منو سایت
تاريخ:يازدهم تير 1391 ساعت 02:17   |   کد : 474
جامعه شناسي خواندن
از روزنامه ها تا پيامک؛ همه رسانه ها در کتابخواني نقش دارند
مصاحبه با ماهنامه مدیریت ارتباطات

«از روزنامه ها تا پیامک؛ همه رسانه ها در کتابخوانی نقش دارند: گفتگو در مورد استفاده «رسانه خاموش» از سایر رسانه ها» مصاحبه با ماهنامه مدیریت ارتباطات. شماره 26. تیر 1391. صص 67-68.

از روزنامه ها تا پیامک؛ همه رسانه ها در کتابخوانی نقش دارند

گفتگو در مورد استفاده «رسانه خاموش» از سایر رسانه ها


محمدرضا جوادی يگانه متولد 1348، تهران دانشيار گروه جامعه شناسي، دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران است. حوزه تخصصی وی جامعه شناسی ادبیات و جامعه شناسی تاریخی است. دکتر جوادی یگانه در سال های گذشته، علاوه بر تدریس در دانشگاه فعالیت هایی هم چون مدير
دفتر پژوهش هاي راديو، سردبير مجله راديو، دبیر همایش دین و رسانه، رییس کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و... را در کارنامه کاری خود داشته است. او همچنین در پروژه کتابخانه دیجیتال شهر تهران که توسط شهرداری تهران و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اجرا می شود، مشارکت دارد. به سراغ این جامعه شناس رفتیم تا این بار از زاویه جامعه شناسی به پدیده کتاب و چگونگی مطرح شدنش در جامعه به عنوان یک رسانه و از دریچه رسانه های دیگر نگاهی داشته باشیم.

کتاب به عنوان یک رسانه تا چه اندازه نیاز به رسانه های دیگر برای معرفی شدن دارد؟ و چرا نمی تواند مانند سایر رسانه ها هم چون مطبوعات در شبکه ها مردمی خود را معرفی کرده و راهی برای خود بیابد؟

برخی از کتاب به عنوان يك رسانه خاموش ياد می کنند، انواع کتاب ها (بجز قلیلی مانند کتاب های درسی)، کمتر می توانند خود را به تنهايی معرفی كنند، چرا که مخاطب از روی جلد يك كتاب و حتی محتویات مقدمه و فهرست، كمتر می تواند به محتوای اصلی پی ببرد. برای درک یک شعر یا رمان یا یک کتاب فلسفی، باید کل کتاب را خواند، و خواندن مطالب حاشیه ای در باره كتاب، نمی تواند به فهم كتاب كمك می كند، لذا می توان از رسانه های دیگر برای تکمیل این نقیصه یا ویژگی کتاب استفاده کرد و «در پیرامون کتاب» (نه خود کتاب) اطلاعات اضافه ارائه کرد. برای نمونه اگر مخاطب ما به دنبال کتابی درباره «فلسفه هگل» باشد، قاعدتا اطلاعات اضافی مانند کلید واژه ها، جستجوی کتابخانه ای و نقد های دیگران می تواند وی را راهنمایی کند به اینکه کدام کتاب ها درباره هگل بهتر است و فرضا کدام ترجمه از «پدیدارشناسی روح» مناسب تر است. بنابراین رسانه های دیگر هم در زمینه اطلاع رسانی کتاب و هم در زمینه نقد کتاب می توانند به ما کمک کنند.

در این مسیر، مهمترين كمكی كه رسانه های دیگر می توانند به كتاب و كتابخوانی داشته باشند، اين است كه خواننده را به صفحه اول كتاب راهنمايی كنند، از صفحه نخست کتاب به بعد دیگر با خود مخاطب است، از همین روست که از کتاب به عنوان یک رسانه گرم یاد می کنند، این نقش، نقش بسیار مهمی است.

یک تصور نادرست در عالم نویسندگان و ناشران وجود دارد که فکر می کنیم اگر کتاب خیلی خوبی نوشته و منتشر شد، بالاخره مخاطب، آن کتاب را خواهد یافت. در صورتیکه اینگونه نیست. مخاطب ممکن است اگر به کتاب دسترسی نداشته باشد، جستجوی کتاب را رها کند و به منابع درجه دوم اکتفا کند. برای نمونه من مخاطب می دانم که فلان انتشارات کتابی را منتشر کرده که من نیاز دارم، اگر من بخواهم این کتاب را تهیه کنم یا باید دو ساعت وقت صرف کنم تا انقلاب رفته و کتاب را خریداری کنم، یا ناشر باید کتاب را برای من ارسال کند که هزینه ارسال تقریبا معادل قیمت کتاب است ، که نمی ارزد. بنابراین اگر بتوانیم این فرآیند را تسهیل کنیم، دسترسی به کتاب سریعتر خواهد بود و مخاطب و کتاب انس بیشتری با هم خواهند داشت.

رسانه های دیگر می توانند موارد تسهیلی، از قبیل اطلاعات کتاب و نویسنده و ناشر و مترجم و نزدیکترین منبعی که می توانیم این کتاب را پیدا کنیم را می تواند ارائه کند. یا انتشار کتاب تازه ای در حوزه ای خاص را می توان با سیستم پیامک و ارسال مشخصات کتاب به همه علاقه مندان اطلاع رسانی کرد، که هزینه چندانی هم در بر نخواهد داشت.

به نظر شما، آیا در دسترس گذاشتن متن دیجیتال کتاب ها، از میزان خرید کتاب ها کم نمی کند؟

ما هیچ نظریه اثبات شده ای نداریم که متون الکترونیکی یا بخش هایی از متن یک کتاب (مثلا به صورت پاورقی یا ضمیمه)، خواندن یا خرید کتاب چاپی را کاهش دهند. بین خواندن متن دیجیتال و خرید متن چاپی کتاب رابطه مستقیمی وجود ندارد و شواهد هم این را تأیید نمی کنند، لذا اگر کتابی متن چاپی اش موجود بود، و متن دیجیتالش هم موجود بود، حتی در دسترس قرار گرفتن رایگان متن الکترونیکی کتاب، خیلی از فروش چاپ کتاب کم نمی کند. اما می توانیم در کنار متن چاپی، متن دیجیتال کتاب را هم بفروشیم. و این هم روشی نوین در ارائه کتاب به مخاطبان است، مانند کاری که آمازون و گوگل انجام می دهند یا pay per view. بنابراین رسانه های جديد می توانند بسياری از هزينه های کتاب را کاهش دهند، و کتاب دیجیتال را به قیمت پایین تر بفروشند. در این نوع چاپ، هزینه های چاپ و توزیع و انبارداری و حتی فروشگاه کتاب هم از قیمت تمام شده کم می شود و کتاب برای مخاطبان خود، با قیمت بسیار کمتری به فروش می رسد. آنها هم که می خواهند متن چاپی را داشته باشند، هزینه بیشتری می پردازند.

حال که کتاب رسانه ایست که باید توسط رسانه های دیگر معرفی و مطرح شود، این رسانه توسط چه رسانه هایی می تواند معرفی شود و هر رسانه چه امکانات و نقص هایی برای معرفی دارد؟

برای هر نوع از مخاطب و هر رسانه خاص بخش خاصی از کتاب را می توان مطرح کرد، قاعدتاً نقد کتاب وظیفه روزنامه، سايت های خبری و وبلاگ­ها است، بخشی از تبلیغ کتاب از طریق ساخت سریال، فیلم، و تله فیلم در صدا و سیما و سینماست.

لذا باید دید هر نوع رسانه چه توانایی دارد، و بر حسب آن توانایی برای تبلیغ کتاب از آن کمک گرفت، در همین جهت می توان از اینترنت برای فروش کتاب، معرفی و ارائه اطلاعاتی درباره خرید کتاب استفاده کرد، کتاب های الکترونیکی یا Ebooks برای ارائه دیجیتال کتاب، و موبایل برای پیامک جهت اطلاع رسانی مناسب است.

اطلاع رسانی درباره نشر کتاب را نیز علاوه بر مجلات تخصصی در حوزه كتاب، مجلات هفتگی و ماهانه عمومی (مانند مهرنامه و پنجره) بر عهده دارند.

همانطور که گفتید امروزه در رسانه های مختلف به ویژه رسانه های مکتوب می توان ردپایی از معرفی و طرح کتاب را دید، با این وجود چرا تاکنون مخاطبان چندان علاقه و رغبتی به کتاب نشان نداده اند؟آیا ایراد از نوع معرفی در رسانه است؟ یا باید چاره کار را در جای دیگری جست؟

من معتقدم كه كتاب در ايران مشکلات متعدد دارد، يعنی ما مشكل چاپ داريم، مشکل مجوز داریم، مشكلات توزيع داريم، اما مسئله اصلی كتاب در ايران اینها نیست، بلکه نويسنده است. برخی كتاب هايی كه به سرعت پرفروش می شوند، نشان می دهند كه مخاطب اگر باور كند كه كتاب مناسبی وجود دارد، آن را خریداری می کند و می خواند. «جامعه شناسی نخبه کشی» که یکی از پرفروش ترین کتاب ها در حوزه علوم اجتماعی است، بخش عمده ای از موفقیت خود را مدیون زمان مناسب عرضه آن است.

هم چنین مخاطب ما به بازار نشر و مطبوعات اعتماد ندارد، احتمالا با توصیه و نقد، چند بار کتاب خریده و کتاب های خوبی از آب در نیامده اند، لذا اعتمادش از بین رفته است. برای خودم نیز پیش آمده که بر اساس نظر منتقدی که برایم قابل احترام بوده، کتابی را خریده ام و خوانده ام، اما در نهایت دیدم چند ساعت از وقتم تلف شده است، چون آن منتقد محترم بنا بر «ملاحظاتی» کتابی ضعیف را برجسته نشان داده است. از طرف دیگر مخاطب به جایزه های ادبی نیز دیگر اعتماد ندارد، چون همان ملاحظات در جایزه های ادبی نیز حضور دارد. هم چنین بسیار از کتاب های موجود در بازار نشر، مجموعه مقالاتی هستند که نویسنده آنها را در گذشته منشتر کرده، و وقتی متن مقالات در چند سایت فارسی مانند کتابخانه نور یا پرتال جامع علوم انسانی موجود است، ضرورت خرید آن نیز زیاد نیست.

هم چنین به این نکته نیز باید توجه داشت که مخاطب مطبوعات بيشتر از مخاطب کتاب نيست، چند تا از مطبوعات ما بیشتر از بیست هزار نسخه فروش دارند که انتظار داریم کتابمان فروش بیش از 3تا 5 هزار نسخه داشته باشد. به نظر من، خواننده عاقل است، چرا که بارها مراجعه کرده و چون اثر ارزشمندی وجود نداشته، دیگر مراجعه نکرده است.

در این آشفته بازار کتاب و کتاب خوانی به نظر شما رسانه چه نقشی می تواند ایفا کند، ایا می توان از طریق رسانه نیاز مخاطب و انتظار وی را به نویسنده ارائه کرد؟

قاعدتاً رسانه بايد تسهيل برای کتابخوانی ایجاد کند، ما اگر مقايسه ای داشته باشيم بين انتشار كتاب و روزنامه، خواهیم دید که همه رسانه ها غیر از کتاب در ایران، نشرشان ساده است و نیاز به مجوز پیش از انتشار ندارند و دشواری های کمتری از کتاب دارند، بنابراین یک کتاب اساسا می تواند در یک رسانه مطرح شود، سرعتی که رسانه دارد، می تواند خواننده را متوجه کند به اینکه فلان کتاب کجا موجود است و خواننده را مشتاق کند برای آنکه آن کتاب را تهیه کند.

یک نمونه دیگر از کمک رسانه به کتاب، تور مجازی­ای بود که گوگل (Google Earth) برای کتاب «رمز داوینچی» گذاشت و سیر حرکت موجود در کتاب برای کشف رمز موجود در کتاب را به صورت چندرسانه ای نشان می داد که در چند کشور اروپایی رخ می داد. مثلا اگر قهرمان داستان ابتدا به موزه لوور پاریس می رود و بعد به معبدی در ایتالیا می رود، تمام این فضاها را در این تور مجازی می توانستید مشاهده کنید. ایده بسیار زیبایی بود که فهم کتاب را برای مخاطب غیر اروپایی که لوور نرفته تسهیل می کرد و کمکی بود برای فهم ملموس تر کتاب.

ما نیز در ایران می توانیم با ساخت فلش ها ،کلیپ ها و فیلم ،کمک بزرگی به فهم رمان های دفاع مقدس و یا رمان های مشهور مانند «کلیدر» یا «آتش بدون دود» داشته باشیم.

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان