منو سایت
تاريخ:دهم ارديبهشت 1391 ساعت 16:31   |   کد : 452
يادداشت
گزارش نشست دهم سنجش دينداري
نقد پژوهش دكتر ابراهيمي در دانشگاه مازندران

نشست دهم از سلسله نشست هاي سنجش دينداري در روز سه شنبه ۵ ارديبهشت ۹۱ در دانشگاه مازندران با حضور دكتر شجاعي زند، دكتر قربانعلي ابراهيمي، دكتر سيد ضيا هاشمي و من برگزار شد و به بحث در باره پژوهش دكتر ابراهيمي در باره دينداري و بزهكاري پرداخت. مشروح گزارش اين نشست، به نقل از وبلاگ سنجش دينداري (اينجا) بر اساس تنظيم دكتر جبار رحماني به شرح زير است.

دهمین جلسه از سلسله نشست های بررسی و نقد سنجش دینداری در ایران با موضوع "سنجش دینداری در مطالعات همبستگی" با حضور دکتر سید ضیاء هاشمی، دکتر محمدرضا جوادی یگانه و دکتر قربانعلی ابراهیمی در دانشگاه مازندران در تاریخ پنجم اردیبهشت 1391 برگزار شد.

در ابتداي اين نشست، دكتر شجاعي زند مقدمه اي در باب سنجش دينداري در ايران و نشست هاي بررسي و نقد آنها ارائه كردند؛ در ادامه به اهميت اين نشست كه به سنجش دينداري در مطالعات همبستگي مي پردازد، اشاره كردند. سپس با اشاهر به مشکلات کاربرد مدل گلاک و استارک در ایران به طرح سوالات محوری در سنجش دینداری در مطالعات همبستگی که توط دکتر ابراهیمی انجام شده بود، پرداختند.

در ادامه دکتر ابراهیمی به ارائه گزارش مختصری از روند و نتایح تحقیق خودشان پرداختند. ايشان با اشاره به پيمايش انجام گرفته در ده استان كشور به مقوله سنجش دينداري در رابطه به مساله جرم و تاصیر دینداری بر این مقوله پرداختند. اين تحقيق در گستره جغرافيايي وسيعي انجام شده كه امكان بررسي هاي تطبيقي همزماني را فراهم مي كند. البته تمركز اصلي اين پيمايش حول بزهكاري و تأثير دينداري بر آن بود. اهميت سازوكارهاي تأثير دينداري بر كاهش جرم سبب شد كه از مفهوم پيوند ديني استفاده شود.

در بحث مدل استفاده شده در اين پيمايش، مدل گلاك و استارك، بايد گفت تفاوت هاي جدي ميان داده ها و نتايج حاصل از اين مدل و ساير مدل ها وجود ندارد. به همين سبب به نظر مي رسد ضرورتي ندارد كه مدلي جديد ساخته شود. البته بايد در نظر داشت كه هيچ مدلي كامل نيست و نخواهد توانست تمام ابعاد دينداري را نشان دهد. ضمن اينكه مدل ها بخشي از واقعيت دينداري و تنوع سبك هاي دينداري را نشان مي دهند. لذا سنجش همه جانبه دينداري امري ميان رشته اي است. در اين تحقيق، مدل مورد استفاده، براساس مدل دكتر سراج زاده با اعمال تغييرات خاصي انجام شده و تأككيد بر مفهوم پيوند ديني بوده تا بتوان با تمركز بر فضاهاي ديني و پيوندهاي اجتماعي مربوط به آن به مقوله دينداري و رابطه آن با ساير مقولات پرداخت. البته اين داده ها در نهايت در بررسي هاي تطبيقي بهتر مي تواند بيانگر رابطه مقوله سنجش دينداري و ساير مقولات اجتماعي باشند.

در ادامه دكتر جوادي يگانه به طرح انتقاداتی پیرامون این پیمایش ملی پرداختند. از نظر ایشان در بحث سنجش دينداري بايد به اين دقت کرد كه نتيجه اين كارها چه خواهد بود. در بسياري از مطالعات، دينداري به عنوان متغير وابسته سنجيده مي شود. اما لازم است دينداري به عنوان متغير مستقل و يا متغير زمينه اي هم سنجيده شود. ضمن اينكه بايد به ابزارهاي سنجش و امكان هاي هركدام هم در سنجش دينداري توجه كرد. در زمينه اين مطالعه بايد به اين پرداخت كه دينداري طي چه مكانيسمي و چه ابعادي از دينداري بر كاهش جرم اثر مي گذارند.

در بحث دينداري و سنجش آن در ايران يك اشكال مهم آن است كه معمولاً براساس مدل و تعريفي بيرون از ايران و تعديل هاي جزئي براي سازگار كردن آن مدل با محيط ايران انجام گرفته اند. بايد توجه كرد كه موضوع دينداري در ايران پيچيده تر از آن است كه به سادگي در يك مدل بگنجد.

لازم است به محدوديت هاي سنجش هاي پيمايش نيز در فهم دينداري و تجربه عيني آن از ديندار بودن نيز توجه داشت. عمدتاً تحقيقات ايران چون از دل آموزه هاي ديني خودمان و سنت ديني اسلامي- شيعي برنيامده، لذا نتايج متفاوتي به دست مي دهد. يك سؤال مهم اين است كه آيا خود دينداران و متوليان ديني با نتايج اين پيمايش ها موافقت نسبي دارند يا نه؟ آيا اين نتايج اعتبار نظري (براساس آموزه هاي دين در سنت علمايي) و اعتبار تجربي(نظر دينداران) را دارند يا نه؟ به نظر مي رسد بسياري از نتايج پيمايش هاي سنجش دينداري مورد تأييد دينداران نيست، ضمن اينكه اين داده ها قابليت تبيين و تحليل جامعه و در مواردي قابليت پيش بيني رفتارهاي دينداران را ندارند. اين ايراد تا حدي ناشي از خود مدل است. واقعيت تجربي دينداري ايراني و تناقض هاي ظاهري آن، معمولاً از دل پيمايش هاي سنجش دينداري درنمي آيد. نتايج ضمني كار شما دال بر بهتر شدن بسياري از مؤلفه هاي دينداري در ايران است كه اين نتيجه با تجربه ما چندان همخوان نيست. يك نكته مهم ديگر ساخت مقوليه جديدي به نام پيوند ديني است كه خودش امكان ها و الزام هاي خوبي براي تحقيقات آينده دارد.

دكتر هاشمي نیز در طرح دیدگاه های خویش در باره این تحقیق به این موضوعات اشاره کردند که اين تحقيق در حوزه تحقيقات دينداري در ايران اهمیت خاصی دارد. يك بحث مهم آنست كه پيوند ديني چه نسبتي با دينداري دارد. بايد دقت كرد اين طيف از مطالعات از يك سو بسياري از وجوه دينداري اسلامي را نشان نمي دهند. البته بايد دقت كرد وقتي در مطالعات همبستگي به دنبال رابطه دينداري و ساير مسائل اجتماعي هستيم، بايد مستقيماً به جامعه دينداران رجوع كرد، اينكه چه دركي از دينداري دارند و چه رابطه اي بين وضعيت دينداري آنها و ساير مؤلفه هاي اجتماعي هست. با اين توصيف مدل گلاك و استارك چه نسبتي با تحقيقات همبستگي خواهد داشت. با توجه به جامعه ما كه آگاهي ديني دائماً از همه رسانه ها تبليغ مي شود، شناخت ديني را لزوماً به ديندار بودن نمي توان تعبير كرد. در نتيجه اين مدل ها چالش هاي خاصي خواهند داشت. به عنوان مثال مفهوم پيوند ديني چه نسبتي به شاخص هاي چهارگانه دينداري دارد. البته لازم به ذكر است كه مفهوم پيوند ديني يك نوآوري مهم اين تحقيق است. بسياري از شاخص هاي مدل گلاك و استارك در مفهوم پيوند ديني هم وجود دارند.

بايد دقت كرد در تحقيقات ديني ملاحظه تعريف حداقلي و حداكثري از دين را هم داشت. بحث شاخص ها در سنجش مقولات دينداري چالش برانگيز هستند. برخي شاخص ها بايد اعتبار و روايي آنها در ارائه تصويري از دينداري مردم مورد بررسي بيشتر قرار گيرد. سنجش دينداري بايد با ملاحظه اقتضائات بومي انجام شود. بايد شاخصه هاي درون دين را لحاظ كرد. البته اين دين، همان ديني است كه مردم با آن زندگي مي كنند. آنچه كه مردم آن را ديني مي دانند و به واسطه آن تجربه ديني دارند، بايد در سنجش دينداري هم لحاظ شود.

دكتر شجاعي زند نیز در پایان بخش اول این نشست به این موضوع اشاره کردند که بنابر نظر دكتر هاشمي كه بايد براي ساختن مدل به جامعه رجوع كنيم، لازم است دقت داشته باشيم كه جامعه در حال تغييرات و گاه از دين دور مي شود، لذا جامعه يك مبناي استوار و پايدار نيست. لازم است معيار پايدارتري را لحاظ كرد.

بخش دوم این نشست با محوریت پرسش و پاسخ میان اساتید حاضر ادامه یافت. در ابتدا دكتر شجاعي زند به عنوان مقدمه به این پرداختند که بنابر بحث هاي مطرح شده اين سؤال وجود دارد كه مدل چيست؟ تلقي اساتيد حاضر اينست كه مدل يك ظرف است، در حاليكه مدل، محتواست. اديان از حيث قلمرو، راهبرد و غايت با يكديگر متفاوتند، به خاطر همين هم مدل هاي مختلفي به دست مي آيد. مدل ها خود محتوا هستند كه اشكال مختلف مي گيرند. در حيطه استفاده از مدل گلاك و استارك هم بايد ديد كه از چه مسيري به اين محتوا و مدل رسيده اند.

در ايران بيش از 60-50 درصد كارها براساس مدل گلاك و استارك است. رواج اين مدل بيش از همه ناشي از عدم تأمل درباره مدل گلاك و استارك است. بايد مدل دينداري را براساس خود دين به دست آورد. تمايزات اديان، مدل هاي متمايزي هم مي دهد. مدل يكسان، اين تمايزها را ناديده مي گيرد. نكته ديگر اينكه متغير جديدي به نام پيوند ديني ابداع بسيار خوبي در اين تحقيق است. اما اين متغير تا حد زيادي با خود متغير دينداري متداخل هستند. البته بايد اين متغير را دقيق تر و مشخص تر كرد.

دكتر ابراهيمي در پاسخ به انتقادات مطرح شده فرمودند که به نظر مي رسد استفاده از مدل هاي ديگر به شرط بومي شدن، ايرادي ندارد. به واسطه اين بومي شدن مي توان محتواهاي متمايز اديان را لحاظ كرد. ضمن اينكه اگر خيلي وارد جزئيات شويم، نمي توان بسياري از وجوه عام دينداري را بررسي كرد. اين جزئي گرايي شديد، عملاً مانع از سنجش دينداري خواهند شد. در اين تحقيق به دليل اهميت قابليت كار تطبيقي همزماني در زماني، سعي كرديم نوآوري هاي خاصي انجام بگيرد. ابداع مفهوم پيوند ديني، هنوز در آغاز راه است و لذا بايد در تحقيقات بعدي آن را بهتر كرد. تحقيق حاضر نيز بيانگر اهميت اين متغير جديد و اثرگذاري آنست. ايده اصلي اين متغير آنست كه دينداري صرفاً در سطح فردي نيست، بلكه فضاهاي دينداري نيز اهميت و تأثير زيادي بر دينداري دارند. بايد دقت كرد در عمل نمي توان به يك مدل عام و قطعي (حتي بر مبناي متون ديني) رسيد. به هرحال تنوع ها و تمايزاتي حتي در درون دين هم وجود دارد. در مورد نكته اي كه آقاي دكتر جوادي يگانه فرمودند، درباب اينكه نتايج اين نوع تحقيقات چندان مورد اعتناي جامعه نيست، بايد گفت اين اعتناي جامعه نسبي است، هم از جانب دينداران و هم از جانب وجود مختلف دين كه مورد تأكيد قرار مي گيرند. ضمن اينكه داده ديگري هم نداريم كه نتايج تحقيقات ما را نقض كند. ضمن اينكه بايد محدوديت هاي روش هاي كمي را هم لحاظ كرد. علاوه بر اين براي برنامه ريزي دقيق بايد آمارهاي پيمايشي دقيقي داشته باشيم.

دكتر جوادي يگانه در ادامه گفتند که كار شما، پايايي دارد، اما اين سؤال وجود دارد كه آيا موضوع سنجيده شده، واقعاً دينداري است؟ به عبارت ديگر بايد پايايي و روايي را مجزا كرد. عموم تحقيقات پيمايشي از اين دست، پايايي دارند و معمولاً هم نتايج مشابهي دارند، سؤال مهم اينست كه امر سنجيده شده واقعاً دين است؟ آقاي ابراهيمي در كارشان برخي شاخص ها را تعديل كرده اند. اما مسأله مهم منشأ اخذ مدل است.

دكتر هاشمي نیز در اینباره گفتند که شاخص بايد روايي داشته باشد. شاخص در نهايت الگوي خودش و منشأ خودش را نشان مي دهد. اينكه مبنا بايد خود دين باشد، قابل قبول است، اما اين مبنا بايد در حوزه وفاق عمومي باشد. به عنوان مثال در اين تحقيق قرآن خواندن كه يك شاخص دينداري است،اما لزوماً مردم همه بدان عمل نمي كنند. بايد شكاف ميان فهم عمومي و واقعيت دين با اصل آن را لحاظ كرد. محقق بايد شاخص ها را از دين بگيرد، اما بايد متناسب با فهم عمومي مردم از دين باشد. در غيراين صورت دينداري جامعه را نخواهد سنجيد.

دكتر شجاعي زند تأكيد داشتند كه امر متغير (دينداران) نمي تواند مبناي ساخت متغير باشد. مدل نبايد وابسته به تغييرات باشد. امر متغير اجتماعي، وضعيت يك برهه از زمان است. در ادامه جلسه بحث پیرامون این نظر دکتر شجاعی زند شکل گرفت و دكتر جوادي و دكتر هاشمي به نقد اين نظر پرداختند.

دكتر ابراهيمي در پايان با تشكر از حضور اساتيد در دانشگاه مازندران، به نتايج مشابه سنجه هاي مختلف در ايران اشاره كردند، ضمن اينكه عملاً بسياري از مدل هاي موجود مبتني بر متون ديني هستند. لذا نمي توان آنها را كاملاً بيگانه از متن دين دانست. لازم است مدل هاي مختلفي ساخته شوند تا در نهايت به تكميل يكديگر منجر شوند.

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان