منو سایت
تاريخ:بيستم و نهم آبان 1389 ساعت 17:49   |   کد : 385
مصاحبه
ماجراي ترس مردم و آدرس اشتباه سيستم
مصاحبه با همشهری جوان در باره حادثه قتل میدان کاج سعادت آباد و حواشی آن

ماجرای ترس مردم و آدرس اشتباه سیستم

مصاحبه با همشهری جوان. شماره 287. 29 آبان 1389. «مردم می ترسند، چرا نترسند؟ (در باره قتل در میدان سعادت آباد)» ص 21

تذکر: بعد از اصلاح مصاحبه، از همشهری جوان خواستم که یا همه مطلب را چاپ کند یا از چاپ آن صرف نظر کند و «زهر مطلب را نگیرد». اما همشهری جوان دقیقا زهر آن را گرفت. من گناه آن یکی دو مامور شاهد ماجرا و مردم حاضر در صحنه را بسیار کمتر از سیستم قضایی و اطلاع رسانی و انتظامی دانسته بودم و خواسته بودم که «آدرس غلط ندهید» و دوستان همشهری جوان دقیقا همین آدرس غلط را دادند. و تیتر زدند که «او از همه متهمان این پرونده دفاع می کند» و ننوشتند (یا ترسیدند که بنویسند) که الا یکی. و آن متهم اصلی، که غایب بزرگ ماجرا بود، غایب این مصاحبه هم شد. و آنچه در این متن قرمز شده، بخش های حذف شده از این مصاحبه است (متن چاژ شده مصاحبه را در اینجا بخوانید):

  • قبول دارید که مرگ روحیه پهلوانی و جوانمردی در مردم باعث شده که آنها در ماجرای سعادت آباد دخالت نکنند؟

اگر از بعد مردم بخواهیم نگاه کنیم به نظر من یکی از علت های وارد نشدن مردم به ماجرا همین ماجرای پهلوانی است. کسی که در صحنه ضارب است داد می زند و می گوید که این ناموس من را دزدیده است و مردم چون به او حق می دهند در دعوای او دخالت نکنند.

  • حالا از فردا هر کسی در خیابان کسی را کشت و داد زد که ناموسم را دزدیده کسی جلو نرود؟

ببینید اگر ضارب و مضروب در آن صحنه دو تا جوان خام 17-18 ساله بودند حق با شما بود. اما وقتی ضارب یک فرد میان سال و پخته است و مضروب جوان، مردم دیگر او را عیاش و لاابالی و فلان نمی بینند. اگر در فیلم دقت کنید می بینید که ضارب به مردم می گوید:"شما نمی دانید من چی کشیدم". برای همین احساس همدردی مردم را سمت خودش می کشد. البته این احساس مردم است و احتمالا با واقعیت ماجرا تفاوت دارد.

  • ولی مرام جوانمردی این بود که مردم یک کاری بکنند و مضروب را از صحنه بیرون بکشند و..

نه به نظر من مردم دارند در آن صحنه همدردی می کنند و به دلیل اخلاق جوانمردی شان و رفتار ناجوانمردانه مضروب (خیانت) کاری نمی کنند. به نظر مردم آن فرد ضارب در صحنه، با قیصر فیلم ها، برایشان هیچ فرقی نداشته. قیصر هم سر ناموس آدم کشته او هم دارد آدم می کشد.

  • ولی حق آن جوان نبود در صحنه بمیرد.

من هم قبول دارم. ولی هیچ کس در آن صحنه فکر نمی کرد که کسی که زمین افتاده است در حال جان دادن است، چون طرف داشت تکان می خورد. و حتی مردم می گویند بلند نشو الان آمبولانس می آید. این نشان می دهد هیچ کس باور نمی کند که مضروب دارد می میرد. ضمنا ما داریم ماجرا را از بیرون نگاه می کنیم و اگر در فضا بودیم و می دیدیم ضارب چه فریادی از سر درد می کشد از ضربه عاطفی که خورده است، شاید خودمان هم کاری نمی کردیم.

  • شما فکر نمی کنید مردم ترسو شده اند؟

مردم می ترسند چرا نترسند. چه کسی است که منکر این بشود. پلیس هم احتیاط می کند، چون قواعد برخورد با فرد مهاجم و مجرم آن طور که فکر می کنید در کشور ما روشن نیست. مساله اساسی در جایی است که به ما می گویند شما دخالت نکنید، چون قانون به مساله رسیدگی می کند و پلیس مسئول این کار است، اما پلیس و قوه قضاییه هم دخالتی نمی کند. حتی الان آموزش می دهیم که اگر تصادفی کنار بزرگرا دیدید، توقف نکنید تا ترافیک نشود. مردم دقیقا بر اساس همین اعتماد به نظام جلوگیری از جرم کار ی نمی کنند. چون می ترسند دخالت کنند، آن وقت همان سیستم متهمش کند که مگر پلیس در صحنه نبود؟ مگر شما کلانتر محل بودی؟و...

  • قانون بخشی از ماجرا ست و ترس مردم در آن صحنه بخش دیگر.

البته مردم می ترسند. چه انتظاری است که کسی به خاطر ماجرایی که چیزی ازش نمی داند، خودش را به کشتن بدهد و به مصاف قمه خونین برود. اما من احساس می کنم که مردم به خاطر ناموسی شدن یا ناموسی نشان دادن ماجرا دخالت نمی کنند. چون در هر ماجرایی که همه مردم دخالت نمی کنند. یکی دو نفر هستند که وارد می شوند، در این ماجرا هم یکی دو نفر هستند که وارد می شوند و اعتراض ضارب به اینکه شما نمی دانید من چه کشیده ام و این زن من را دزیده است، منصرف می شوند.

  • بی خیالی چی؟ صدای خنده در بخش هایی از فیلم خیلی واضح شنیده می شود.

مردم می خندند چون کسی مرگ آن جوان را باور ندارد. تصور مردم ما از مرگ حالت احتضار و جان کندن یا بیهوشی است، ولی در آن صحنه مضروب دارد درد می کشد و مردم احساس می کنند اگر عصبانیت ضارب کم شود یا محل را ترک کند، می توانند مضروب را به بیمارستان منتقل کنند و شاید اگر حالت احتضار را در مضروب می دیدند، طور دیگری عمل می کردند.

  • ولی ما طور دیگر عمل کردن را باور نمی کنیم. احساس می کنیم هر چی می می شد مردم همین کار را می کردند.

ببنید مردم ما اولا در آن شرایط روحیه خطر کردن ندارند. دلیلش هم این است اگر 2-3نفر در آن صحنه جلو می آمدند و اتفاقی می افتاد؛ مثلا اینکه کشته می شدند یا می کشتند چه اتفاقی بعدش قرار بود بیافتد و در دادگاه پای چه کسی کشیده می شد. شاید به قول شما اگر کسی پهلوانی می کرد و می آمد مضروب را می کشت فردا خودش به دلیل قتل عمد می رفت پای چوبه دار. اینهاست که روحیه خطر را از مردم می گیرد. ضمن اینکه در آن صحنه مردم حق را به ضارب می دهند نه مضروب. این ضارب است که می گوید:"شما نمی دانید، کیمیایم را از دستم گرفته است". این جملات فضایی، به شدت احساسی را ایجاد می کند. کلماتی مثل "بچه خوشگل" یا "ناموسم را ربوده" باعث می شوند مردم مضروب را متهم بدانند نه ضارب را. مردم ما وقتی این جمله ها می شنوند ضارب را قاتل نمی بینند بلکه یک آدم غیرتی می بینند که دارد سر ناموسش آدم می کشد. با این همه، خیلی ها که در صحنه هستند نمی خواهند آن جوان کشته شود بلکه فکر می کنند که دارد تنبیه می شود و بعد از تنبیه او را به بیمارستان می رسانند.

  • بعضی از همکاران شما می گویند دیدن بلوتوث های خشن باعث شده که مردم به دیدن این صحنه ها عادت کنند و وقتی یک چنین اتفاقی در خیابان را می بینند برایشان خیلی طبیعی است.

نه اصلا این طور نیست. مگر قبل از این خشونت نبوده است؟ ما نمی توانیم ماجرا را به بلوتوث ربط دهیم. مسئله اصلی عدم دخالت مردم این است که نمی دانند بعد از دخالت چه بلایی سرشان می آید. شما اگر الان یک دزدی بیاید خانه تان و یک سیلی به اش بزنید پس فردا توی کلانتری پدرتان را در می آورند که چرا یک دزد را زده اید. شما ماجرا را وارونه نبینید. این توقع غلطی است که فکر کنیم مردم در شرایط ایده آلی بودند و باید دخالت می کردند.

  • خب اگر مردم دخالت نکنند باید پلیس وارد صحنه شود.

ببینید در خیلی از کشورهای دنیا اگر کسی فردی را به هر دلیلی گروگان گرفته باشد و جان گروگان در خطر باشد، گروگانگیر باید کشته شود. در روسیه، آمریکا و خیلی از کشورهای دیگر اینگونه است. پلیس در آن کشورها ترسی از این ندارد که تصویری خشن از او به نمایش گذاشته شود. ولی پلیس ما از این موضوع می ترسد. من قول می دهد اگر پلیس می آمد و ضارب را می کشت، مجله شما پرونده ای در رابطه با خشونت پلیس و قتل یک انسان در جلوی چشم مردم کار می کردید. نظام سیاسی ما، افکار عمومی، روشنفکران و قوه قضائیه ما به پلیس اجازه خشونت نمی دهد. البته باید میان برخورد با گروگانگیر مسلج با معترض سیاسی تفاوت گذاشت، ولی وظیفه پلیس دخالت و برخورد است. اگر بلوتوث خشن 3درصد در این ماجرا دخالت دارد اجازه نداشتن پلیس به برخورد قاطع 90 درصد دخالت دارد. آدرس غلط ندهید، بگردید دنبال علت عدم برخورد قاطع پلیس و علل آن. یا اینکه چرا افکار عمومی آسیب دیده از این ماجرا، با اعدام سریع قاتل ترمیم نمی شود.و چرا رسانه دچار نابینایی مطلق شده است در باره این ماجرا. اینها همه علت های روشن و واضحی است که باعث شد ماجرای سعادت آباد شکل بگیرد.

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان