منو سایت
تاريخ:اول ارديبهشت 1395 ساعت 22:33   |   کد : 7752
آیا حاجی بابای جیمز موریه معرف شخصیت ملی ایرانیان است؟
آیا حاجی بابای جیمز موریه معرف شخصیت ملی ایرانیان است؟
 
 چکیده مقاله ارائه شده به همایش خویش کاوی ایرانیان در دوران مدرن. انجمن جامعه شناسی ایران و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات. 31 فروردین 1395 

چکیده مقالات همایش را در سایت پژوهشگاه (اینجا) ببیند. 
خبر مقاله ارائه شده را در سایت پژوهشگاه (اینجا)، شفقنا (اینجا)، ایلنا (اینجا)، خبرگزاری مهر (اینجا) ببینید. 


آیا حاجی بابای جیمز موریه معرف شخصیت ملی ایرانیان است؟

 

از سال 1824 که جیمز موریه  منشی و کاردار انگلیس در ایران، کتاب «حاجی بابای اصفهانی» را نوشت، حاجی بابا به عنوان نماینده شخصیت ایرانی شناخته شد. سیاحانی که پس از آن به ایران آمدند، در همه جا نشان از حاجی بابا یافتند (برای نمونه دوبد ، فرد ریچاردز ، سکویل-وست)، همچنین برخی دیگر (از جمله گوبینو در داستان های آسیایی) تلاش کردند تا داستانی مانند حاجی بابا بنویسند. نگاهی به محتویات کتاب موریه نشان می دهد که این شخصیت مرکزی (و آنچه در پیرامون او رخ می دهد) تماما نشان دهنده جهالت و شرارت حاجی بابا است و نگاه موریه به ایرانیان، در میان تمام سیاحان و کارگزارانی که به ایران سفر کرده اند، یکی از منفی ترین نگاه ها است و جز معدودی صاحب منصب روس، دیگر نمی توان نظیری برای آن یافت.

اما این داستان سراپا نقد (وحتی توهین) به ایران و ایرانی، از همان ابتدای انتشار نزد ایرانیان با استقبال زیاد روبرو شد، تا آنجا که برخی موریه را فقط یک مترجم دانستند که نوشته یک ایرانی را به نام خود منتشر کرده است. و مهمتر اینکه ایرانیان در دوره های بعد که به نقد خویش و بررسی شخصیت و خلقیات ایرانی  پرداختند،  این کتاب را به عنوان یک متن مهم پذیرفتند و آن را به عنوان توهین تلقی نکردند. صاحبنظران ایرانی، مانند یک کتاب ادبی برجسته، انواع تحقیقات در باره اینکه اولین مترجم کتاب کیست صورت گرفته و انواع صنایع ادبی بکار رفته در آن، را بررسی کردند.  و جالب اینکه حاجی بابا توسط ادیبان برجسته ای چون جمالزاده و مدرس صادقی تصحیح شده است. وجود جمالزاده در میان مصححین از این نظر اهمیت دارد که  وی نویسنده یکی از مهمترین متون خودانتقادی ایرانیان است.

چرا ایرانیان، از این کتاب توهین آمیز نرنجیده اند و آن را به خود نگرفته اند. نظر ما این است که این کتاب، از نظر جامعه ایران، نقد جامعه ایران نیست، بلکه نقد سیاسیون و حاکمان جامعه ایران است و لذا بجای رنجش از آن، از آن استقبال هم کرده اند. از این رو، می توان حاجی بابا را نماد درخشان کارگزاران دولت ایران در دوره قاجاریه (بویژه میرزا ابوالحسن خان شیرازی، ملقب به ایلچی) دانست. در سطح دیگری، می توان این کتاب را معرف رفتارهای همه ایرانیان در حوزه های اقتصادی و سیاسی، یا گزلشافتی دانست.

ایلچی، اولین وزیرخارجه ایران، گنجینه ای از انواع مفاسد بوده است و سی و پنج سال از انگلستان رشوه می گرفته است. معاشرت مداوم موریه با ایلچی در سفر از ایران به انگلستان، اقامت در انگلستان و بازگشت به ایران از طریق ینگه دنیا و هند، تصویری جاندار از سیاسیون ایرانی در موریه ایجاد کرده است. مشابه این تصویر را هم صادق هدایت در «حاجی آقا» زنده کرده است با نامی بسیار شبیه به حاجی بابا. حاجی بابای موریه و حاجی آقای هدایت، ترکیب سیاستمدار-تاجری است که در هر دو، دستش آلوده است؛ و این صنف است که مورد طعن جامعه ایرانی بوده است.

در این مقاله، تلاش می شود تا این دو فرضیه (بویژه فرضیه اوا) با توجه به متن دو سفرنامه جیمز موریه به ایران (1812 و 1819)، و دو داستان «حاجی بابای اصفهانی» (1824) و «حاجی بابا در لندن» (1828) نوشته موریه، و با مقایسه با دو سفرنامه ای که میرزا ابوالحسن خان ایلچی از سفر به انگلیس و روسیه (حیرت نامه، 1224 قمری؛ دلیل السفرا، 1228 قمری) نوشته است، بررسی شود.

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان