت ما را تشکیل می دهند، بروز و ظهور داشته باشیم. در امریکا، با افزایش مهاجرت و احتمال تغییر کلی هویت، روی چهار عامل زبان انگلیسی، سفید پوستی، مسیحیت و فرهنگ آنگلوساکسون، به عنوان مشخصه های هویت آمریکایی تاکید مجدد شد.

البته، موقعیت هایی نیز وجود دارد که در آن، هویت ملی فعال نیست، چون هویت ملی در معرض پاسخ نیست. موقعیت های محلی و فروملی فراوانی وجود دارد که لازم نیست حتما، تمامی عواملی که در سطح ملی به آن پایبند هستیم، را مد نظر داشته باشیم. افراد می توانند در خانه خود و در محلی که زندگی می کنند، به زبان محلی سخن بگویند و پایبند به فرهنگ بومی شان باشند. می توانند پوشش، آداب و رسوم و غذاهای محلی خود را داشته باشند. اینجا دیگر، ما با «دیگران» رو در رو نیستیم که بخواهیم هویت خود را ثابت کنیم و وجوه تمایزمان را اظهار کنیم.

ایران اساسا برای تعریف هویت ملی خود، مشکل زیادی ندارد، زیرا ایران، قرن هاست که وجود دارد و ساکنان آن، در طول قرن ها، با آن خو گرفته اند. اما مثلا این موضوع در امریکا، سخت تر تعریف می شود. جامعه ای که همه ساکنان آن را مهاجران دیگر قاره ها تشکیل دهند، نیاز دارد فکر جدی ای در این باره بکند. این هویت بخشی در میان امریکایی ها، با مجموعه ای عوامل در سطح ملی به وجود آمده است. در ایران نیز بخشی از هویت ملی با زبان فارسی اظهار می شود. اما به این معنا نیست که چون اخبار سراسری و رسمی، به زبان فارسی گفته می شود، هیچ گاه اجازه ندهیم اخبار محلی یا سریال هایی که در سطح محلی پخش می شوند نیز، به زبان محلی پخش شوند. افراط در یکسان سازی، خطرناک است. ما باید در این حوزه تلاش کنیم، وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت، سرلوحه تصمیم گیری ها و سیاست گذاری هایمان باشد. به این معنا که نقش هر هویت محلی را از هویت ملی تفکیک کنیم و هر کدام را در جایگاه مناسب خود، طرح کنیم.

واقعیت این است که هر ملتی، هسته ای دارد که در آن جای چون و چرا نیست. ما متاسفانه، این صحبت مرحوم مدرس را که می گوید: «سیاست ما عین دیانت ماست»، کامل نمی خوانیم. پیش از این جمله، او تاکید می کند اگر هر دشمنی به خاک ایران تجاوز کند رو در رویش می ایستیم و ابتدا بی هیچ سوالی او را می کشیم، بعد که مرد اگر مسلمان بود، با آداب اسلامی او را دفن می کنیم، وگرنه بدون مراسم دینی او را به خاک می سپاریم. در این روزگار، یکی از جدی ترین مسائلی که در چالش با جهانی شدن است، زبان فارسی است. ما باید در مقابل همه زبان هایی که زبان رسمی مان را با مخاطره رو به رو کرده اند، بایستیم و از زبان فارسی حراست کنیم.

توجه به عناصر هویت بخش در سطح ملی، اصلی ترین وظیفه ای است که رسانه های ملی بر عهده دارند. البته در این میان آفتی وجود دارد که باید به آن نیز توجه کرد. مرکزسالاری، به عنوان یکی از مشخصات فرهنگی در ایران در سده اخیر و به ویژه در دو دهه پایانی حکومت پهلوی، آفتی جدی است که نباید دچار آن شویم. سیاست تهران گرایی در حالی مورد توجه قرار گرفت، که تهرانی ها نیز خرده فرهنگ بودند و لهجه شان، یکی از انواع گویش های زبان فارسی بود. اما می بینیم این سیطره وجود دارد و مرکز سالاری را تقویت کرده است. همه ابعاد زندگی تهرانی ها (یا شمال شهری ها)، هویت ملی را تشکیل نمی دهد. مثلا سر میز غذا خوردن یا کت و شلوار پوشیدن، جزئی از هویت ملی نیست.

عناصر اصلی هویت ملی چه چیزهایی هستند. به عقیده من، روح اصلی ایرانی بودن (در ایران پس از انقلاب) چند چیز است: شیعه، زبان فارسی، حاکمیت جمهوری اسلامی و آنچه که به عنوان مرزهای ایران شناخته می شود . این موارد قابل مناقشه و تشکیک و تضعیف نیستند. این به این معنا نیست که همه ایران شیعه هستند یا باید شیعه شوند، اما عنصر شیعی عنصر مشخصه جامعه ایران است و هر چیزی که با روح شیعی در تعارض باشد (نه اینکه با آن تفاوت داشته باشد)، قابل طرح و بروز در جامعه ایران نیست.

بنابراین تعریف، جای بسیاری از موارد دیگر باز می شود و به راحتی می توانیم آنها بپذیریم. طبق این تعریف، لباس، دیگر جزوی از ایرانی بودن ما نیست. ما نباید نگران باشیم که انواع آداب محلی، اجتماعات محلی، محلات قومی در شهرهای بزرگ، غذاهای محلی یا لباس های اقوام گوناگون، هویت و انسجام ملی ما را از بین ببرد.

در اینکه چه عواملی، هویت ایرانی را تشکیل می دهند، می توان تامل بیشتری کرد، اما موضوع مهم، توجه رسانه ای است که در سطح ملی فعالیت می کند، به این عناصر و مراعات دقیق آنها است. رسانه ای که قرار نیست منافع شخصی یا مطالباتی را مورد توجه قرار دهد که پایین تر از سطح مطالبات ملی است، باید متوجه هژمونی فرهنگ اقلیت نخبه باشد. به تعبیر ایان انگ، اساسا فرهنگ عامه همیشه با دو چالش اساسی روبرو بوده است، یکی نخبگان حکومتی و دیگری روشنفکران. این دو گروه همیشه در مقابل فرهنگ عامه ایستاده اند و البته در کشورهای جهان سوم، فرهنگ عامه با فرهنگ های وارداتی نیز در تقابل است. مثلا شبکه تلویزیونی فارسی وان، به عنوان نماینده فرهنگ سطحی و سخیف جهانی، در تقابل با فرهنگ ما قرار گرفته است. البته اقبال به فارسی وان نوظهور نیست. بسیاری از مخاطبان فارسی وان، همان هایی هستند که تا پیش از این، بیننده پر و پا قرص فیلم های هندی یا فیلمفارسی بوده اند. به همین دلیل است که ما باید فرهنگ ملی را جدی بگیریم و تلاش کنیم از گذشته ها، تجربه کسب کنیم. یکی از نقاط قوت کورش، این است که شاهنشاه بوده، به این معنا که فقط، شاه حاکمان اقوام و گروه های کوچک تر (شاه شاهان) بوده و بر خود مردم حکومت نمی کرده است. البته این به معنای توصیه مدل ایالتی برای ایران نیست. در دوران حاضر، این اقدام به معنای مقدمه تجزیه ایران است. در آن زمان که مدل حکومت در ایران، ایالتی بوده،ایران یک امپراتوری بوده است. و امروز تمام تلاش جامعه ایرانی، بازسازی گذشته افتخارآمیز ایران دوره پیش و پس از اسلام بوده است. دوره ای که تا زمان صفویه ادامه داشته است.