منو سایت
تاريخ:بيستم ارديبهشت 1386 ساعت 18:28   |   کد : 90
مصاحبه
آمار نشر کتاب به معني تعالي فرهنگي نيست
مصاحبه با روزنامه قدس - ما در واقع نمايشگاه كتاب نداريم، نوعي جشن كتاب داريم؛ هدف، حضور و ديدن است ...

برای دیدن اصل مصاحبه به اینجا مراجعه کنید.

روزنامه قدس - پنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶ - صفحه ۱۴
اشاره:
قطعا ممكن است خيلي ها تاكنون نام شهر «بوگوتا » را نشنيده باشند. اين شهر در كشور كلمبيا واقع است و چندي پيش و طبق آخرين تصميمگيريها ازسوي كميته انتخاب پايتخت جهاني كتاب، عنوان پايتخت جهاني كتاب را در سال2007به دست آورد و واجد شرايط لازم براي احراز عنوان پايتخت جهاني كتاب شد.اين كميته متشكل از نمايندگاني از مؤسسات بينالمللي در حوزه چاپ و نشر كتاب همانند اتحاديه بينالمللي ناشران، اتحاديه بين المللي كتابفروشان، فدراسيون بين المللي متشكل از انجمنها و موسسات كتابخانهاي (ايفلا) و نماينده ويژه يونسكو است كه هر سال طبق ضوابط معيني به بررسي درخواستها و شرايط كشورهاي شركتكننده براي انتخاب بهترين شهر به عنوان پايتخت جهاني كتاب ميپردازد. علاوه بر بوگوتا كشورهاي ديگر همانند هلند، پرتقال، ايرلند، آرژانتين و استراليا نيز داوطلب شركت در اين مسابقه شده بودند. قطعاً چنين گزينشي در شرايطي كه نام ايران و ايران زمين با بزرگان بسياري در عالم فرهنگ و ادب همراه است ميتواند به شهري از شهرهاي ايران اختصاص يابد؛ رخدادهايي از جنس نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران با همه حرف و حديثهاي آن ميتواند نشانههاي فرهنگ و فرهنگ دوستي ايرانيان را نيز در اذهان جهانيان زنده كند. بسياري معتقدند پس از برپايي بيست دوره برپايي اين نمايشگاه، امروز وقت آن رسيده تا بيش از گذشته معيارهاي كيفي خود را در آن دخيل كنيم. به نظر ميرسد با اتمام نمايشگاه بينالمللي تهران امروز صحبت كردن از بايدها و نبايدهاي آن بيش از ديروز بتواند ما را در اتخاذ راهي براي برپايي بيست و يكمين دوره آن كمك كند. گفت و گوي ما با دكتر جوادي يگانه در اين خصوص نيز با همين بهانه انجام گرفته است. اين گفت و گو را تقديمتان ميكنيم:
* آقاي دكتر خيلي ها معتقدند آنچه در ايران تحت عنوان نمايشگاه كتاب برگزار شد و قبلاً هم شاهد آن بودهايم، عملاً فروشگاه كتاب است تا نمايشگاه و در اينجا بيشتر گردش مالي است كه اهميت پيدا كرده است، شما چطور فكر ميكنيد؟
** نمايشگاه كتاب كاركردهاي متفاوتي دارد و البته ميتواند كاركردهاي مالي هم داشته باشد، ما هر سال در حدود بيش از50هزار كتاب در ايران منتشر ميكنيم، اما فروش كتاب در نمايشگاه تا اين حد نيست. من نميدانم چقدر كتاب در نمايشگاه به فروش ميرسد، ولي اين قدر كتاب نميفروشيم كه بگوييم بودجه صرف شده براي آن مجدداً برميگردد. ما در واقع نمايشگاه كتاب نداريم، نوعي جشن كتاب داريم؛ هدف، حضور و ديدن است البته وقتي در نمايشگاه با تعداد زيادي كتاب روبرو هستيم، خريدن دشوارتر هم ميشود .
* اين كتابها چقدر قابليت عرضه در نمايشگاههاي خارجي را دارد؟
** آمار نشر كتاب در ايران بيش از اندازه زياد است،اما لزوما اين مسأله به معناي تعالي فرهنگي و پويايي فرهنگي نيست، دولت از ناشر دولتي و غير دولتي حمايت ميكند و همين حمايت باعث ميشود كتابهاي چاپ شده كتابهاي عميقي نباشد . در خصوص كپي رايت همين نگاه را داريم. ما امروز تا دلتان بخواهد كتاب چاپ و ترجمه ميكنيم و چون كپي رايت هم نداريم،هر كسي ميتواند كتابي را انتخاب و ترجمه كند. به اعتقاد من ترجمه بيش از اندازه كتاب، به بهبود وضعيت ترجمه در ايران منجر نشده است . ما در دورههايي كه نهضت ترجمه داشتهايم، كتابهاي بهتري چاپ مي كردهايم،امروز هر كسي بدون منطق و نگاه عميق و با تسلط اندكي شروع به ترجمه ميكند. در ايران دوره هايي را سراغ داريم كه كتابها را خيلي عميق تر انتخاب ميكرديم .در عرصه كتاب حمايتها بايد خيلي منظمو عميقتر باشد. من همين مسأله را با عكاسي با دوربين ديجيتال و عكاسي با دوربين معمولي مقايسه ميكنم. وقتي شما با دوربين ديجيتال عكاسي ميكنيد، چون ميدانيد هر اندازه بخواهيد ميتوانيد عكس بگيريد، بدون توجه عكس ميگيريد، اما وقتي تعداد فيلمهاي شما محدود است، محدودتر انتخاب ميكنيد. اين وضعيت در خصوص كتاب هم صدق ميكند، يعني چون ما امروز دستمان باز است و حمايتهاي دولتي را داريم، بنابراين هر كتابي را چاپ ميكنيم. موازي كاري در عرصههاي مختلف علوم اجتماعي، ادبيات، كتاب كودك، انواع مختلف دايرةالمعارفها و... بيش از اندازه است، چون از آن حمايت ميشود. ببينيد؛ حمايت از فرهنگ خوب است، اما اگر اين حمايت منظم نباشد، بيش از اندازه دچار مشكل ميشويم. مشكلي كه امروز در حيطه ادبيات وجود دارد و باعث شده است كه ما حرفي براي گفتن نداشته باشيم، اين است كه قدري سادهتر و بدون زحمت و سطحيتر و بدون دقت كمتر حرف ميزنيم، به همين دليل استنباط من اين است كه ما در عرصه ادبيات و ادب و هنر بايد قدري دقت بيشتري داشته باشيم. مشكل اساسي در حوزه فرهنگ و ادبيات ايران و اينكه چرا جهاني نميشود، در پايين بودن سطح ادبيات ماست ؛ يعني سطح دغدغهها در عرصه جهاني فراتر از ماست. در آنجا نويسندگان عميقتر مينويسند، اما ادبيات ما ساده است و چند بعدي نيست.
* پس با وجود اين موافقيد كه نشر حرفهاي ما با صدور مجوزهاي بيرويه صدمه ديده است؟
ما از قبل حرفي را در فرهنگ خود داشتهايم و آن اينكه هر كسي صلاحيت نوشتن ندارد؛ اين مسأله به معناي مميزي نيست، بلكه به معناي اين است كه افراد قبل از اين كه شروع به نوشتن كنند، صلاحيتهايي را براي خود در نظر بگيرند. امروز در جامعه خود با نشرهاي جديدتر و ارزانتر مواجهيم؛ با400-500هزار تومان هم ميتوان كتاب منتشر كرد، من معتقد نيستم كه اين همه چاپ كتاب، سطح فرهنگ ما را بالا برده است، اين وضعيت را با دهههايي كه پوياتر از امروز بوديم مقايسه ميكنم؛ قطعاً در دهه60در عرصه شعر و در دهه40و50از حيث داستان تواناتر از امروز بودهايم؛ بنابراين شايد نوع اين حمايتها ، حمايتهاي خوبي نباشد ، اين كه براي داستان نوشتن پول پرداخت ميكنيم، حمايت معقولي نيست و افرادي كه با اين شكل حمايتها رشد ميكنند، افراد نخبه و برجستهاي نيستند .
* مشكلي كه ما داريم تعداد زياد ناشراني است كه توليدات كيفي قابل توجه ندارند .بيش از4هزار ناشري كه عملا توليدات كيفي آنها درهمين حدي است كه در بازارشاهد آن هستيم. اين تعداد اصلاً كمكي هم به بهبود صنعت نشر ما ميكند؟
** بله شما در همين نمايشگاه بيستم ببينيد چقدر ديوان حافظ و كتابهايي كه ميتوان بدون حق كپي رايت و حقوق مؤلف آنها را چاپ كرد، چاپ و منتشر شده است. وقتي شما اين گزيدهكاري و گزيدهگويي در صنعت نشر را نداريد و تمام هم و غم خود را براي چاپ و منتشر كردن كتاب بيشتر گذاشتهايد و افتخار ميكنيد كه آمار چاپ كتابهايتان بالاست، در صورتي كه مصرف و خوانش آثار محصولات فرهنگي كشور چندان بالا نيست، نميتوانيد كار عميقي را شاهد باشيد. ما ميگوييم تيراژ كتابهايمان بالاست؛ اما تيراژ چه كتابهايي ؟ كتاب در مورد جن، در مورد آشپزي، فال بيني و طالع بيني و...! اينها كتابهايي نيست كه فرهنگ جامعه را افزايش دهد . لذا آمار چاپ كتابهاي مفيد خيلي پايين است و در ضمن خيلي از كتابها به چاپ دوم نميرسد و به خوبي عرضه نميشود و وقتي شما به نمايشگاه ميرويد از ديدن اين همه كتاب خسته ميشويد .در حالي كه ميتوان قدري گزينشيتر عمل كرد و كتابهاي عامهپسند و بازاري را از اين طيف كتابها جدا كرد . آن وقت سره از ناسره در ادبيات ما شناخته ميشود. گاهي اوقات خيلي از كتابهايي كه نوشته ميشود از سطح پاياننامه فوق ليسانس هم پايينتر است. اما متأسفانه هيچ معيار آكادميكي وجود ندارد، نشر كتاب راحتتر و داوري آن سادهتر است و هر كسي ميتواند كتاب چاپ كند و در واقع توليد كتاب معيار توليد علم نيست ، در صورتي كه يك مقاله معيار توليد علم است، چون قدري داوري ميشود و نگاهي عميقتر و جديتر به آن صورت ميگيرد. اين نگاه به ادبيات و فرهنگ در جامعه ما لطمه وارد ميكند. بايد محدوديت ايجاد كرد و اين محدوديت چنانكه قبلاً هم اشاره كردم، به معناي سانسور نيست. بايد نوع و سبك داوريها و حمايتها عوض شود تا افراد با زحمت بيشتري بتوانند كتاب را منتشر كنند و نشر كتاب از اين سادگي كه به اطناب و كثرت منجر ميشود دور گردد.
* با وجود اين، فكر ميكنيد چاپ كتاب در چه دورهاي كيفيتر بوده است؟
** مجموعه اي از ادبيات جهان در دهه30و40كه از مؤسسه كتابهاي جيبي چاپ مي شد، مؤثرتر از امروز بود. امروز در حوزه ادبيات، مترجمان زيادي را سراغ داريم، اما من هميشه براي انتخاب كتابهاي ترجمه شده دست و دلم ميلرزد و ترجيح ميدهم انتخاب اولم ترجمههاي مترجمان سختكوش عميق و جدي جامعه باشد. اين همه كتابي كه منتشر ميشود معلوم نيست چقدر عميق است. در اين دورهها با وجود اينكه كتابهاي كمتري ترجمه ميشد، منظمتر و هدايت شدهتر از امروز بود.
* غالب نمايشگاههاي خارجي ما توسط بخش خصوصي اداره مي شود، در صورتي كه در كشور ما متولي تمام امور نمايشگاهي از ابتدا تا انتها، دولت است.اين تصدي گري توسط دولت مانعي براي رقابت ميان ناشران براي كيفي كردن توليداتشان نيست؟
** ما به مطبوعات خود و حتي به سينما با آنكه هنر گراني محسوب ميشود اعتماد بيشتري داريم اما در مورد كتاب اين گونه نيست و شاهد مميزيهاي قبل از چاپ كتاب هستيم. كتاب يك كل و مجموعه است . وقتي مجموعهاي نوشته و چاپ ميشود، ديگر تمام شده است. بنابراين من معتقدم نوع نگاهي كه دستگاههاي متولي فرهنگ به كتاب دارند، نگاهي از روي اعتماد نيست و تا زماني كه اين اعتماد به صنعت نشر وجود نداشته باشد، بحث از واگذاري نشر و نمايشگاه كتاب به بخش خصوصي جزو فرعيات است. ما در سينما جشن خانه سينما را داريم و در آنجا اعتماد بيشتر است و داوران بيشتري بر كارها نظارت ميكنند در صورتي كه در مورد كتاب اين گونه نيست، لذا بايد اول اين نگاه و اعتماد در مورد كتاب ايجاد شود تا افرادي كه در حيطه ادبيات هستند نيز بتوانند كار كنند.
* چه ملاكهايي باعث ميشود نمايشگاههايي را كه در كشور برگزار ميشود موفق بدانيم؟
** يك معيار جدي نمايشگاه من چندان معتقد نيستم، با وجود اين معيار نمايشگاه كتاب در ايران ناموفق است اين است كه افراد نگران و چشم انتظار باشند كه نمايشگاه كتاب چه زماني برپا ميشود، نمايشگاه بايد مخاطب جدي داشته باشد. امروز يكي از بهترين مكانها براي خريد كتاب، نمايشگاه است. همين مسأله، معيار موفق بودن نمايشگاه كتاب است و وقتي در جامعه اين همه افراد بازديد مي كنند، بازديدكنندگاني كه اهل كتاب هستند نشانه موفقيت است البته ميتوان براي عرصه فرهنگ و مشخصاً براي نمايشگاه اهداف كمي نيز قايل بود، اين كه چقدر كتاب خريداري ميشود و چقدر از آنها قابل تفكيك است؛ يعني چقدر از آنها آموزشي است و چه تعداد از آنها كتابهاي غير آموزشي است. ميتوان تعاريف عملياتي كيفي و داراي شاخص براي آنها داشت. من معتقد نيستم نمايشگاه امسال ناموفق بوده است، گرچه برخورد وزارت ارشاد با ناشران بويژه در مورد جدايي دو بخش داخلي و خارجي نمايشگاه برخورد خوبي نبود و بيشتر برخوردي از بالا بود. كاش قدري همدلانهتر با ناشران داخلي صحبت ميشد. نمايشگاه ايرادهايي دارد، اما فرق چنداني با مكان سابق ندارد، ضمن اينكه كتابها مجتمعتر از محل سابق هستند، البته بسياري از كتابهايي كه موجود است كتابهاي خوبي نيست، اينها مشكل ادبيات جامعه ماست، اما من نمايشگاه را در مجموع موفق ميدانم، اگر10درصد اين تعداد مخاطب اهل كتاب باشند، بسيار خوب است.
* پس در مجموع استنباط شما از نمايشگاه بيستم مثبت است؟
** ببينيد، ميخواهم بگويم، اين نگاه در عرصه ادبيات قطعاً نگاه از بالاست كه چندان پسنديده نيست؛ شما وقتي با بخشي از جامعه كه اهل ادب و هنرهستند، برخوردهاي خشن داريد و ميگوييد هميني كه هست ، ميخواهيد بياييد، ميخواهيد نياييد، برخورد مناسبي نيست. من معتقدم وزارت ارشاد بايد از اين مسأله درس بگيرد مراعات كند و در موضع گيريهاي اوليهاش تأمل بيشتري نمايد، مصلحت نيست، اين گونه با ناشران صحبت كنيم. اينها دغدغه دارند و اين دغدغهها، دغدغههاي جدي است. ميخواهم بگويم تجربه شروع نمايشگاه، تجربه خوب و موفقي نبود و گلايههاي فراواني با خود داشت. مراقب باشيم ديگر اين اشتباهها را تكرار نكنيم. حرف جدي اين است كه بخش فرهنگ، هنر و كتاب مستلزم حمايت است ، يك بخش از اين حمايت اين گونه است كه وقتي ناشران خارجي به نمايشگاه ميآيند، ناشران داخلي را محروم نكنيم .نمايشگاه كتاب درگير آسيبهاي سياسي شده است كه چندان به صلاح فرهنگ نيست.
* جواد صبوحي

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان